تو می‌رسی به من و محو می‌شوم هر بار که صفر می‌شود از ضرب با تو هر عددی... #مهدی‌فرجی @mashaar🌱

همیشه در دلِ هم دیگریم و دور از هم... #مهدی‌فرجی @mashaar🌱

شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن گریه کن! پس شانه‌ ی مردانه می‌خواهی چه‌کار؟! #مهدی‌فرجی @mashaar🌱

گفتم که پیر می‌شوم؛ از یاد می‌روی! مویم سفیدتر شد و یاد تو کم نشد... #مهدی‌فرجی @mashaar

وای! شب‌گریه اگر جای من آرامت کرد آه! اگر آینه تلقین بکند من خوبم! #مهدى‌فرجى @mashaar🌱

نشستم صبح و ظهر و عَصر در فکرت فرورفتم اَذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی...؟ #مهدی‌فرجی @mashaar🌱

صدای عشق شدم، دیگران صفا کردند که میگسار زیاد است، غمگساری نیست... #مهدی‌فرجی @mashaar🌱

ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی در گوش تو آرام بگوید: خبری نیست یا کاش کسی باشد و آرام بگوید دستان من اینجاست ببین دردسری نیست! #مهدی‌فرجی @mashaar🌱

اینجا کسی صدای مرا پس نمی‌دهد پای کدام کوه بخوانم ترانه‌ای .... #مهدی‌فرجی @mashaar🌱

آهو ندیده‌ای که بدانی فرار چیست صحرا نبوده‌ای که بفهمی شکار چیست باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد دریا نرفته‌ای بچشی آبشار چیست پیش من از مزاحمت بادها نگو طوفان نخورده‌ای که بفهمی قرار چیست هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد یک بار هم سوال نکردی بهار چیست در خلوتت به عاقبتم فکر کرده‌ای؟ خُب...کیفر صنوبرِ بی‌برگ و بار چیست؟ روزی قرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟ #مهدی‌فرجی @mashaar🌱

نمی‌گیرد کسی مثل نفس در سینه جایت را چه باشی چه نباشی، دم‌به‌دم دارم هوایت را به‌جای شعر، موسیقی ست کار هر شب و روزم! درآوردم از آن‌ وقتی که نُت‌های صدایت را... #مهدی‌فرجی @mashaar🌱

چشم وا کردم و ديدم خبر از رويا نيست هيچکس اين همه اندازه‌ی من تنها نيست بی‌تو اين خانه چه سلول بزرگی شده‌است که دگر روشنی از پنجره‌اش پيدا نيست مرگ، آن قسمت دوری که به ما نزديک است عشق، اين فرصت نزديک که دور از ما نيست چشم در چشم من انداخته‌ای، میدانی چهره‌ای مثل تو در آينه‌ها زيبا نيست هيچ ديوانه‌ای آنقدر که من هستم نيست چون که اينگونه شبيه تو کسی شيدا نيست مردم سر به‌ هوا را چه به روشن بينی؟ ماه را روی زمين ديده‌ام، آن بالا نيست... #مهدی‌فرجی @mashaar🌱