eitaa logo
مسیر اتصال به امام عصر...
4.6هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
42.6هزار ویدیو
172 فایل
《 نور الهی و معرفت ولایت 》 هدف ما ترویج مطالب مهدویت , حوادث‌های آخرالزمان ، سخن بزرگان ، توسلات حوادث هولناک قبل از ظهور ، مسائل روز و... خادم: @masir_etesal مجموعه سخنرانی‌های آخرالزمانی "واینک‌آخرالزمان" : @akhrozamani
مشاهده در ایتا
دانلود
◈ ✍ 🌿 آقا مجتبــی تهــرانی(ره) : حـــاجــت‌های بـــزرگ خــودتــان را از آقازاده‌های‌کوچک امام‌حسین(ع) حضـرت علـی‌اصغــر (ع) و حضرت رقــیــہ (س) بگیــریــد! 🏴در مسیر اتصال... https://eitaa.com/darmasereatesal
4.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گرنگهدارمن آنست که من می دانم شیشه را دربغل سنگ نگه می دارد ـ یک پزشک فلسطینی ویدیویی منتشر کرده است که در آن پدر و مادری از ترس مرگ فرزند خود آشفته و مضطرب به درمانگاه مراجعه می‌کنند، در همان لحظه پزشک کودک یک ساله را که گویا در حال خفگی‌ست، نجات می‌دهد. پدر و مادر این کودک با دیدن نجات یافتن فرزندشان سر از پا نمی‌شناسند. قدر پدر و مادرها رو بیشتر بدونیم خدا بهترين نگهبان است و اوست مهربانترينِ مهربانان و هر کس، کسی را زنده بدارد، چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است. سوره مائده، آیه 32 در مسیر اتصال... https://eitaa.com/darmasereatesal ‌ ‌
🌼شکایت از فقر ✍شخصي آمد به نزد پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) شكايت از فقر و نداري كرد. حضرت فرمود: مگر نماز نمي‌خواني عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا مي‌كنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمي‌گيري عرض كرد سه ماه روزه مي‌گيرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهي و نهي خدا را امر مي‌كني يا به كدام معصيت گرفتاري. عرض كرد يا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرموده‌ي خدا را بكنم حضرت متفكرانه سر به جيب حيرت فرو برد ناگاه جبرئيل نازل شد عرض كرد يا رسول الله حق تعالي ترا سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد در همسايگي اين شخص باغيست و در آن باغ گنجشكي آشيانه دارد و در آشيانه او استخوان شخص بي‌نمازي مي‌باشد به شومي آن استخوان از خانه‌ي اين شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بينداز دور. به فرموده‌ي آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد. 📚مکیال المکارم   در مسیر اتصال... https://eitaa.com/darmasereatesal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️شرایط خیلی سخت شده و سخت تر هم میشه... ⏪از اتفاقات فقط بوی به مشام می‌رسد... در مسیر اتصال... https://eitaa.com/darmasereatesal
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالُ هوای کربلا❤بین الحرمین 💔 در مسیر اتصال... https://eitaa.com/darmasereatesal
الهی، راهَم را روشن کن! و هدایتگرِ من در این سفرِ زندگی باش، تا بتوانم بِبینم و نسبت به وقایع زندگیم هوشیار باشم💚 در مسیر اتصال... https://eitaa.com/darmasereatesal
🌹 نصيحتى از آيت الله شاه آبادى 🌷نماز جماعت که تمام شد بلند شدم و به محراب ایشان رفته و کنار ایشان نشستم. گفتم 🌹: حاج آقا من را نصیحتى کنید و نکته ای را برای من بفرمایید. 👈..ایشان فرمود : من دو نکته را به شما می گویم، هم خودت مراعات کن و به دوستان و بستگان خود نیز سفارش کن به این دو نکته عمل کنند، چون مردم از این دو نکته غافل هستند در حالیکه واقعا مشکل گشاست. ❣ *.اول اینکه : هر روز یک مرتبه دعای توسل را بخوان،* چون مردم ارزش و عظمت این کار را نمی دانند، در حالیکه می توانند همه حوائج خود را با همین دعای_توسل برآورده کنند. 🔔..پرسیدم : چگونه می توانند حاجات خود را با این دعا برآورده کنند؟ 🌹فرمود : یک حاجت را در نظر بگیرند و برای برآورده شدن آن روزی یکبار دعاى توسل را بخوانند بعد از چند روز می بینند که دعایشان مستجاب شده و به حاجت خود رسیده اند ❣، ایندفعه حاجت بعدی را در نظر گرفته و این بار برای این حاجت دعای توسل را بخوانند و به همین ترتیب به تدریج همه حوایج خود را برآورده می کنند. ❣ *..دوم اینکه : روزی 70 مرتبه سوره حمد را بخوانند* که اگر چنین کنند، تمامی بیماری های خود را می توانند برطرف کنند، 🌷 چرا که رسول_خدا (ص) فرمود : اگر کسی از دنیا رفت و شما 7 یا 70 مرتبه سوره_حمد را خواندی و او زنده شد، اصلا تعجب نکن. 🌷 *زیرا این اثر این سوره است.* 🔔..ایشان فرمود : من از روزی که این ویژگی را از این سوره دیده ام اصلا به پزشک مراجعه نکردم و به محض اینکه مریض می شدم 70 مرتبه سوره حمد آن روزم را به نیت شفای آن بیماری می خواندم و شفا می گرفتم. 🔔 *«روزی یکمرتبه* * و 70 مرتبه سوره را فراموش نکن و در طول عمرت به این دو پایبند باش و پیش همه دوستان و آشنایان خود نیز این دو مساله را مطرح کن و سفارش کن هر روز انجام دهند»* در مسیر اتصال... https://eitaa.com/darmasereatesal
🚨 مرا نشناخت! 💠 یک روز پسرم را که دو ساله بود، به آوردند. یکی از سربازان دوان دوان آمد و گفت: پسر شما را آورده‌اند. به درِ زندان نگاه انداختم، دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من می‌آید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک، به علت این که مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت. لذا با چهره‌ای گرفته و اخم کرده و حیرت زده به من می‌نگریست سپس زد زیر گریه به شدت می‌گریست نتوانستم او را آرام کنند لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه -که اجازه‌ی دیدار با من را نداشتند- بازگرداند. این امر به قدری مرا ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دل آزرده بودم. 📙 ، ص ۱۵۱ در مسیر اتصال... https://eitaa.com/darmasereatesal