eitaa logo
مسجد امام رضا(ع) دیلم
334 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
52 فایل
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 کانال برای فعالیت های مسجد هست اما شامل مطالب بصیرتی، اخلاقی،اعتقادی و... نیز می باشد😎. آدرس مسجد: اردکان،بلوار آیت الله خاتمی،کوچه ۱۵۸،خیابان امام جعفرصادق(ع)،محله دیلم🌍 👇ارتباط با ادمین👇 @M8R3MIRZADEH86 @asoubaoutaou
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اردکان امروز
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویری از شهید خدمت در نماز بر پیکر شهید سلیمانی و نماز امروز رهبر انقلاب بر پیکر شهدای خدمت @Ardakaneemrooz
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شباهت به شهید سلیمانی! ♨️ تصاویری از سخت‌کوشی بی‌نظیر ! ‼️ آسوده بخواب شهیدِ خستگی‌ناپذیر... 🔰 برشی از سخنرانی
هدایت شده از خبرگ
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای بادیگارد شهید موسوی عزیز روحت شاد💔😔 •┈•••═❁♡ا🇮🇷ا♡❁═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ✾گلچین اخبار اردکان|میبد✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 کلامِ آرامِ جان و مولای عزیزمان 🔰 آرام باشید، این چیزایی که شما می‌بینید حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قله‌ است... •┈┈••••✾•🥀🖤🥀•✾•••┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈••••✾•🥀🖤🥀•✾•••┈┈•
◾️بزرگداشت سیدالشهدای خدمت◾️ 🌹شهید آیت‌الله رئیسی و همراهان🌹 📖باتلاوت‌قاری‌بین‌المللی: حاج سعید پرویزی 🔹باسخنرانی: حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمحمود نبویان (نماینده‌مردم‌تهران‌در‌مجلس‌شورای‌اسلامی) 🔹ومداحی: حاج‌رضا نبوی ▫️جمعه ۴ خردادماه ۱۴۰۳ - ساعت ۲۰ ▫️مصلای امام خمینی(ره) اردکان   شورای‌هماهنگی‌تبلیغات‌اسلامی‌اردکان @Shura_Ardakan
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_هجدهم🎬: قابیل بعد از دفن هابیل با احساس تألمی شدید به سوی شهر آمد، او پشیمان ا
🎬: جبرئیل، حضرت آدم را به سمت مزار هابیل راهنمایی کرد و آرام آرام داستان قتل او را برایش گفت و به زمین اشاره کرد و فرمود: اینک جسم فرزندت هابیل در حالیکه روحش به ملکوت رفته، زیر خاک خوابیده... حضرت آدم که اولین داغی بود میدید و باورش نمی شد فرزند مومن و عزیزش، وصی و جانشینش رخت سفر بسته، شوکی شدید به او وارد شد و در حالیکه جبرییل زیر بازویش را گرفته و دست به کمر داشت با حالی نزار و روی پریشان و چشمانی گریان وارد شهر شد و یک راست به سمت خانهٔ قابیل رفت. قابیل که انتظار نداشت جنایتش به این زودی بر ملا شده باشد، راحت در خانه لمیده بود و به آینده ای که از آن او و فرزندانش بود فکر می کرد. حضرت آدم بانگ برآورد و قابیل را به بیرون خواند. قابیل هراسان بیرون آمد و گفت: چه شده پدر؟! حضرت آدم همانطور که اشک در چشمانش حلقه زده بود فرمود: با برادرت هابیل چه کردی؟! قابیل دوباره شانه ای بالا انداخت و‌گفت: دفعه قبل هم که پرسیدی، گفتم از او خبری ندارم... حضرت آدم بغضش را فرو خورد و‌گفت: چرا دروغ می گویی؟! مگر تو نبودی که به خاطر حسادتی بی جا فریب ابلیس را خوردی و با سنگ برادرت را کشتی و او را زیر درخت درون خاک سرد زمین دفن کردی؟! قابیل که دستش رو شده بود و خوب می دانست پدرش با حکم خداوند از همه چیز آگاه شده، قد علم کرد و گفت: خوب کردم که او را کشتم، من پسر بزرگ تو بودم و وصایت و جانشینی تو از آن من بود، نه اینکه آن را دو دستی به پسر کوچکت تقدیم کنی... حضرت آدم سری از تأسف تکان داد و گفت: وای برتو...وای بر تو که فریب ابلیس این بزرگترین دشمن انسان را خوردی و هنوز هم عناد میورزی قابیل گستاخی را به حد اعلا رساند و گفت: حال که هابیلی وجود ندارد، تو و پروردگارت مجبورید مرا به جانشینی برگزینید... حضرت آدم که بی شرمی قابیل را میدید فریاد بر آورد: وای بر تو که ظلم کردی و راه ضلالت را برگزیدی، هم اکنون حکم می کنم که از سرزمین من، از شهری که من بنا کرده ام و در آن خدای یکتا را می پرستم بیرون بروی و دیگر هیچ وقت به اینجا بازنگردی. حضرت آدم اینچنین فرمود و در حالیکه اشک چشمانش جاری بود از قابیل دور شد و به سمت خانه اش رفت تا به حوا خبر عروج هابیل را بدهد.. قابیل که تکبر وجودش را گرفته بود، با همسر و فرزندانش صحبت کرد و با کلام فریبنده اش آنها را فریفت و با خود همراه کرد و هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که بار و بنه را بستند و از شهر حضرت آدم خارج شدند و به سرزمینی دور رفتند تا شهری برای خود بنا کنند و اینجا بود که در روی زمین دو شهر با دو اعتقاد مخالف هم بوجود آمد . در همان صبحی که قابیل شهر را ترک کرد، آدم و حوا بر سر قبر هابیل حاضر شدند و آنچنان در فراق و از دست دادن هابیل گریه می کردند که اشک ملائک آسمان را در آوردند. آدم و حوا شبانه روز بر سر قبر هابیل حاضر بودند و عزاداری می کردند، چرا که اولین داغ که داغ از دست دادن عزیزترین فرزندشان، بر آنها سخت آمده بود و حضرت آدم کلمه پنجم و مصبیت او را به یاد آورد، زمانی که بالای پیکر ارباً اربای جوانش ایستاده بود و گریه اش شدت گرفت و هر چه فرزندان دیگرش نزد آنان می آمدند و می خواستند آن دو را آرام کنند، نمی توانستند. آنها آرام و قرار نداشتند و چهل شبانه روز یک سره بر سر و سینه زدند و گریستند تا اینکه... ادامه دارد 📝به قلم:ط_,حسینی •┈┈••••✾•🥀🖤🥀•✾•••┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈••••✾•🥀🖤🥀•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درونم بغض بی ‌رحمی‌ست اما کم نیاوردم .. 🔻@seyyedoona
رئیس‌جمهور کشور شهید شده است. مجلس قبل به پایان رسیده و مجلس تازه‌نفس هنوز انتخاب رئیس نکرده است. در حال حاضر کشور نه رئیس‌جمهور دارد، نه رئیس مجلس! اما سر سوزنی در بین مردم نگرانی احساس نمی‌شود. چون ایران شما را دارد آقا! سایه‌تان مستدام🙏 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @khademin_shohada_Ardakan •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
📣 ان شاءالله امشب بعد از نماز مغرب و عشاء به نیابت از این عزیزان در مسجد "سوره یس" قرائت می شود. 💢بعد از آن هم امشب در ایستگاه صلواتی پذیرایی خواهیم داشت...
10.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ عرب‌ها خیلی این حرکت امیرعبداللهیان رو یاداوری کردن وزیر خارجه سوریه حین سخنرانی سرفه اش گرفت و نمیتونست آب معدنی رو باز کنه و این قاب قشنگ اخلاقی شکل گرفت دلم با این کلیپ کبابه😭 •┈┈••••✾•🥀🖤🥀•✾•••┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈••••✾•🥀🖤🥀•✾•••┈┈•