eitaa logo
مشام
674 دنبال‌کننده
60 عکس
68 ویدیو
10 فایل
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ارسال اشعار @mehrshadvahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقی..،نقطه ی پایانی درماندگی است عاطفه..،مزّه ی شیرینیِ سرزندگی است عشق..،در مکتبِ توحیدی ما،بندگی است فِیضِ دارندگی اصلاً به برازندگی است مثل پرونده ی فقریم که مختومه شدیم از طفولیّتمان خادم معصومه "س" شدیم آفتابی است که در ظلمت شب گُم نشود رود نوری است که درگیر تلاطم نشود باغ سبزی است که در ذهن تجسم نشود هیچ جایی حرم فاطمه ی قم نشود... "السّلام ای حرمت شرح پریشانی ما" السلام ای نفسِ شاه خراسانی ما چهره ی زشت زمین با قدمت زیبا شد جسم بی جان تمامیِّ جهان احیا شد سند فخر عجم تا به ابد امضا شد تربت شهر تو تسبیح بهشتی ها شد آن زمینی که شده لانه ی جبریل"قُم" است شوره‌زاری که به دریا شده تبدیل"قُم" است گنبد زرد تو خورشید فلک گسترمان آسمانِ حرم ات آرزوی آخرمان کاش دستی بکشی بر روی بال و پرمان سایه ی مادری ات کم نشود از سرمان دومین شافعه ی محشر ما هستی تو مثل زهرا بخدا مادر ما هستی تو آه ای شادیِ در حالِ عبور بابا خنده ات مایه ی لبخندِ سرور بابا بانیِ دردِدل وادی طور بابا به خداوند تویی سنگ صبور بابا "به فداکِ..." مگر از آن لبِ تر می اُفتاد هر زمان نامه ی تو دست پدر می افتاد انبیا شیفته ی مبحث خاصَ‌ ات..،بانو جان ‌فدایِ دلِ توحیدشناس‌ ات بانو می شود با چه کسی کرد قیاس ات بانو! مریم و آسیه شاگرد کلاس ات بانو نمی از قطره ی علم تو خودش یک دریاست حوزه ی علمیه از برکت تو پابرجاست جای جای حرم‌ ات جنّت رضوانی هاست گوشه ی صحن تو خلوتگهِ بارانی هاست عبد کوی تو شدن اوج مسلمانی هاست دامنت منشاء رزق همه ایرانی هاست تشنگان را به لب جوی طهورا بفرست "چادرت را بتکان روزی ما را بِفِرست" بَرَکات تو به جانِ عَجَمت می چَسبد ای کریمه ، چقدر اشک غمت می چسبد گریه کردن سر خوانِ کرمت می چسبد "یا رضاااا "داد زدن..،در حَرَمَت می چسبد زائرت از همه دلگیر شده..،رحمی کن بخدا مشهد من دیر شده..،رحمی کن کاش در بین قنوت سحرت یاد شوم من آلوده ی دلباخته هم شاد شوم چه هراسی است،اگر طعمه ی صیّاد شوم مطمئنَّم که به دستان تو آزاد شوم چون برادر..،به تو هم آمده خوش‌خو باشی به گمانم که تو هم ضامن آهو باشی! خاک ایران شرف عرش مُعلّی دارد چون دو طوبای بهشتیِ خدا را دارد مشهدش"حیدر" و قم "حضرت زهرا" دارد روی دیده قدم آل نبی جا دارد شُکر..،این خاک دلِ پاکِ ولی را نشکست شهر قُم حُرمَتِ ناموس علی را نشکست بی حیایی وسط کوچه ندیده است کسی ضربه ی سیلی مُهلک نچشیده است کسی معجر دخترکی را نکشیده است کسی لاله ی گوش!؟!به قرآن ندریده است کسی آه ای عمه ی سادات..،چه دیدی در شام آه ای زینب کبری..،چه کشیدی در شام مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
عشقم از سر ارادته بهترین سفر زیارته مشهد و قم پره زائره شبای دهه‌ی کرامته جانم، به نسل حیدر جانم، دوتاشون محشر جانم، هزار ماشالا به این برادر خواهر ۲ امشب و با من بخون (ای‌جانم)۲ در این خونه بمون (ای‌جانم)۲ برای این خونواده می‌میرم این خط و اینم نشون (ای‌جانم)۲ «اسعدالله ، ایامکم» ——————————— شبای جشن و ولادته رو سرا بارون رحمته تهنیت بگیم به همدیگه شبای دهه‌ی کرامته جانم ، دلم آرومه جانم ، مدد معصومه جانم، که خوشحالیم از توی چشام معلومه ۲ هرکی امشب میخونه (معصومه)۲ شده حالا مهمون ِ (معصومه)۲ آخه چی بهتر از این که اسمش روی دخترامونه (معصومه)۲ «اسعدالله ، ایامکم» ——————————- دل‌مون غرق عنایته ذکر یا رضا عبادته پدرش عیدی میده به ما شبای دهه‌ی کرامته جانم ، خودش سلطانه جانم ، که جانِ جانه جانم، چی از این بهتر که صاحب ایرانه ۲ صاحب اختیارمه (امام رضا)۲ همیشه کنارمه (امام رضا)۲ توی زندگیم نبودم تنها بخدا که یارمه (امام رضا)۲ «اسعدالله ، ایامکم» شعر و نغمه : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
گدایی را چنین آموختم هرجا کریمی هست یقیناً روی دوشش رد بال یاکریمی هست یقین دارم که با دستان خالی برنمیگردم یقین دارم برای حاجت من هم کریمی هست نمازم را به سوی چشمهای یار می خوانم برای اهدنا هایم صراط المستقیمی هست شفا یعنی طلب از پنجره فولاد در صحنش که حتی نیمه شب پایین پای آن مقیمی هست نشان دادی تفاوت نیست بین جنس خوب و بد برای هر که آمد سفره ای پهن و صمیمی هست کبوتر در حرم بسیار داری روسفید اما به بیرون حرم بنگر کلاغی روی سیمی هست شنیدم باد وقتی می وزد یعنی خریداری خدا را شکر امشب در هر حرم نسیمی هست مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
بند دل حضرت سلطانی....ذکر لب شاه خراسانی صحن و سرات قبله ی حاجاته...تو زینب مردم ایرانی ............ صحن تو بهشت...نصه روایته با تو سرنوشت...ختمه به جنته خاکم رو سرشته خدا با تربته....صحن تو بانو ............ اسمت آبروم..شد آرزوم...صحن تو هر نفس باشه روبروم ای نور تمام..با احترام ..اسمت رو میبرم هر لحظه مدام سدتی معصومه —————————— معصومه ای ثانی زهرایی....والاترین گوهر دنیایی وقتی که دل میبری از بابات .....حتما تو هم ام ابیهایی .......... شش دونگه دلم...خورده به نام تو ما فوق بیان....شان و مقام تو ذکر نوکریم .....هر دم کلام تو ....منظومه ی عشق ................ دریای کرم...صاحب حرم...هر کس با تو باشه میشه محترم ای کوه حیا...اخت الرضا...هستی کریمه ای از آل عبا سیدتی معصومه شعر و نغمه : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
291K
خورشید هشتم منو قبله ی هفتم منی تو اومدی و رافت خدا شده باز علنی ملائکه دارن میدن به فاطمه چشم روشنی ......... تو که شاه خراسانی ....شرف الشمس ایرانی یکی از خادمات شده قاسم سلیمانی تویی که شرط توحیدی ...به دل خسته امیدی خدا جنتو ساخت وقتی یک لحظه خندیدی یا ضامن آهو مدد ———————————- میون طوفان بلا صحن تو مثل ساحله حریم تو خونه ی ماست نمازم اونجا کامله عکسی که انداخته مشیه با حرم تو خوشگله .......... خوبه دل مبتلا باشه ....نذر ایوون طلا باشه خوبه که همیشه ذکرمون یا رضا باشه ای پناه دل تنها......پسر حضرت زهرا آقا دست توء روزی اشک نوکرها یا ضامن آهو مدد ——————————- خودت که بهتر میدونی چقدر آقا دوست دارم خیلی دلم تنگه برات جز تو کسی رو ندارم منتظرم دوباره باز سر رو ضریحت بذارم .......... با تو بودن چه شیرینه ....محشرم با تو تضمینه مادرت فاطمه داره ماها رو می بینه شاه جود و عطایی تو ....علی موسی الرضایی تو بخدا بانی سفر کربلایی تو یا ضامن آهو مدد شعر و نغمه : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
220.5K
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاعر : اجرا : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
وقتی گره خورده است جان‌ها با کریمه قطعا گره وا میشود با: یاکریمه .. موسی‌بن جعفر گفت بابایت فدایت ای زِینِ‌اَب ای دلبر بابا ... کریمه مثل حسین و زینبش ، هرگز نباشد قلب رضا جای کسی الّا کریمه امروز با امّید فردا زنده هستیم امروز ذکر یا رضا ، فردا کریمه ما تا حرم رفتیم و گردد تا قیامت پشت و پناه زائرش هر جا کریمه ما زائران مادرش هستیم در قم گشته‌ مزارش، مرقد زهرا ، کریمه نور جمیع آل طاها در حریمش ای بانیِ خیرِ همه دنیا ، کریمه ای دختر موسی بن جعفر ، جان فدایت ما را ببر هر ماه تا صحن و سرایت مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
95 05 14.pdf
15.75M
کتاب شاعر تاریخ چاپ ۱۳۹۵ مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
معصومه ترین! تو کاشف هر رازی بر مُلکِ مَلیکه‌ام ، تو شعر اندازی یک شاه به پیش و شاه دیگر آن سو مشهد و شیرازی مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
هر چند که عادت شده مشکل بنویسم این مرتبه را آمدم از دل بنویسم تصمیم گرفتم که کنار تو رسیدم شش بیت غزل جای نوافل بنویسم آرام در آغوش تو چون موج پریشان بنشینم و از لذت ساحل بنویسم جایی که نمک گیر تو خضر است چگونه عنوان خودم را به تو سائل بنویسم از شعر بنا نیست که آرایه ببارد این مرتبه را آمدم از دل بنویسم مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
آسوده دل ندیده‌ام اصلا حسود را این نسل بدقواره‌ی قوم یهود را احساس می‌کنم که می‌آید تبر به دوش مردی که بشکند بت آل سعود را شیعه دلش خنک شود آقا اگر شما گیرید انتقام وجوه کبود را تنها به عشق آمدنت شعر گفته‌ام لطفا بیا و خاتمه ده این نبود را آقا بیا به کوری چشمان فتنه‌گر سیدعلی نظاره کند این ورود را مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
بیدها را حظِّ رقصیدن هدایت می کند نورها را کِیف تابیدن هدایت می کند ابرها را شوق باریدن هدایت می کند چشم ها را لذت دیدن هدایت می کند لذتی شیرین تر از شیرینی دیدار نیست کور باد آن چشم هایی که پی دلدار نیست آفتاب روی بام ساعت هَشتَم تویی اشتیاق ناتمام ساعت هشتم تویی لحظه ی پُراحترام ساعت هشتم تویی از طفولیت سلام ساعت هَشتَم تویی السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی السلام ای حضرت سلطان علی موسی الرضا دشت با آهنگ نیشابور هم آواز شد ناگهان بادی وزید و موسم پرواز شد از کران تا بیکرانه بال و پر ها باز شد یا رضا گفتیم و کوچ عاشقی آغاز شد بی قرار شب‌نشینی های رویِ گُنبدیم ما کبوترهای جلد آستان مشهدیم جلوه ی خورشیدها از گنبدت رونق گرفت جزر و مد ماه ها از مرقدت رونق گرفت مهربانی ها ز لطف بی حدت رونق گرفت کسب و کار ما به لطف مشهدت رونق گرفت دَخل دُکّان هاست تا محشر بدهکار رضا قبله ی بازار ایران است،"بازار رضا" کاش بالم را گرفتار هوای خود کنی ربّنایم را بدهکار دعای خود کنی نسل اندر نسل ایلم را گدای خود کنی دست من را ظرف سقاخانه های خود کنی من فرات التماسم..،مشک را بیرون بکش از خُم چشمم شراب اشک را بیرون بکش ابر بودم بی محابا گریه کردم بارها رود بودم سیل‌آسا گریه کردم بارها قطره بودم قدر دریا گریه کردم بارها جای جای صحنتان را گریه کردم بارها هیچ اشکی مثل اشکِ صُبح میلادت نشد هیچ جایی گوشه ی دنج گوهرشادت نشد حوض های صحن هایت انعکاس کوثرند شاخه های چلچراغت شاخه شاخه اخترند کفترانِ روی بامت با ملائک می پرند خادمانت هم یکی از دیگری آقا ترند خنده هاشان انعکاس نور در قندیل هاست چوب‌پرهاشان به نرمی پرِ جبریل هاست ذکر تسبیحات ماهی های دریاها؛ رضا با خدا بوده است هرکس بوده باشد با رضا صدهزاران بار می گوئیم با زهرا: رضا یا رضا و یا رضا و یا رضا و یا رضا عالم و آدم گدایان سرایت یا رئوف جان ما قربان نام دلربایت یا رئوف خاک بالا روی بال یا کریمت ریخته عطر جنت روی دستان نسیمت ریخته شیره ی خرمای طوبا در حلیمت ریخته خاطرات کهنه ی من در حریمت ریخته دست پر مُهرت سرم را نازنازی می کند کودکی هایم میان صحن بازی می کند مادرم وقتی پرم می داد..،بالش جمع شد در دلش پای ضریحت بغض سالش جمع شد آینه در آینه اشک زلالش جمع شد تا مرا دستت سُپرد آقا..،خیالش جمع شد مِهر تو در سینه ام افتاد..،گریه‌کُن شدم مادرم با گریه شیرم داد گریه‌کُن شدم کاش در تاریکی شب جِلوه ی ماهَ‌م شوی مثل فانوسی برای ظلمت راهم شوی التیام زخم های سخت و جانکاهم شوی به خدا عیبی ندارد ضامن ما هم شوی سگ از آهوهای صحرایی چه کم دارد مگر هر که اربابش شما باشی چه غم دارد دگر آسمانِ مرقدت ما را هوایی می کند رقص پرچم روی گنبد دلربایی می کند پنجره فولاد تو کارِ خدایی می کند دست آهن‌گونه اش مشکل‌گشایی می کند نَقل اعجاز حریمت نُقل مجلس ها شده کفشدار تو همان کوری است که بینا شده هر زمان روحم در این آئینه ها گُم می شود مثل دریاها دلم غرق تلاطم می شود سینه ی من وادی طورِ تکلم می شود زائرت دلتنگ زهرا خانمِ قُم می شود بارگاه قم حریم حضرت زهرای ماست ریل قم_مشهد مسیر جنت الاعلای ماست قطره می خواهیم این ها فِیض دریا می دهند خوشه می خواهیم گندمزار اعلی می دهند آب می خواهیم مِی های طهورا می دهند سالیانی می شود که رزق ما را می دهند از ازل روزی خورِ خواهر_برادر بوده ایم ما نمک‌پرورده ی موسی بن جعفر بوده ایم ای بزرگی که سلیمان‌‌وار ذرّه‌پروری از تمام انبیا و اولیا هم برتری گوشه‌چشمی می کنی..،دل از دل ما می بری جای یک دفعه سه دفعه جانِ ما را می خری جورِ مجنونی کشیدم تا که لیلایت کنم جان خود را می دهم شاید تماشایت کنم بوسه‌گاهم رَدِّ نعلِین قدم های شماست خنده ی امروزم از لبخند فردای شماست روح این مُرده به دنبال مسیحای شماست کربلای اربعینم لنگ امضای شماست نامه ی پرواز من را مُهر کردی..،تا زدی تا قسم جانِ جوادت دادمت..،امضا زدی مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
تو را هر کس که دارد دوست ، او را دوست می دارم به شوق وصل کویت کو به کو را دوست می دارم وساطت خواهِ تو کَلب و ضمانت خواهِ تو آهو گریز آیهٔ « لا تُقنِطوا » را دوست می دارم هوایی حریمت را زمینیِ حریمت کن ورودی حرم از چار سو را دوست می دارم مرا در صحن خود گُم کن مگر پیدا کنم خود را من این گُمگشتگی این جستجو را دوست می دارم دَمِ ایوان طلایت حس ایوان نجف دارم نظر بر اینکه آنجا ذکر « هو » را دوست می دارم روایت می کند معراج را در هر قدم زائر هبوط عرش در فرشی نِکو را دوست می دارم پُر از پروانهٔ کسب است اطراف ضریح تو محل کسب نور از ماهرو را دوست می دارم اگر سلطان تو باشی آرزو بر بنده عیبی نیست اگر بُرهان تو باشی آرزو را دوست می دارم سَقایت میکنی ساقی به سقاخانه مَستان را من این مِی خوردن از خُم با سَبو را دوست می دارم خدا در قابِ اَو اَدنای صحنت جلوه ها دارد یکایک جلوه های « وَحدَه و » را دوست می دارم أَأَدخُل گفتم و گفتی مکن مَعْطل بیا داخل دَمِ باب الجوادت گفتگو را دوست می دارم برایت آستین بندگی را می زنم بالا میان حوض فوّاره وضو را دوست می دارم یکی رفت و یکی آمد شکاف جمعیت پُر شد از اینسان بی نَخ و سوزن رفو را دوست می دارم از آن نقّاره ها جز یا رضا بیرون نمی آید لب نقّاره های ذکر گو را دوست می دارم تواضع کرد گنبد حکم پرچمداری اش دادی جلال سرفرازِ سَر به تو را دوست می دارم مرا آبستنِ حاجات کرده رأفتت سلطان ویارِ بنده با شَه روبرو را دوست می دارم نظیر پیر سلمانی که محو پیچشِ مو شد روان چون شانه شرح مو به مو را دوست می دارم درون صحن ها از هر طرف زوار می ریزد از این منظر به دریا وصلِ جو را دوست می دارم رضای زود راضی شو دخیل باز می داند دلیل اینکه من این خُلق و خو را دوست می دارم برائت شرط اثبات مُحَبت در مُحِبت شد وجود خیر در شَرِ عدو را دوست می دارم یکی یکدانه ای در دانه دانه اشک شوق من سَرِ حُبِ تو این بُغضِ گَلو را دوست می دارم تو را ای بارش بخشش بدون چتر می خواهم تَرَم کن ، زیر باران شستشو را دوست می دارم پُر است از هر زبان و گویش اینجا « دوستت دارم » من اما قصهٔ « I IOVE YOU » را دوست می دارم نمی از آبِ رو دادم یَمی از آبرو دادی یَم از نَم آبرو از آبِ رو را دوست می دارم همیشه رونمایی ؛ روز ، خورشیدی و شب ، ماهی دورویی را نه اما این دو رو را دوست می دارم اَمان اللهی و حُب تو ایمان ، بغض تو کفر است اساسِ « الَّذینَ آمَنوا » را دوست می دارم ندارم غیر جان معنا کنم « مِمّا تُحِبّون » را رضا دِه ، « لَن تَنالو البِرَّ حَتیٰ تُنفِقوا » را دوست می دارم یقینا هست اسرار مَگویی از بگو خوشتر مگویم چونکه اسرار مَگو را دوست می دارم مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
تا که اسم تو رو میبرم من، دیگه کامم شیرینه دلِ سنگ مو میشکونم اینجا، مثِ تیکّه‌ی آئینه آره تعویضِ گُل روو ضریحت ، دیدنم داره آقاجون فدای حرمت شب عیدی ، همه جا پُره آذینه داره می‌ریزه گل روی سر دنیا زائرت شده حداکثر دنیا مشهدت شده دیگه آخر دنیا میخونم با هلهله امام رضا حقیرم مقابلِ امام رضا شبِ جشنه دستِ خالی نمیریم به ماها میده صله امام رضا (علی موسی الرضا) ——————————- مگه میشه از عشق تو جانا ، من آخه دست بردارم توی نا امیدیِ زمونه ، به تو خیلی امیدوارم همون عکس سیاه و سفیدم ، شاهد من شد اینکه من از اون قدیم و ندیم آقا، گداییت بوده کارم خونوادگی این محبت‌و داریم نوکریم ، ینی این اصالت‌و داریم لطف‌ته اگه این سعادت‌و داریم سر سپرده ی توام امام رضا نذری خورده ی تو ام امام رضا تا که زندَم اینو اقرار میکنم کشته مرده ی تو ام امام رضا (علی موسی الرضا) ——————————— پیش حوضِ حریم تو هربار ، گناهامو میشورم همه حرفامو پیش تو گفتم، با تو خیلی آخه جورم تو رئوفی و مثل تو هیچ‌وقت ، نمیشه دیگه پیدا اگه دم زدم از کرم آقا ، بخدا تویی منظورم بی‌پناهم و تنها مَأمنی آقا دست رد به دلم نمیزنی آقا میخونم با زبون مازنی آقا مِن بَوِم تِسِه فِدا امام رضا مِره بَنده تی بِلا امام رضا مِن بَگِردِم شه خاره آقارِه که مِره وَرنی کربِلا امام رضا (علی موسی الرضا) شعر و نغمه : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
41.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام رئوفم (ع) شعر اجرا مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
هر روز دل پر میزند در ساعت هشت محکم گدا در میزند در ساعت هشت دلتنگ تر سر میزند در ساعت هشت یعنی که ساغر میزند در ساعت هشت هشتم امام من فدایت هفت جدم بودند عاشق بی‌نهایت هفت جدم "حِصنی" که فرموده امامم "لا‌ اِلٰه" است حِصنِ حَصین من فقط این بارگاه است هر گوشه‌ی صحنش برایم خانقاه است ذکرم در آن گوشه فقط از مدح شاه است شعری که در صحنش سرودم لذتی داشت شعرم عنایات و نگاه حضرتی داشت لب وا نکردم در حرم ، قبل از دعایی _ سنگ حریمت میکند حاجت روایی تا در مسیر مرقدت آیم گدایی حاجت روایم میکند شیخ بهایی قبل از تمنا ابتدا حاجت گرفتیم ما از همین علامه ها حاجت گرفتیم اصرار کردم اشتباهم را همیشه اما نشان دادی تو راهم را همیشه هربار عوض کردی نگاهم را همیشه در حوض تو شُستم گناهم را همیشه آلودگی های مرا اصلا ندیدی دست تو را دیدم در اوج نا امیدی یک پیر مرد روستایی صاف و ساده بار خودش را بسته و کرده اراده سمت خراسان راه افتاده پیاده از دوور می‌بیند تو را در بین جاده او سالهای سال در این رفت و آمد حاجت گرفته از تو شاهنشاهِ مشهد حالا قرارم با تو فصل مشترک شد شور وصالم آه خیلی کم نمک شد ای خوش عیارِ من ، دلم سنگ محک شد روی عقیق زرد من اسم تو حک شد شمس الشموس عالمِ امکان رضا جان روزی رسانِ کشور ایران رضا جان ما دیر پیشت میرسیم و شرمساریم ما را ببین آقا همین گوشه کناریم در راه وصلت لحظه ها را می‌شماریم با خانواده مشهدت را دوست داریم با ویلچر مادربزرگ پیرم آمد می‌گفت اینجا چیزهایی گیرم آمد مانند گلهای حرم من را عوض کن از شیشه، دل نازکترم من را عوض کن با ربنای مادرم من را عوض کن مولای عاشق پرورم من را عوض کن مست نفس های بهشتی‌ات دو عالم حال مرا هم خوب کن قبل از محرم مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
نام مارا نوشته اند "غلام" ، نام فامیلمان "امام رضا" به دل ماست روح "امام حسین" ، به تن ماست جان "امام‌ رضا" مادرم جای شعر لالایی ، همه شب از کرامتت میگفت پدرم زیر گوش من خوانده ، لابه لای اذان امام رضا کودکی های من کنار تو بود ، بین این صحن ها بزرگ شدم سالها با کبوتران حرم ، خورده ام آب و نان امام رضا کودکی ام چقدر زود گذشت، دل من تنگ شد برای خودم من حسابی عوض شدم اما ، تو همانی همان امام رضا حرم تو همیشه غوغا بود ، آخرین خانه ی امید همه هفتمین قبله گاه زائرها ، هشتمین آسمان امام رضا بین آغوش صحن ها بودند ، زائرانی که گریه میکردند دختری لال ، ناله زد بینِ ، اشک و لکنت زبان امام رضا مادرش بین صحن ها افتاد ، پدرش گریه کرد و داد کشید یا امام رئوف ممنونم ، حضرت مهربان امام رضا پیرمردی که اهل باران بود ، چشمه ای داشت بین چشمانش با نوای کریمخانی خواند ، خادم روضه خوان امام رضا من که روی سیاه آوردم، کوله بار گناه آوردم به تو آقا پناه آوردم ، بده برگ امان امام رضا مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham
دلمو گره زدم به یک نخ پرچمت اومدم حاجتمو رو به ضریح گفتمت میدونم نمیزنی به سینه ای دست رد تو کریم تر از اونی هستی که میشناسمت لب هامون خندونه، تو کویر قلبمون بارونه مژده می دن امشب ، خدا هم مدح تو رو میخونه مولا مولا حضرت دلبر مولا مولا شاهی و سرور —————————— دل من مثل کبوتری پِیِ گندمه تو هوای گنبدِ زردِ تو سردرگمه بی قراره پای میخونه ی اسمال طلات آره باز صحبت باده و شراب و خُمه از غصه آزادم، آره آواره ی گوهرشادم از دنیا دل کندم، دخیل پنجره ی فولادم دوسِت دارم حضرت سلطان دوسِت دارم صاحب ایران —————————— همه دلداده و آواره ی این مسیریم به یه لقمه از غذای حضرتیت اسیریم امشب این بچه ها یک حاجته ویژه دارن آخرش کرببلامو نو ازت می گیریم قلبم رو شیدا کن، گره کور دلم رو وا کن اینبارم اسمم رو ، توی لیست اربعینت جا کن ای امید اول و آخر دوسِت دارم سایه ی رو سر شعر و نغمه : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
355.7K
نمى گنجد به راه عشق تو پا پس كشيدن ، نه ... هزاران بار تب كرديم اما تب بريدن نه طنين اسم تو پر كرده از بس عالم ما را ز عشقت حرف خورديمو ولی هرگز شنيدن نه به لطف عطر ناب مرقدت ما چشم و دل سيريم چو حوا نيست بر نوكر هوای سيب چيدن ، نه به احسان نگاهت كربلا قابی است بی تكرار كه چشمان تشنه مى مانند و سير از ميل ديدن نه كبوتر بچه ميداند تمناى دل ما را كه ميل پر زدن داريم و پر های پريدن نه مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
مسیر نور در اوج رهایی رسیده تا افق های جدایی شنیده شد صدای آشنایی ز اطراف حریم کبریایی... ندا آمد:الا یا اهل العالم چهل شب مانده تا ماه محرم شراب سرخ با پیمانه ای گفت کبوتر وقت ترک لانه ای گفت جنون عشق در دیوانه ای گفت شنیدم شمع با پروانه ای گفت بسوزی پا‌به‌پای من در این غم چهل شب مانده تا ماه محرم سرِ بازار با قدی خمیده عصای پیری بابا رسیده خودش با شانه ای بیرق‌کشیده برایم پیرهن مشکی خریده عجب رختی شود این رخت ماتم چهل شب مانده تا ماه محرم از این دنیای پوچِ هیچ‌مقدار ز دست روزگار مردم آزار گرفتارم گرفتارم گرفتار اجل دست از سرم بردار..،بردار به من مهلت بده ای مرگ..،این دم چهل شب مانده تا ماه محرم شبیه بادها باشیم ای کاش رهاتر از رها باشیم ای کاش شکوهِ ربنا باشیم ای کاش مُحرم کربلا باشیم ای کاش همین امشب بده اذن مرا هم چهل شب مانده تا ماه محرم هبوط ماه،چشمِ روشن تو چه بد بوده‌است طرز کشتن تو به دست کیست آن پیراهن تو دگر وقتی نمانده تا تن تو شود در زیر سم اسب درهم چهل شب مانده تا ماه محرم نوشته چکمه رویِ بال بُردند تنت را تا تهِ گودال بردند تو را با نیزه ای از حال بردند سرت را بین آن جنجال..،بردند بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم" چهل شب مانده تا ماه محرم چه می شد دور تو بلوا نمی شد برای غارتت دعوا نمی شد رقیّه خانمت تنها نمی شد سنان پایش به خیمه وا نمی شد کنارِ زینب تو نیست مَحرَم چهل شب مانده تا ماه محرم مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
احساس می کنم که همین‌جاست جنتم هر وقت در حریم تو گرم زیارتم هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف این است آرزوی من این است حاجتم آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا من صید مبتلا‌شده ی این ضمانتم یک سال می شود که به مشهد نیامدم یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم یک شب سری بزن به من و کنج‌عزلتم در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم گندم‌به‌دست..،گوشه ای از بارگاه تو با جبرئیل های حرم گرم صحبتم گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم... شکر خدا کبوتر بام کرامتم وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک،رعیتم جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم خورشید عالمِین،همین گنبد‌ِ طلاست بر بام تو دمیده شود صبح دولتم من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم من سالیان سال کنار تو راحتم کُلِّ عشیره..،نان‌خور موسی بن جعفریم قربان این گداشدنِ با‌اصالتم ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت... از کودکی همیشه تو کردی حمایتم مُهر تو مُهر نیست..،مسحیایِ طوس ماست صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست... در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی... من محو در تجلیِ این بی نهایتم سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است عمریست داده ای به همین راه عادتم نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا! من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده ای من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می کُشد مرا... گفتی:که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم ▪️ یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
زهری تمامیِ جگرش را گرفته بود سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد آفت تمام برگ و برش را گرفته بود از درد مثل حضرت زهرا خمیده شد با دستهای خود کمرش را گرفته بود حُجره شلوغ بود ولی مونسی نداشت ای کاش یک نفر خبرش را گرفته بود بی حرمتیِّ مَحرَم او تا کجا کشید... دستی دهان شعله‌ورش را گرفته بود او داد می کشید..،به دادش نمی رسند یک عده پست دور و برش را گرفته بود آمد کنیز و کاسه ی آبی به خاک ریخت ای کاش جرعه‌ای شررش را گرفته بود دور از مدینه غربت بغداد را چشید ارث غریبی پدرش را گرفته بود خوبیِ بام بود که سُم بر تنش نرفت این ارتفاع ها ضررش را گرفته بود شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود ▪️ ▪️ در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود با ضربه های ممتد او استخوان شکست در پیش خواهری که سرش را گرفته بود ای کاش بیخیال شود ساربان..،ولی انگشتریِّ او نظرش را گرفته بود مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
مرا مرید نوشتند اگر ، مراد تویی همیشه بر سر این کمترین زیاد تویی خدای جود و کرم ، ایهاالجواد تویی کسی که عشق به قلب گدا نهاد تویی شبیه ایل و تبارم به تو گرفتارم قسم که دست از این عشق برنمی‌دارم ز لطف خود به تمنا جواب می‌دادی به دشمنان به مدارا جواب می‌دادی تمام مسئله‌ها را جواب می‌دادی به شبهه‌ها تو چه زیبا جواب می‌دادی به جز تو هیچ‌کسی را چنین کمال که نیست یقین مقام امامت به سن و سال که نیست چو آفتاب به ظلمت همیشه تابیدی شبیه ابر شدی روی شهر باریدی به اقتدار عدویت به طعنه خندیدی خلیفه‌ پیش تو آمد ولی نترسیدی شجاعت دل خود را نشان او دادی چه خفتی به‌روی کاروان او دادی نظر به تشنگی تو چرا نمی‌کردند؟ ز گریه کردنت آنجا حیا نمی‌کردند نگاه بر روی این زخم‌ها نمی‌کردند به دست و پا زدنت اعتنا نمی‌کردند دوباره همسری از زهر همسری افتاد میان حجره امام مطهری افتاد چه شد به پیش روی یک امام رقصیدند چه شد که چند کنیز و غلام رقصیدند به امر یک زن بی‌احترام رقصیدند به وقت بردن تو سوی بام رقصیدند به یاد محنت بزم حرام افتادم به یاد هلهله‌ی شهر شام افتادم به جسم مانده رهای تو که سنان نزدند هزار شکر عصایی بر آن دهان نزدند و یا که حداقل چوب خیزران نزدند مخدرات تو را بین مردمان نزدند به شام و کوفه به زحمت نرفت ناموست هزار شکر اسارت نرفت ناموست مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
سوی کوی تو خلائق را نه قسمت می‌کشد میهمان‌ها را همیشه برگ دعوت می‌کشد تا که گفتم دوستت دارم مرا بخشید‌ه‌اند سالیانی جور من را این محبت می‌کشد سالیانی گرچه دست از پا خطا کردم ولی دست‌های تو به روی خبط من خط می‌کشد حرف خود را با زبان نه با دو چشمم می‌زنم بنده‌ را اشک زبان‌بسته به صحبت می‌کشد جایگاه گریه‌کن‌های غمت رشک‌آورست چون حبیب تو برای روضه حسرت می‌کشد سفره‌ها را مادران اغلب می‌اندازند پس فاطمه ما را به سوی بزم هیات می‌کشد زحمت کرب‌وبلایش گردن مولا علی‌ست پای برپاییّ پرچم هر که زحمت می‌کشد ما سر زخم تن تو گریه‌ها سر داده‌ایم گفته‌اند این اشک ، مرهم بر جراحت می‌کشد ° تا که لب‌های علی یک قدر تر گردد فقط یک امام از لشکر کفّار منت می‌کشد راه کج کردی که اصغر را نبیند مادرش چشم‌هایت از رباب آخر خجالت می‌کشد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14