#حدیث_روز
❣ امام علی علیه السلام:
🌸دلها مانند ظرفاند و بهترین آنها ظرفی است که نیکی را بیشتر در خود نگه دارد.
📚غررالحکم/۳۴۴۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_بیست🎬: حضرت آدم و حوا، چهل روز تمام در این مصیبت عظمی و اولین شهادتی که در روی
#روایت_انسان
#قسمت_بیست_یکم🎬:
حضرت ادم نگاهی از سر مهر به هبة الله انداخت و فرمود: ای فرزندم! فرشته خداوند برایم پیغامی آورده، گویی کار من در این دنیا تمام و عمرم به آخر رسیده و وقت رجعت به سوی خداوند فرا رسیده و طبق امر خداوند باید قبل از مرگم، وصی و جانشینی برای خودم انتخاب کنم تا امتم بدون رهبر و راهنما و پیامبر نماند و اراده خدا بر آن تعلق گرفته که این مقام از آن تو باشد.
سپس به یکی از تابوت ها اشاره کرد و فرمود: همانا خداوند نعمت نوشتن را به آدم ارزانی داشت و ما هم از آن استفاده کردیم، هر چه یادگار پیامبری دارم و تمام نوشته ها و صحیفه هایم را در این تابوت میگذارم و به تو می سپارم، همانا تمام انبیا بعد از خود باید وصی مشخص کنند و امانت های انبیا نزد اوصیای انها دست به دست می شود و از یک وصی به وصی دیگر منتقل می شود، چرا که هیچ وقت زمین از حجت خداوند خالی نمی شود.
حضرت آدم نفسی تازه کرد و ادامه داد: همانطور که انبیا بعد از خود وصی مشخص میکنند در مقابل طاغوت ها هم چنین می کنند، پس در روی زمین همیشه دو سلسله وجود دارد، یکی سلسله انبیاء و اوصیاء، یکی هم سلسله طواغیت که در مقابل انبیا قد علم می کنند.
شیث که از خبر رجعت پدر، سخت اندوهگین بود با دقت سخنان پدر را به گوش جان می کشید.
حضرت آدم که در طول سالهای سال معلمی ماهر برای هبة الله و فرزندانش بود، اینک می خواست کارش را تمام و کمال انجام دهد، پس اسم اعظم را به حضرت شیث آموخت و رموز خلقت را که همان تکرار کلمات مقدس بود را به فرزندش تعلیم داد و برای شیث از اعجاز کلمات گفت و از کینه ای که ابلیس نسبت به این کلمات داشت سخن ها فرمود.
حالا که فرمان خداوند به شیث ابلاغ شده بود، حضرت آدم از جا برخواست به سمت شیث که دو زانو در مقابلش نشسته بود آمد و دست مبارکش را روی شانه شیث گذاشت و فرمود: از امانتی های من به خوبی مراقبت کن و هم اکنون هم به نزد مردم برو و به آنها بگو که همگی در اینجا حاضر شوند، سخنانی هست که باید در حضور مردم به تو بزنم تا آنها هم آگاه باشند که پس از من چه کنند.
شیث از جا برخواست، خاضعانه بوسه ای بر دست پدر زد، چشمی گفت و حرکت کرد تا امر نبی خدا را انجام دهد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
بمناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم مغفور
محمد علی اکبری🥀🥀
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
هدایت شده از خبرگ
🔊انعکاس اخبار محلی
💰حمایت از کسب و کار شما
📢📢 خَبَرُگ، رسانه ای مطمئن و قابل اعتماد برای همشهریان میبد و اردکان با بروزترین اخبار استان
👥۴هزار دنبال کننده و عضو واقعی🏆
📲جهت ارسال تبلیغات و سوژه ها:
👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
💢 @JavanEnghelabi313
👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼👆🏼
« خبرُگ حامی و همراه شما »
#اطلاعیه_مراسم دومین سال درگذشت #خادم_الرضا (علیه السلام) طلبه عزیز
شادروان #علیرضا_سرافراز
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_بیست_یکم🎬: حضرت ادم نگاهی از سر مهر به هبة الله انداخت و فرمود: ای فرزندم! فرشت
#روایت_انسان
#قسمت_بیست_یکم🎬:
هبة الله به میان مردم آمد و فرمود: آی ملت حضرت آدم ابوالبشر! بگوش باشید که پیامبر خدا، شما را به سوی خود می خواند،از هر کاری که دارید دست کشید و به سمت ایشان آیید تا سخنان ایشان را بشنوید، سخنان مهمی که همگان باید حضور داشته باشید.
خیلی زود همه مردم شهر فکه به حضور حضرت آدم رسیدند.
حضرت آدم از جای برخاست و هبة الله را به حضور طلبید، هبة الله نزدیک ایشان شد و در کنار او ایستاد.
حضرت آدم نگاهی به همه کرد و فرمود: همانا ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم، بدانید و آگاه باشید که فرشته وحی برایم خبر آورده که به زودی شما را ترک می کنم و به ملکوت می پیوندم، همانا مرگ پیش آمدیست که برای همه اتفاق می افتد و همانطور که زمانی هابیل به دعوت حق لبیک گفت، اینک نوبت من و پس از من، نوبت شما خواهد رسید.
مردم از شنیدن این سخن به گریه افتادند، آنها نمی توانستند تصور کنند دنیایی را که پدرشان در آن نباشد، یکی از گوشه ای فریاد بر آورد: یا نبی خدا، ما پس از تو چه کنیم و شما، ما را به چه کسی می سپارید.
حضرت آدم سری تکان داد و فرمود: اینک برای همین موضوع شما را به حضور طلبیدم و سپس دست هبة الله را در دست گرفت و بالا برد و فرمود: همانا از طرف خدا به من امر شده تا هبة الله را وصی و جانشین خودم قرار دهم و من به شما امر می کنم که پس از من به سمت ایشان روی آورید، هبة الله جانشین من و سرپرست شماست و اینک می خواهم برای هبة الله از شما بیعت بگیرم، یکی یکی جلو آیید و با هبة الله بیعت کنید و هیچ وقت به این بیعتتان پشت ننمایید.
جمعیت که از شنیدن خبر عروج پدر متألم شده بودند، اینک با شنیدن وصایت شیث که رنگ و بوی پدر را داشت و مهربان بود بر آنها، با خوشحالی جلو آمدند و با او بیعت کردند.
زمانی که بیعت از همه ستانده شد، حضرت آدم با صدای بلند که همه بشنوند رو به شیث فرمود: به شما وصیت می کنم که از قابیل و شهر ملعون او بر حذر باشید، حق ندارید با آنها آمد و شد کنید، مبادا بین مردم این شهر و آن شهر لعنت شده عقد و نکاحی اتفاق بیافتد که اولین رابطه، سرآغاز بدبختی و سیه روزی شما خواهد بود.
مردم همگی سخنان حضرت ادم را شنیدند و قول دادند که طبق وصیت او عمل نمایند.
پس از آخرین سخنان حضرت آدم، به امر وی، جمعیت متفرق شدند، حضرت آدم مشغول راز و نیاز با پروردگار شد و در این هنگام میل عجیبی به تناول میوه ای بهشتی به او دست داد.
حضرت آدم، هبة الله را به نزد خود خواند به او فرمود: ای فرزندم! دوست دارم در این آخرین ساعات عمرم، میوه ای بهشتی بخورم، از تو می خواهم به ملکوت آسمانها و بهشت برزخی بروی و برایم میوه ای از بهشت بیاوری.
هبة الله که خبر عروج پدر غمی سنگین بر دلش نهاده بود، خم شد و بوسه ای از پیشانی پدر گرفت و همانطور که سعی می کرد مانع فرو ریختن اشک هایش شود فرمود: الساعه به بهشت می روم و میوه ای برایتان خواهم آورد.
هبة الله از محضر پدر خارج شد و راه آسمان برای او که حکم وصایت داشت ، باز بود را در پیش گرفت.
حضرت شیث در میانه راه بود که به جبرئیل و جمعی از ملائکه برخورد کرد، جبرییل خبری به او داد...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_بیست_یکم🎬: هبة الله به میان مردم آمد و فرمود: آی ملت حضرت آدم ابوالبشر! بگوش باش
#روایت_انسان
#قسمت_بیست_دوم🎬:
جبرئیل با دیدن حضرت شیث جلو آمد و فرمود: قصد کجا را دارید؟! من و این جمع ملايکه به سمت زمین می رویم.
حضرت شیث که انگار حسی درونی او را از واقعه ای دردناک با خبر می کرد،به ملائکه نگاهی انداخت و انگار بندی درون سینه اش پاره شد و فرمود: همانا آسمان جولانگاه شما و این ملائکه است، شما را اینک با زمین چکار؟! من به امر نبی خدا به بهشت میروم تا برای ایشان میوه ای بهشتی آورم.
جبرئیل اشک چشمانش را سترد و فرمود، بازگرد و همراه ما بشو که هم اکنون حضرت عزرائیل حضرت آدم را قبض روح نموده و ما می رویم که مراسم تشییع و تدفین پیامبر خدا را برگزار نماییم.
حضرت شیث درحالیکه بغض گلویش را فرو می خورد از میانه راه همراه جبرئیل به زمین برگشت.
در سرزمین فکه غوغایی به پا بود و مردم بر سر و سینه زنان در غم هجران پدرشان، نبی خدا عزاداری می کردند، داغ داغی سنگین بود، همانا وقتی پدر ادم از کنارش می رود انگار روح و جان فرزندان را با خود میبرد، حال اگر این پدر، حضرت ادم باشد این مفارقت بسی سنگین تر خواهد بود.
حضرت شیث که خود داغی بزرگ بر دل داشت، اما می بایست برای زنده ماندن امید در دل برادران و خواهران و تمام بنی بشر، مستحکم باشد، پس غم پدر را در گوشه ای از دل پنهان نمود و به همراه ملائکه، مشغول غسل و کفن حضرت آدم شد، پس از تجهیز پیکر مقدس حضرت آدم، حضرت شیث به جبرئیل رو کرد و فرمود: شما جلو بایستید تا ما و ملائکه آسمان پشت سر شما بر پیکر حضرت آدم نماز بخوانیم.
جبرییل خاضعانه خود را عقب کشید و فرمود: من چنین خطایی نمی کنم! همانا تو جانشین کسی هستی که خداوند به همهٔ ملائکه امر نمود که بر او سجده نمایند، پس مقام شما بالاتر از من است و من نمی توانم مقدم بر شما نماز بخوانم، ای هبة الله! شما جلوی ما بایستید تا نماز را بر پیکر پیامبر خدا ادا نماییم.
حضرت شیث پیش روی ملائکه ایستاد و نماز پدر را خواند، نماز حضرت آدم هفتاد و پنج تکبیر داشت و عدد تکبیر نماز، برابر بود با عدد صف ملائکه ای که پشت سر حضرت شیث بر آدم نماز خواندند.
پس از اتمام نماز، پیکر مقدس ادم ابوالبشر را داخل تابوتی که قبل از این آماده کرده بودند، گذاشتند و بر دوش ملايکه آن تابوت به کوه ابو قبیس بردند و در آنجا به خاک سپردند
و تقدیر خداوند بود که بعدها این تابوت، توسط پیامبری دیگر جابه جا شود و به سرزمینی مقدس منتقل شود.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌شاید خدا به این دلیل آقای رئیسی را برد...
#پیشنهاد_دانلود...
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 دکلمه ای زیبا 🌹
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_امام_رضا_ع🍃🌹🍃
امـــام رضـــا(ع)...💛
میدونی که با تو دلخوشم...
کمی#آرامش به دلت راه بده 🤍🤍
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
#حدیث_روز
❣امام على عليه السلام:
🌸هر كه در آنچه آموخته است بسيار انديشه كند، دانش خود را استوار گرداند و آنچه را نمى فهميده است، بفهمد.
📚غررالحكم حدیث8917
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔خدایا به غم دل این مرد
اللهم عجل لولیک الفرج💔
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
May 11
جواهرانه
کانال ارتباطی بانوان شهرستان اردکان با مشاور فرماندار در امور بانوان
جواهرانه رو به دیگر بانوان نیز معرفی کنید.
🦋✨@Javaheraneh_1403✨🦋
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
هدایت شده از خبرگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢مذهبیهایی که عاقبت بخیر نمیشن
دوستان مذهبی که از ولایت فقیه دور افتادین و گاهی شک و دو دلی میفته به جونتون گوش کنید ❌
#الگوی_خدمت
•┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈•
✅@KhabarogArdakan
❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
#به_وقت_امام_رضا_ع🍃🌹🍃
🔻 صلوات خاصه امام رضا(ع):
☘🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ.🌺☘
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_بیست_دوم🎬: جبرئیل با دیدن حضرت شیث جلو آمد و فرمود: قصد کجا را دارید؟! من و این
#روایت_انسان
#قسمت_بیست_سوم🎬:
حضرت آدم از دار دنیا عروج کرد و هبة الله شد وصی و جانشین او و پیامبر خدا در روی زمین، پیامبری مانند بقیه پیامبران که نه تنها مربی اخلاق هستند، بلکه در تمام امور زندگی بشر رهبر آنها می باشند، پیامبرانی که به حکم خداوند باید قدرت و سلطنت داشته باشند و هم در امور دنیوی و هم امور معنوی پیشوای ملت باشند، پیامبرانی که برانگیخته شدند تا راز و رمز کلمات مقدس را به مردم آموزش دهند و باید برای ظهور تام آن کلمات تلاش کنند و بی شک هر زمان که این ظهور تام اتفاق بیافتد، آنزمان بشر روی زمین کامل ترین و خوشبخت ترین فرزندان آدم خواهد بود و ابلیس تمام عزمش را جزم کرده بود تا از ظهور این کلمات مقدس جلوگیری کند.
هبة الله بر مسند پدر که همانا پیامبری و فرمانروایی بر مؤمنین روی زمین بود جلوس کرد که خبر آمد فردی می خواهد به ملاقات او بیاید و گویا آنقدر متکبر است که گرفتن اجازه را لازم نمی دارد و همانطور که به همه بی احترامی می کند به نزد پیامبر خدا رسید.
هبة الله نگاهی به او کرد و چون آثار شرارت را از چهره اش خواند و او را شناخت، فرمود: چه امری موجب آمدن تو به اینجا شده...
آن مرد که انگار آتشی در چشمانش شعله می کشید با فریاد گفت: اگر نمیشناسی، بدان که من قابیل هستم، آمده ام کاری را که سالها پیش در زمان حیات پدرم انجام دادم تمام کنم و بعد دندانی بهم سایید و ادامه داد: قربانی هابیل قبول شد و من می دانم آن قبولی قربانی در پی استفاده هابیل از کلمات مقدس بود، من او را کشتم چرا که نمی خواستم بر من برتری یابد و برایم قابل پذیرش نبود که فرزندان هابیل به فرزندان من فخر بفروشند و فرزندان من زیر پست آنان باشند.
هبة الله نگاهی از سر تأسف به قابیل کرد و فرمود: از هنرنمایی های شیطانی ات نگو که زمین و آسمان میدانند تو چه جنایتی کردی، حالا برای چه به سرزمین من آمدی در صورتیکه که خوب میدانی من به وصیت پدر عمل خواهم کرد و هیچ وقت طرح دوستی و مراوده با تو و شهر سیاه تو را نخواهم ریخت.
قابیل خنده ای قبیح کرد و گفت: نیامدم که دست دوستی به تو دهم، آمده ام تا با تو اتمام حجت کنم، قابیل با چشمانی که از کینه سرخ شده بود ادامه داد: می دانم که تو علمی از پدر آموختی که با اشاعهٔ آن و ظهور تامش، موفقیت بشر را در پیش خواهم آورد، تو از اسرار کلماتی آگاهی که باعث پذیرش توبه پدر شد و خوب می دانم که پدر به تو امر کرده آن را به دیگران بیاموزی تا به زعم خودتان این جامعه بشری را به سر منزل مقصود برسانید، من آمده ام به تو اخطار کنم که اگر تو این علم به ودیعه گذاشته شده را آشکار کنی، تو را همانند برادرت هابیل خواهم کشت.
قابیل بار دگر نگاه تندی به هبة الله کرد و گفت: خوب می دانی که روی این حرفم هستم و لحظه ها را میشمرم برای زمانی که به گوشم برسد تو این علوم را عیان کردی، آنوقت جنگ من با تو آغاز خواهد شد و آن کنم که روح پدر در عالم ملکوت زخمی عمیق و بی درمان بردارد.
قابیل با گستاخی تمام این سخنان را بر زبان آورد و از محضر هبة الله بیرون رفت.
هبة الله که پیامبر خدا بود و به امر او میبایست جان و مال بندگان و مؤمنین را محافظت کند و از خون و خون ریزی جلوگیری نماید، مجبور به کتمان علم اسماء شد، هبة الله به فرزندانش این علم را آموخت و به آنها سفارش کرد که فعلا دم بر نیاورند و تبلیغ راز و رمز کلمات مقدس را ننمایند و این اولین «تقیّه» در روی زمین بود....
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_بیست_سوم🎬: حضرت آدم از دار دنیا عروج کرد و هبة الله شد وصی و جانشین او و پیامب
#روایت_انسان
#قسمت_بیست_چهارم🎬:
هبة الله در حال تقیه روزگار می گذارند و آموزش در خفا داشت.
اما یک روز استثنا بود و آن زمان روزی بود که به وصیت حضرت آدم، آن روزی را که پدر او را وصی خود قرار داد و برایش از مردم بیعت گرفت را «عید» اعلام نمود.
هر سال در سالروز وصایت هبة الله، جشن و سروری برپا میشد، مردم دسته دسته به محضر حضرت شیث شرفیاب می شدند و با او تجدید بیعت می کردند.
در این روز کودکان را لباس نو می پوشاندند و از خوردنی های حلال و متنوع استفاده می کردند و هبة الله مردم را گرد خود جمع می کرد و در روز عید، تابوتی را که امانتی های پدرش حضرت آدم ع بود را می گشود و صحیفه های او را برای همگان می خواند و سفارش های پدر را برای ملت گوشزد می کرد.
و اما روزگار قابیل و قابیلیان جور دیگری می گذشت، آنها زیر پرچم ابلیس زندگی می کردند زندگی که نه بر مبنای اختیار انسان بود بلکه بر ظلم و جور و زور و قدرت استوار بود.
در اینجا فرمانروایشان از هیچ گونه گناهی روی گردان نبود و هر چه که او می خواست باید انجام می شد و قدرت اختیار انسان که در حکومت هبة الله سر لوحهٔ کارها بود، در حکومت قابیل معنایی نداشت.
روزگار به همین منوال می گذشت تا اینکه هبة الله هم به پایان عمر شریفش نزدیک میشد، او حالا پسری به نام ریسان بن نزله داشت، پسری که فرزند حضرت شیث و حوریهٔ زیبای بهشتی به نام نزله بود.
ریسان را که مردم گاهی «انوش» می خواندند، حالا تبدیل به مردی بلند بالا و مؤمنی فرهیخته شده بود.
خداوند به هبة الله امر نمود که تابوت امانت حضرت آدم و اسم اعظم و صحیفه های الهی را به ریسان بن نزله بسپارد.
صبح از پشت کوه ها سر زده بود که قاصدی از جانب هبة الله به منزل ریسان رسید و او را به حضور طلبید.
ریسان به محضر پدر رسید و پدر از هجران و فراق گفت، ریسان بغضش را فرو خورد و رو به پدر فرمود: ما را همین رنج کتمان و تقیه بس است، چگونه فراق تو را تاب بیاوریم و چگونه ظلم قابیلیان را بعد از تو تحمل نماییم؟
هبة الله لبخندی بر لبان مبارکش نشست و فرمود: خوشحال باشید که شما را بشارت می دهم به ظهور«منجی» ، زمانی که منجی قد علم کرد و خواست قیام کند او را یاری کنید که نجات شما در آن است
این سخن حضرت شیث، نور امیدی در جان ریسان و مؤمنین شد و آنها اراده کردند تا سختی ها را تحمل نمایند تا منجی وعده داده شده که او را«نوح» می نامیدند از راه برسد.
هبة الله سفارش پشت سفارش نمود و وصیت حضرت آدم را به ریسان گوشزد کرد و به انوش فرمود: ای فرزندم! چنانچه نبوت نوح را درک کردی علم و امانتی را که نزد تو می باشد به او تسلیم کن و امانت مومنین را از شر قابیل و فرزندان او مخفی گردان تا منتظر قیام نوح باشند.
هبة الله از دنیا رحلت کرد و ریسان یا همان انوش، وصی و جانشین او شد.
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
#حدیث_روز
❣امام على عليه السلام:
💠الخائِفُ لا عَيشَ لَهُ
🌸ترسو را از زندگى، هيچ بهره اى نيست.
📚غررالحكم حدیث1011
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دلیل خیلی از ورشکستگیها،
و بنبستهای کاری و اجتماعی و خانوادگی،
عدم توجه کافی به تفریح خود و خانوادهمان است!
🎙استاد شجاعی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
#سلام_آقا
در حسرت این است که در صحن شود پهن
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
بمناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم مغفور
محمد علی اکبری🥀🥀
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشامو میبندم
دوباره وا میکنم
تو گریه میخندم
صحنو نگاه میکنم
خواب نیست رویا نیست....
اللهم ارزقنا...
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️حاوی تصاویر دلخراش
به آنها بگو که ما در سکوت زندگی نکردیم و «آزاد» مردیم.
دکلمهای زیبا از زبان فرزندان غزه…
🆔️ @Haderoon 👈عضویت