| خداجـآنـم💔|
''وَلَاتَحْزَنَوَلِتَعْلَمَاِنَّوَعْدّاللهِحَق
قصص¹³ ''
شڪستـگـیھـآیِدلـمرانگـهداشتـهام و منتـظـروعـدهاتمیمـآنـم...🌿
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
•~🕋♥️~•
خداگاهینشونمیدهبهماکه
+ببینهیچکسدوستتنداره...
امایواشکیمیادتوگوشِتمیگه:
+جزمن! : )
-استادپناهیان
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
•ۿٻشکـۍُ قِۻاۅٺ نکـنْ|✋🏼
°اۅڹ فـقط
°گُناۿاۺباگناۿاۍٺۅ(: ⚠️❛
•فَرق داره ... |⇤🧷👓
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فقطگناۿاۺفرقداره°🚫
پسۿـۅا↳برَموڹنداره❌❗️
#قۻـاۅٺم کارِمانٻسـٺ📌
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
959.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز عکس معروف #حاج_قاسم
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
2.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استورےطور📲
•●🇸 🇹 🇴 🇷 🇾 ●•
#ڪلیپنظامۍ 🎥⚔:)
سربازهاۍرھبرموندنتوراهحیدر✋🏻
#آحامدزمانۍ🌱
#پیشنھادویژه✨
•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
713.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حامد زمانی مورد آماج حملات رسانه ای حامیان رژیم کودک کش سعودی قرار گرفت
.
.
🔺 چندی پیش در کشور عربستان سعودی، که چند سال متوالی کشور یمن را بمباران میکند، کنسرتی با عنوان #بدون_مرز برگزار شد.
.
🔹 حامدزمانی در کنایه و نقد به پارادوکس این کنسرت ،امسال موزیک ویدیویی جنجالی با عنوان " بدون مرز " منتشر کرد که در رسانه ها و جامعه ی موسیقی خبرساز شد.
.
🔸 به تازگی نیز این خواننده ی اجتماعی بدون مرز، استوری کنایه آمیزی در راستای همین موضوع منتشر کرد.
.
پرده برداری هنرمندانه حامدزمانی از پشت پرده سیاه کنسرت عربستان ،صدای ضدانقلاب و حامیان کودک کشیِ رژیم سعودی را درآورد و باعث حملات وحشیانه رسانه ای به صفحه ی رسمی وی شد که سبب حذف ناجوانمردانه ی برخی پست های صفحه اینستاگرامش شد .
.
.
#حامد_زمانی #موسیقی_اجتماعی #موسیقی
#موسیقی_بدون_مرز #ایستائیسم
#آنتی_سلبریتی #عربستان #یمن #شادمهرالسعودی
.
#HamedZamani
#WithoutBorder
#without_border #istaism
#Istastudio #vetrstudio
#music #singer #new
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
مَشْــقِعـِشـْـ❤ــق
حامد زمانی مورد آماج حملات رسانه ای حامیان رژیم کودک کش سعودی قرار گرفت . . 🔺 چندی پیش در کشور عربس
#نشر_حداکثری💯
رفقایی که اینستا دارید زیر پست آخر آقای زمانی کامنت انگلیسی معنادار بذارید تا یکم از این حجم ریپورتها جلوگیری بکنه✌️🏻
#انقلابیهاکجایین؟!🧐
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_شصت_و_سوم
❥••●❥●••❥
💠 باور نمیکردم ابوالفضل مرا دوباره به این جوان سُنی سوری سپرده باشد و او نمیخواست رازی که برادرم به دلش سپرده، برملا کند که به زحمت زمزمه کرد :«خودشون میدونن...»
و همین چند کلمه، زخمهای قفسه سینه و گردنش را آتش زد که چشمانش را از درد در هم کشید، لحظهای صبرکرد تا نفسش برگردد و دوباره منت حرف دلم را کشید :«شما راضی هستید؟»
💠 نمیدانست عطر شببوهای حیاط و آرامش آن خانه رؤیای شیرین من است که به اشتیاق پاسخم نگاهش میتپید و من همه احساسم را با پرسشی پنهان کردم :«زحمتتون نمیشه؟»
برای اولین بار حس کردم با چشمانش به رویم خندید و او هم میخواست این خنده را پنهان کند که نگاهش مقابل پایم زانو زد و لحنش غرق محبت شد :«رحمته خواهرم!»
💠 در قلبمان غوغایی شده و دیگر میترسیدیم حرفی بزنیم مبادا آهنگ احساسمان شنیده شود که تا آمدن ابوالفضل هر دو در سکوتی ساده سر به زیر انداختیم.
ابوالفضل که آمد، از اتاق بیرونش کشیدم و التماسش کردم :«چرا میخوای من برگردم اونجا؟» دلشورهاش را به شیرینی لبخندی سپرد و دیگر حال شیطنت هم برایش نمانده بود که با آرامشی ساختگی پاسخ داد :«اونجا فعلاً برات امنتره!»
💠 و خواستم دوباره اصرار کنم که هر دو دستم را گرفت و حرف آخرش را زد :«چیزی نپرس عزیزم، به وقتش همه چی رو برات میگم.» و دیگر اجازه نداد حرفی بزنم، لباس مصطفی را تنش کرد و از بیمارستان خارج شدیم.
تا رسیدن به داریا سه بار اتومبیلش را با همکارانش عوض کرد، کل غوطه غربی دمشق را دور زد و مسیر ۲۰ دقیقهای دمشق تا داریا را یک ساعت طول داد تا مطمئن شود کسی دنبالمان نیاید و در حیاط خانه اجازه داد از ماشین پیاده شوم.
💠 حال مادرش از دیدن وضعیت مصطفی به هم خورد و ساعتی کشید تا به کمک خوشزبانیهای ابوالفضل که به لهجه خودشان صحبت میکرد، آرامَش کنیم.
صورت مصطفی به سفیدی ماه میزد، از شدت ضعف و درد، پیشانیاش خیس عرق شده بود و نمیتوانست سر پا بایستد که تکیه به دیوار چشمانش را بست.
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
•❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖•
@mashgh_eshgh_313💖
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_شصت_و_چهارم
❥••●❥●••❥
💠 کنار اتاقش برایش بستری آماده کردیم، داروهایش را ابوالفضل از داروخانه بیمارستان خریده و هنوز کاری مانده بود و نمیخواست من دخالت کنم که رو به مادرش خبر داد :«من خودم برای تعویض پانسمانش میام مادر!» و بلافاصله آماده رفتن شد.
همراهش از اتاق خارج شدم، پشت در حیاط دوباره دستم را گرفت که انگار دلش نمیآمد دیگر رهایم کند. با نگاه نگرانش صورتم را در آغوش چشمانش کشید و با بیقراری تمنا کرد :«زینب جان! خیلی مواظب خودت باش، من مرتب میام بهت سر میزنم!»
💠 دلم میخواست دلیل اینهمه دلهره را برایم بگوید و او نه فقط نگران جانم که دلواپس احساسم بود و بیپرده حساب دلم را تسویه کرد :«خیلی اینجا نمیمونی، انشاءالله این دوره مأموریتم که تموم شد با خودم میبرمت تهران!» و ظاهراً همین توصیه را با لحنی جدیتر به مصطفی هم کرده بود که روی نجابتش پردهای از سردی کشید و دیگر نگاهم نکرد.
کمتر از اتاقش خارج میشد مبادا چشمانم را ببیند و حتی پس از بهبودی و رفتن به مغازه، دیگر برایم پارچهای نیاورد تا تمام روزنههای احساسش را به روی دلم ببندد.
💠 اگر گاهی با هم روبرو میشدیم، از حرارت دیدارم صورتش مثل گل سرخ میشد، به سختی سلام میکرد و آشکارا از معرکه عشقش میگریخت.
ابوالفضل هرازگاهی به داریا سر میزد و هر بار با وعده اتمام مأموریت و برگشتم به تهران، تار و پود دلم را میلرزاند و چشمان مصطفی را در هم میشکست و هیچکدام خبر نداشتیم این قائله به این زودیها تمام نمیشود که گره فتنه سوریه هر روز کورتر میشد.
💠 کشتار مردم حمص و قتل عام خانوادگی روستاهای اطراف، عادت روزانه ارتش آزاد شده بود تا ۶ ماه بعد که شبکه سعودی العربیه اعلام کرد عملیات آتشفشان دمشق با هدف فتح پایتخت توسط ارتش آزاد بهزودی آغاز خواهد شد.
در فاصله ۱۰ کیلومتری دمشق، در گرمای اواخر تیرماه تنم از ترس حمله تروریستهای ارتش آزاد میلرزید، چند روزی میشد از ابوالفضل بیخبر بودم که شب تا صبح پَرپَر زدم و همین بیقراریام یخ رفتار مصطفی را آب کرده بود که دور اتاق میچرخید و با هر کسی تماس میگرفت بلکه خبری از دمشق بگیرد تا ساعتی بعد که خبر انفجار ساختمان امنیت ملی سوریه کار دلم را تمام کرد.
💠 وزیر دفاع و تعدادی از مقامات سوریه کشته شدند و هنوز شوک این خبر تمام نشده، رفقای مصطفی خبر دادند نیروهای ارتش آزاد به زینبیه رسیده و میدانستم برادرم از مدافعان حرم است که دیگر پیراهن صبوریام پاره شد و مقابل چشمان مصطفی و مادرش مظلومانه به گریه افتادم...
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
•❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖•
@mashgh_eshgh_313💖
#رفیقشہیدمیدونےیعنےچے؟؟
یعنے:...↷°"
•| وقتے گناه درِ قلبت را مےزند
•| یاد نگاهش بیوفتــے....
•| و در و باز نکنے...‹‹‹😌
•| یعنے محرم اسرار قلبت
•| آن اسرارےکه هیچکس نمےداند...
•| بین خودت و...
•| خــ♡ــدا و...
•| رفیق شهیدتــــ♡
•| باشد...‹‹💔••
↺امتحان کن...
̶زندگےات زیباترمےشودツ
#شهیدبابڪنورے ♡
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3