eitaa logo
مسجد امام رضا(ع) دیلم
343 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
52 فایل
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 کانال برای فعالیت های مسجد هست اما شامل مطالب بصیرتی، اخلاقی،اعتقادی و... نیز می باشد😎. آدرس مسجد: اردکان،بلوار آیت الله خاتمی،کوچه ۱۵۸،خیابان امام جعفرصادق(ع)،محله دیلم🌍 👇ارتباط با ادمین👇 @M8R3MIRZADEH86 @asoubaoutaou
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🍃 ظرف دلتنگی من پر شده است پرم از دلتنگی کاش مشهد بودم...🖤 •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
هدایت شده از مداحی آنلاین
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرم دنیامه مهمون شب‌هامه هر شب تو رویامه بارون صحنت 🎙 🌺 | | 📲 ♨️ @Maddahionlin 👈
❣ امام علی علیه السلام: 🌸دلها مانند ظرف‌اند و بهترین آنها ظرفی است که نیکی را بیشتر در خود نگه دارد. 📚غررالحکم/۳۴۴۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_بیست🎬: حضرت آدم و حوا، چهل روز تمام در این مصیبت عظمی و اولین شهادتی که در روی
🎬: حضرت ادم نگاهی از سر مهر به هبة الله انداخت و فرمود: ای فرزندم! فرشته خداوند برایم پیغامی آورده، گویی کار من در این دنیا تمام و عمرم به آخر رسیده و وقت رجعت به سوی خداوند فرا رسیده و طبق امر خداوند باید قبل از مرگم، وصی و جانشینی برای خودم انتخاب کنم تا امتم بدون رهبر و راهنما و پیامبر نماند و اراده خدا بر آن تعلق گرفته که این مقام از آن تو باشد. سپس به یکی از تابوت ها اشاره کرد و فرمود: همانا خداوند نعمت نوشتن را به آدم ارزانی داشت و ما هم از آن استفاده کردیم، هر چه یادگار پیامبری دارم و تمام نوشته ها و صحیفه هایم را در این تابوت میگذارم و به تو می سپارم، همانا تمام انبیا بعد از خود باید وصی مشخص کنند و امانت های انبیا نزد اوصیای انها دست به دست می شود و از یک وصی به وصی دیگر منتقل می شود، چرا که هیچ وقت زمین از حجت خداوند خالی نمی شود. حضرت آدم نفسی تازه کرد و ادامه داد: همانطور که انبیا بعد از خود وصی مشخص میکنند در مقابل طاغوت ها هم چنین می کنند، پس در روی زمین همیشه دو سلسله وجود دارد، یکی سلسله انبیاء و اوصیاء، یکی هم سلسله طواغیت که در مقابل انبیا قد علم می کنند. شیث که از خبر رجعت پدر، سخت اندوهگین بود با دقت سخنان پدر را به گوش جان می کشید. حضرت آدم که در طول سالهای سال معلمی ماهر برای هبة الله و فرزندانش بود، اینک می خواست کارش را تمام و کمال انجام دهد، پس اسم اعظم را به حضرت شیث آموخت و رموز خلقت را که همان تکرار کلمات مقدس بود را به فرزندش تعلیم داد و برای شیث از اعجاز کلمات گفت و از کینه ای که ابلیس نسبت به این کلمات داشت سخن ها فرمود. حالا که فرمان خداوند به شیث ابلاغ شده بود، حضرت آدم از جا برخواست به سمت شیث که دو زانو در مقابلش نشسته بود آمد و دست مبارکش را روی شانه شیث گذاشت و فرمود: از امانتی های من به خوبی مراقبت کن و هم اکنون هم به نزد مردم برو و به آنها بگو که همگی در اینجا حاضر شوند، سخنانی هست که باید در حضور مردم به تو بزنم تا آنها هم آگاه باشند که پس از من چه کنند. شیث از جا برخواست، خاضعانه بوسه ای بر دست پدر زد، چشمی گفت و حرکت کرد تا امر نبی خدا را انجام دهد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
بمناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم مغفور محمد علی اکبری🥀🥀 •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
هدایت شده از خبرگ
🔊انعکاس اخبار محلی 💰حمایت از کسب و کار شما 📢📢 خَبَرُگ، رسانه ای مطمئن و قابل اعتماد برای همشهریان میبد و اردکان با بروزترین اخبار استان 👥۴هزار دنبال کننده و عضو واقعی🏆 📲جهت ارسال تبلیغات و سوژه ها: 👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 💢 @JavanEnghelabi313 👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼 « خبرُگ حامی و همراه شما »
هدایت شده از  هادرون
. 🔻توی مجلس شورای جدید ، شاه برگشته ما خبر نداریم؟🤔 👌شوخی می‌کنم این دو تا نماینده خواهر برادرن که نماینده شدن 😊 اینو فرستادم برای اینکه چند وقت دیگه اینترنشنال هر چی خواست بگه ، در جریان باشین😉 @haderoon
دومین سال درگذشت (علیه السلام) طلبه عزیز شادروان •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_بیست_یکم🎬: حضرت ادم نگاهی از سر مهر به هبة الله انداخت و فرمود: ای فرزندم! فرشت
🎬: هبة الله به میان مردم آمد و فرمود: آی ملت حضرت آدم ابوالبشر! بگوش باشید که پیامبر خدا، شما را به سوی خود می خواند،از هر کاری که دارید دست کشید و به سمت ایشان آیید تا سخنان ایشان را بشنوید، سخنان مهمی که همگان باید حضور داشته باشید. خیلی زود همه مردم شهر فکه به حضور حضرت آدم رسیدند. حضرت آدم از جای برخاست و هبة الله را به حضور طلبید، هبة الله نزدیک ایشان شد و در کنار او ایستاد. حضرت آدم نگاهی به همه کرد و فرمود: همانا ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم، بدانید و آگاه باشید که فرشته وحی برایم خبر آورده که به زودی شما را ترک می کنم و به ملکوت می پیوندم، همانا مرگ پیش آمدیست که برای همه اتفاق می افتد و همانطور که زمانی هابیل به دعوت حق لبیک گفت، اینک نوبت من و پس از من، نوبت شما خواهد رسید. مردم از شنیدن این سخن به گریه افتادند، آنها نمی توانستند تصور کنند دنیایی را که پدرشان در آن نباشد، یکی از گوشه ای فریاد بر آورد: یا نبی خدا، ما پس از تو چه کنیم و شما، ما را به چه کسی می سپارید. حضرت آدم سری تکان داد و فرمود: اینک برای همین موضوع شما را به حضور طلبیدم و سپس دست هبة الله را در دست گرفت و بالا برد و فرمود: همانا از طرف خدا به من امر شده تا هبة الله را وصی و جانشین خودم قرار دهم و من به شما امر می کنم که پس از من به سمت ایشان روی آورید، هبة الله جانشین من و سرپرست شماست و اینک می خواهم برای هبة الله از شما بیعت بگیرم، یکی یکی جلو آیید و با هبة الله بیعت کنید و هیچ وقت به این بیعتتان پشت ننمایید. جمعیت که از شنیدن خبر عروج پدر متألم شده بودند، اینک با شنیدن وصایت شیث که رنگ و بوی پدر را داشت و مهربان بود بر آنها، با خوشحالی جلو آمدند و با او بیعت کردند. زمانی که بیعت از همه ستانده شد، حضرت آدم با صدای بلند که همه بشنوند رو به شیث فرمود: به شما وصیت می کنم که از قابیل و شهر ملعون او بر حذر باشید، حق ندارید با آنها آمد و شد کنید، مبادا بین مردم این شهر و آن شهر لعنت شده عقد و نکاحی اتفاق بیافتد که اولین رابطه، سرآغاز بدبختی و سیه روزی شما خواهد بود. مردم همگی سخنان حضرت ادم را شنیدند و قول دادند که طبق وصیت او عمل نمایند. پس از آخرین سخنان حضرت آدم، به امر وی، جمعیت متفرق شدند، حضرت آدم مشغول راز و نیاز با پروردگار شد و در این هنگام میل عجیبی به تناول میوه ای بهشتی به او دست داد. حضرت آدم، هبة الله را به نزد خود خواند به او فرمود: ای فرزندم! دوست دارم در این آخرین ساعات عمرم، میوه ای بهشتی بخورم، از تو می خواهم به ملکوت آسمانها و بهشت برزخی بروی و برایم میوه ای از بهشت بیاوری. هبة الله که خبر عروج پدر غمی سنگین بر دلش نهاده بود، خم شد و بوسه ای از پیشانی پدر گرفت و همانطور که سعی می کرد مانع فرو ریختن اشک هایش شود فرمود: الساعه به بهشت می روم و میوه ای برایتان خواهم آورد. هبة الله از محضر پدر خارج شد و راه آسمان برای او که حکم وصایت داشت ، باز بود را در پیش گرفت. حضرت شیث در میانه راه بود که به جبرئیل و جمعی از ملائکه برخورد کرد، جبرییل خبری به او داد‌... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_بیست_یکم🎬: هبة الله به میان مردم آمد و فرمود: آی ملت حضرت آدم ابوالبشر! بگوش باش
🎬: جبرئیل با دیدن حضرت شیث جلو آمد و فرمود: قصد کجا را دارید؟! من و این جمع ملايکه به سمت زمین می رویم. حضرت شیث که انگار حسی درونی او را از واقعه ای دردناک با خبر می کرد،به ملائکه نگاهی انداخت و انگار بندی درون سینه اش پاره شد و فرمود: همانا آسمان جولانگاه شما و این ملائکه است، شما را اینک با زمین چکار؟! من به امر نبی خدا به بهشت میروم تا برای ایشان میوه ای بهشتی آورم. جبرئیل اشک چشمانش را سترد و فرمود، بازگرد و همراه ما بشو که هم اکنون حضرت عزرائیل حضرت آدم را قبض روح نموده و ما می رویم که مراسم تشییع و تدفین پیامبر خدا را برگزار نماییم. حضرت شیث درحالیکه بغض گلویش را فرو می خورد از میانه راه همراه جبرئیل به زمین برگشت. در سرزمین فکه غوغایی به پا بود و مردم بر سر و سینه زنان در غم هجران پدرشان، نبی خدا عزاداری می کردند، داغ داغی سنگین بود، همانا وقتی پدر ادم از کنارش می رود انگار روح و جان فرزندان را با خود میبرد، حال اگر این پدر، حضرت ادم باشد این مفارقت بسی سنگین تر خواهد بود. حضرت شیث که خود داغی بزرگ بر دل داشت، اما می بایست برای زنده ماندن امید در دل برادران و خواهران و تمام بنی بشر، مستحکم باشد، پس غم پدر را در گوشه ای از دل پنهان نمود و به همراه ملائکه، مشغول غسل و کفن حضرت آدم شد، پس از تجهیز پیکر مقدس حضرت آدم، حضرت شیث به جبرئیل رو کرد و فرمود: شما جلو بایستید تا ما و ملائکه آسمان پشت سر شما بر پیکر حضرت آدم نماز بخوانیم. جبرییل خاضعانه خود را عقب کشید و فرمود: من چنین خطایی نمی کنم! همانا تو جانشین کسی هستی که خداوند به همهٔ ملائکه امر نمود که بر او سجده نمایند، پس مقام شما بالاتر از من است و من نمی توانم مقدم بر شما نماز بخوانم، ای هبة الله! شما جلوی ما بایستید تا نماز را بر پیکر پیامبر خدا ادا نماییم. حضرت شیث پیش روی ملائکه ایستاد و نماز پدر را خواند، نماز حضرت آدم هفتاد و پنج تکبیر داشت و عدد تکبیر نماز، برابر بود با عدد صف ملائکه ای که پشت سر حضرت شیث بر آدم نماز خواندند. پس از اتمام نماز، پیکر مقدس ادم ابوالبشر را داخل تابوتی که قبل از این آماده کرده بودند، گذاشتند و بر دوش ملايکه آن تابوت به کوه ابو قبیس بردند و در آنجا به خاک سپردند و تقدیر خداوند بود که بعدها این تابوت، توسط پیامبری دیگر جابه جا شود و به سرزمینی مقدس منتقل شود. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
24.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌شاید خدا به این دلیل آقای رئیسی را برد... ... •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•