پـله ها در پـیش رویم ، یک به یک دیــوار شـد...
زیر هر سقـفی که رفتم ، بر سرم آوار شد...
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
خدا امانت خود را به آدمی بخشید
که بار عشق برای فرشته سنگین است
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
عشق آنقَدَر از مویِ تو زنجیر بههم بافت
تا ساخت کمندی که کشانید به بندم
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
غـزل از مــویِ پـریـشان شـده ات مـی ریـزد... مـن اگر شـاعرم از دسـت پریـشانی تـوست... #سعیدشیروانی
نفرین به شعرهایم اگر چشم های تو
این گونه از شنیدنشان گریه می کنند
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
گورِ بابایِ غم و غصه و اندوهِ جهان،می خندم! بی خیالِ من و این مَردُم و هِی زخمِ زبان،می خندم!
تمام شعر مرا هم ز عشق دم زده اے
نـوشته ها کہ تویی ، نانوشتہ ها کہ تویی !
#حسینمنزوے
@mashaar🌱
یک فصل از یک قصه؟ نه! این را نمی خواهم
می خواهم از این پس تمام ِ ماجرا باشی
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
عشق آنقَدَر از موی تو زنجیر به هم بافت
تا ساخت کمندی که کشانید به بندم
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
حدیث تازہ ندارم ولی برای تو، بنشین
که باز قصه ی نامردی زمانه بگویم
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
پَر گشودیم و به دیوار قفس ها خوردیم
وه که در حسرت یک بالِ پریدن مردیم.
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
حدیث تازه ندارم، ولی برای تو، بنشین
که باز قصه ی نامردی زمانه بگویم...
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
تو مرا گرم بخوان گرم بگیرم در بر
مردمان هر چه بگویند گناهش با من
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
سر ميزنى به سودا... اما نه دل به دريا
محبوب من مبادا مرد خطر نباشى
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
تمام عشقها پیش از تو مثل رودها بودند
که باید میرساندندم به تو آری به دریایم
به بام انس تو خو کردهام چون کفتر جَلدی
که از هر گوشهای پر واکنم ، سوی تو میآیم
به سختی خستهام از زندگی وز خود ، کجایی تا
به قدر یک نفس، در سایهٔ سروت بیاسایم؟
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
ای عشق سر بزن به دل سنگ من که گاه روید زِ سنگفرش خیابان جوانهای... #فاضلنظری @mashaar🌱
خوش آن روزی که بینم باغِ خشکِ آرزویم را
به جادوی بهارِ خندههایت میشکوفانی
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
ای عشق سر بزن به دل سنگ من که گاه روید زِ سنگفرش خیابان جوانهای... #فاضلنظری @mashaar🌱
قصد جان می کند این عید و بهارم بی تو
این چه عیدی و بهاری است که دارم بی تو
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار ؛
مستی تو با بغلت هر دو گناهش با من ...
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
گیرم این باغ، گلاگل بشکوفد رنگین
به چه کار آیدم ای گل! به چه کارم بی تو؟
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
غم تو را چنان عزیز داشت دل که پیش کس
دم از شکایتی که نه! دم از گلایه هم نزد.
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود
تو آن که جُسته و پیداش کردهام، آن باش
دوباره زنده کن این خستهی خزانزده را
حلول کن به تنـم جان ببخش و جانان باش
کویر تشنه ی عشقم، تداوم عطشم
دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش
دوباره سبز کن،این شاخه ی خزان زده را
دوباره در تن من، روح نوبهاران باش
بدین صدای حزین، وین نوای آهنگین
به باغ خستهی عشقـم هزاردستان باش
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
قسم به چشم تو، که کور باد چشمانم
اگر به غیر تو با دیگری نظر دارم...
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
و آمدیم که عاشق شویم و درگذریم!
که رازِ زندگی و مرگِ آدمی، این بود...
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
ببین چگونه غمت پشت من شکست! ببین!
غروب وار، طلوعم به خون نشست ببین...
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
نه فرشتهام نه شیطان، کیام و چیام همینم
نه ز بادم و نهز آتش، که نوادۀ زمینم
منم و چراغ خُردی که بمیرد از نسیمی
نه سپیدهدم به دستم، نه ستاره در جبینم
#حسینمنزوی
@mashaar🌱