eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم از هر چه که دل بریدیم،بریدیم دل نیست کبوتر که چو برخواست نشیند از گوشه باگی که پریدیم، پریدیم رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رماندی و رمیدیم،رمیدیم @mashaar🌱
بسـیار شَبیهی تو به برنامه ی کودک آن دُخترکِ مَزرعه داری که "حَنا" بود.. @mashaar🌱
گوهرت را به کسی بخش که لایق باشد نه که دل دل زدنت آینه‌ی دق باشد... @mashaar🌱
بس در خیال هدیه فرستاده ام به تو بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیده ام @mashaar🌱
‏خواهم که تورا در بر بنشانم و بنشینم تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی @mashaar🌱
دکمه ی پیراهنت باز است، دلبرتر نباش! آستین پایین بیاور، سِرتق و خودسر نباش! در نگاهت لات و عُزی، در دلت داری هُبَل! بت بساز از هیکلت، اما، دگر، آزر نباش! هی نمایش می دهی آن، هیکلِ پُر تاب را سیکسپک هایت بپوشان. جانِ من، دلبر نباش! بوسه ات مستم کند، مثلِ شراب خانگی حکمِ مستی، حد بُوَد، این قدر، سُکرآور نباش! تن نچسبان بر تنم! اسلام می لرزد! بفهم! گر مسلمان نیستی، پس لااقل، کافر نباش! دکمه ی شعرم پریده. شعر من عریان شده دلبری کن دلبری، اما، برایم شر نباش! در نگاه و قلب وشعرِ من قیامت کرده ای! محشری! در چشمِ زن های دگر، محشر نباش! روی تو، غیرت ندارم! آستین پایین بیار! دکمه ی پیراهنت...هی!هیچ...دلبرتر نباش! @mashaar🌱
شعرم به دلم نمی نشیند دیگر ای نقطه‌ی عطف شعرهایم برگرد ... @mashaar🌱
گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو چشمهایم بی‌تو بارانی‌ست حرفش را نزن @mashaar🌱
علی استادِ مستان است؟ یا عشّاق؟ یا هر دو؟ علی زینت به منبر هاست؟ یا اوراق؟ یا هر دو؟ بنازم احتیاج و اشتیاقم را به درگاهش، دلم، محتاجِ ایوان است؟ یا مشتاق؟ یا هر دو؟ به مسکین میدهد انگشترش را در رکوعِ خویش، علی بحرِ کرامات است؟ یا اخلاق؟‌ یا هر دو؟ نمازم را به سمتِ کنجِ ایوانِ نجف خواندم که ابرویِ علی، محراب؟ یا طاق است؟ یا هر دو؟ نمیدانم! امینی، مستِ جام الغدیرش بود؟ و یا سرمستِ عشقش، جُرج جُرداق است؟ یا هر دو؟ شبِ معراج در عرشِ خدا، احمد به ایزد گفت: علی، شاهِ زمین بوده‌ست؟ یا آفاق؟ یا هر دو؟ خدا دانستنش جُرم است، اما من نمیدانم، علی روزی‌خورِ حقّ است؟ یا رزّاق؟ یا هر دو؟ @mashaar🌱
من آرزویم کرببلا در شب قدر است بگذار خودم را به ضریحت برسانم... @mashaar🌱
عالم همه یغمای تو، خلقی همه شیدای تو آن نرگس رعنای تو آورده کیش کافری @mashaar🌱
در گفت نرو ،گریست دیوار نرو مرغابیِ خانه کرد اصرار نرو از فاطمه اصرار که ای یار بیا از دخترش انکار که اینبار نرو @mashaar🌱
دیدم از غیر درت بی محلی، برگشتم؛ دستِ پُر هستم و با نام "علـــی" برگشتم... @mashaar🌱
ما که تو را با لافتایت می شناسیمت اصلاً نمی آید به تو در بستر افتادن @mashaar🌱
میھمان را تو بخوانی و درآغوش نگیری؟ دلِ بی‌تاب ، بھ دنبالِ جواب است خدایا...!! @mashaar🌱
نام زیبا کم نداری، مرتضی، حیدر، علی..؛ بندگانت، حضرت مولا صدایت میکنند 🖤 ‌ @mashaar🌱
تو را با کینه و آزار کشتند تو را تکرار در تکرار کشتند نه دیروز و نه امروز است، عمریست تو را مردم هزاران بار کشتند تو را در مسجد کوفه نه، بابا تو را بین در و دیوار کشتند تو را با تیزی شمشیرشان نه تو را با تیزی مسمار کشتند تو را در کوفه در مسجد ولیکن مرا در کوفه در انظار کشتند مرا دروازه ی ساعات بابا مرا در شام در بازار کشتند @mashaar🌱
باز در حلقه ی ذکر تو نشستیم،علی ما مسلمان شده ی روی تو هستیم ،علی تا تو بر حقی وحق دور سرت می گردد ما بر آنیم که جز حق نپرستیم،علی توبه کردیم نگوییم خدایی ،اما باز هم در حرمت توبه شکستیم ،علی دست از هر چه به جز توست،در عالم شستیم به تو پیوسته و از خلق گسستیم ،علی شیر در کاسه ی ما نیست ولی اشک که هست ما یتیمان همگی کاسه به دستیم ،علی «ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک» خسته ام خسته ام از گردش این چرخ وفلک @mashaar🌱
لا سیف الا ذوالفقارش گرچه عشق است من دوست دارم لا فتی الا علی را @mashaar🌱
‌ خواستم پروانه‌ات باشم ولی قسمت نشد تا سحر هر چه نشستم وا نشد بال و پرم..! @mashaar🌱
علی عادل ترین مولا ی عالم بود و آخر هم به اویک ضربه قاتل زد،از اویک ضربه قاتل خورد @mashaar🌱
طبیبا زخم مولا را گشودی نسخه ننوشتی! چه گفتی مخفی از "زینب"، به گوش "مجتبی" امشب؟ @mashaar🌱
فرقِ مرا، تو طاقت دیدن نداشتی هجده سَرِ بریده ببینی چه میکنی؟ @mashaar🌱