گیرم که به هر حال مرا بردهای از یاد
گیرم که زمان خاطرهها را به فنا داد
گیرم نه تو گفتی... نه شنیدی... نه تو بودی...
آن عاشق دیوانه که صد نامه فرستاد
تقویم دروغ است! تو اصلا ننوشتی
میلاد عزیز دل من پنجم مرداد
با آن همه دلبستگی و عشق چه کردی
یک بار دلت یاد من خسته نیفتاد
یعنی به همین راحتی از عشق گذشتی!؟
یک ذره دلت تنگ نشد خانهات آباد
این بود جواب من دل خستهی عاشق
شیرین رقیبان شدهای از لج فرهاد
باشد گلهای نیست خدا پشت و پناهت
احوال خودت خوب دمتگرم دلتشاد
#محمدرضا_نظری
@mashaar🌱
یادش بخیر گشت و گذاری که داشتیم
با چشمهای هم سر و کاری که داشتیم
حالا رهاتریم اگر چند دورمان
جز دستمان نبود حصاری که داشتیم
سرد آنقدر شدیم که در گوشهی حیاط
پژمرده شد همیشه بهاری که داشتیم
شبها به شوق دیدن هم بسته میشدند
آن چشمهای روزشماری که داشتیم
دیشب بگو چه شد که به خوابم نیامدی؟
یادت نرفته است قراری که داشتیم؟
#علیرضا_نور_علی_پور
@mashaar🌱
و باز... شُرشُر باران میان دلتنگی
و باز... هدفون مشکی و باز آهنگی
و باز... حس عجیبی به دوست داشتنات
و باز... مستی من با خیال عطر تنات
و باز... رفتن تو از کنار من ناگاه
و باز... بر لب من مشت میزند یک آه
و باز... بوسه به دستی که نیست در دستم
و باز... دیدن انگشتریت در دستم*
و باز... بی تو نشستن کنار تصویرت
و باز... گریه به لبخندهای دلگیرت
و باز... هجمهی یادت کنار شببوهام
و باز... جای تو خالی میان بازوهام
و باز... گریهی یک مرد و سینهی دیوار
و باز... یک شب پر دردِ تا سحر بیدار
و باز... شورش یک بغضِ در گلو خفته
و باز... درد دل و حرفهای ناگفته
و باز... حسرتِ تکرارِ آخرین دیدار
و باز... یک پُکِ سنگین به اولین سیگار...
#هخا_هاشمی
@mashaar🌱
در دلم از تو انقلابی بود
نرسیدم ولی به آزادی
#سید_مهدی_موسوی
@mashaar🌱
گفت:
فدای سرت
این نشد یکی دیگر.
و نمیدانست
این که رفت ″جان″ بود
و آدمی را همین یک بیش نیست!
#رضا_کاظمی
@mashaar🌱
مامان! تمام زندگیام درد میکند
دارد چکار با خودش این مرد میکند؟!
دارد مرا شبیه همان بچّهی لجوج
که تا همیشه گریه نمیکرد میکند
این باد از کدام جهنّم رسیده است
که برگ، برگ، برگ مرا زرد میکند
هی میرسد به نقطهی پایان،به خودکشی
یک لحظه مکث، بعد عقبگرد میکند
ابری ست غوطهور وسط خوابهای مرد
که آتش نگاه مرا سرد میکند
بی فایدهست سعی کنم مثلتان شوم
دنیای خوب! باز مرا طرد میکند
هی فکر میکنم… و به جایی نمی رسم
هی فکر میکنم… و سرم درد میکند
#سید_مهدی_موسوی
@mashaar🌱
بعدِ یک عمر
تازه فهمیدم
جسدی لایِ
پیرهن بودم...!
#علیرضا_آذر
@mashaar🌱
گوشهاى دارى بميرم؟! غار باشد بهتر است
مرد عاشق از خودش بيزار باشد بهتر است
"سر" كه با زانو رفاقت مىكند از غم پُر است
همدمش عمرى اگر ديوار باشد بهتر است
وقت دلتنگى چه شيرين ترشرويى مىكنى
برگ گل گاهى كنارش خار باشد بهتر است
با خودم گفتم -نمى شد راه آسانتر شود؟-
عشق پاسخ داد: ناهموار باشد بهتر است
باز با يادت نوشتم، باز بارانى شدم
چشم شاعر اندكى نمدار باشد بهتر است...
#ايمان_فرقانى
@mashaar🌱
ناخوش شدهام درد تو افتاده به جانم
باید چـــه بگویم به پرستار جوانم؟
باید چه بگویم؟ تو بگو ، ها؟ چه بگویم
وقتی کـــه ندارد خبــــر از درد نهانم؟
تب کردهام امــا نه به تعبیر طبیبان
آن تب که گل انداخته بر گونه جانم
بیمـــــاری من عامل بیگانـــه ندارد
عشق تو به هم ریخته اعصاب و روانم
آخر چه کند با دل من علم پزشکی
وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم؟
لب بستهام از هرچه سوال ست و جواب ست
می ترسم اگـــر بـــــاز شود قفــل دهانـــم
این گرگ پرستار به تلبیس دماسنج
امشب بکشد نام تـــو از زیـر زبانــم!
میپرسد و خاموشم و میپرسد و خاموش...
چیزی کـه عیانست چه حاجت به بیانم *
#بهروز_یاسمی
@mashaar🌱
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطرهها در گلو شکست
«بادا» مباد گشت و «مبادا» به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا در گلو شکست
#قیصر_امین_پور
@mashaar🌱
گفتم به تو من علاقه مندم ، چه کنم؟
گفتی که برو ، آخرِ صف اينجا نيست!
#کمیل_آزادی
@mashaar🌱
میدانی؟
در تنهایی نیست که دلتنگ تو میشوم. بلکه در جمع اینچنینترم.
دلتنگی محصول غیبت نیست، محصول حضور است.
حضور هرکس غیر از تو.
بودن با دیگران، نبودن تو را بیشتر میکند.
دیوارها و صندلیها و تختها و اتاقها و خانهها و خیابانهای خالی نیستند که جای خالی تو را باز میتابانند؛ بلکه آدمها هستند.
آدمها - آخ - آدمها!
آخ از آدمهایی که هستند، اما «تو» نیستند.
#حسین_وحدانی
@mashaar🌱
بخند!
خنده ی تو اتفاق زیبایی ست
اگر چه کوچک و ساده، همیشه پاینده ست
#امیراکبرزاده
@mashaar🌱
تنهايي ام به طرز عجيبي شبيه اوست
در عين اينكه نيست ، كنارم هميشه هست...
#سعید_شیروانی
@mashaar🌱
من نمی دانم که بُردم جنگ را یا باختم
زنده بیرون آمدم اما سپر انداختم...
از جهنــّـــم هیچ باکی نیست وقتی سالها
با جهانی این چنین هم سوختم هم ساختم
دوست از دشمن مخواه از من که بشناسم رفیق
من! که در آیینه خود را دیدم و نشناختم...
آنچه باید میکشیدم را کشیدم، هر نفس
آنچه را بایست می پرداختم پرداختم
سالها سازی به دستم بود و از بیهمتی
هیچ آهنگی برای دل خوشی ننواختم
زندگی شطرنج با خود بود و در ناباوری
فکر میکردم که خواهم بُرد... اما باختم...!
#حسین_زحمتکش
@mashaar🌱
همه ی ما یک عذرخواهی به احساس خود بدهکاریم...
زمانی که برای نگه داشتن آدمهای
اشتباه پافشاری کردیم!
آن زمان که دروغ شنیدیم و
سکوت کردیم
جایی که باید میرفتیم اما ایستادیم!
از هیچ و پوچ رویا ساختیم
و ذوق کردیم!!!
برای فرار از حقیقت لج کردیم
و لج کردیم و لج کردیم.....
خاموش کن فانوس وابستگی ات را..
گاهی چه اصرار بیهوده ایست،
اثبات دوست داشتنمان به آدمها!
معرفتهای بیجایمان..
مهربانی های الکی مان..
تلاشهای بی مورد برای حفظ
رابطه هامان..!
وقتی برای بعضی آدم های امروزی
خوبی و بدی یکسان است ...
@mashaar🌱
يَا مَنْ كُلُّ هارِبٍ إِلَيْهِ يَلْتَجِئُ
ای آنکه هر گریزانی به او پناه میجوید..🤍
@mashaar🌱
یَا سَیِّدِي لَوْ نَهَرْتَنِي
مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِكَ...
ای مولای من!
اگر مرا از درگاهت برانی،
از در خانه ات بر نخیزم...
@mashaar🌱
غمِ فسردن و پژمردن از خزانش نیست
گل همیشه بهار است، داغ سینهی ما!
#طالب_آملی
@mashaar🌱
خمید پیکرم از انتظار و جان به لب آمد
قدح به یـاد تو کج کردهام، بیـا که نریزد
#بیدل_دهلوی
@mashaar🌱
مکن به حلقهی آن زلف تابدار انگشت
که هیچکس نکند در دهان مار انگشت
#سلیم_تهرانی
@mashaar🌱
همیشه با کسی
قرار ملاقات دارم
که نمیآید...
نام او در خاطرم نیست...
#عباس_کیارستمی
@mashaar🌱
حالا که من کنار شما جا نمی شوم
ترکم کنید اگر که نه، ترک شما کنم
دیگر رفیق من! هوس ماجرا نکن
اصلا نبودهای که تو را ماجرا کنم
#مریم_مقدم
@mashaar🌱