#امامصادقعلیهالسلام
••🥀••
بزن تمام تنم را
ڪبود ڪن ، اما ...
به نام فاطمه
بيحرمتے نكن نامرد
#وا_مصیبتاه 💔
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
به لطفکُرسیدرستوجَعفریشدهام
منازدعایشمابوده"حیدری"شدهام..،
#امامصادقع💔
#یاجعفربنمحمدصادق . . .♡
°•|مَشْــقِعـِشـْـ🖤ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
هدایت شده از هیأت میثاق با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری | به مناسبت شهادت #امام_جعفر_صادق علیه السلام
💠 تو را بــــــــردند پابرهنه
میان کوچـــه، واویــــــــــلا
شـــــرار آتش گـــــواه است
کـه شـد تــــازه داغ زهــــرا
بقیع تو نور چشـــــم دنیاست
حدیث حق، از زبان تو زیباسـت...
🎙 با نوای #حاج_میثم_مطیعی
📽 تماشا و دریافت فیلم با کیفیت اصلی از طریق لینک زیر:
Misaq.info/video/EH3ac
▪️▪️▪️
🌐 Misaq.info
☑️ @Misaq_ba_shohada
نیسٺ ممڪن
هـرڪہ مَجنـون شد
دگر
عاقل شـود !
🍃: #شهید_گمنامـــ•°
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#بیو🌸🌱
مـےرسد روزی ڪـہ باحـال بُڪا میبینمت...🙃💔
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
.
♡باخیالش ،
♡بانگاهش ،
♡بافراقش ،
♡باغمــش..
♡گاہ گریان ،
♡گاہ سوزان ،
♡گاہ لرزانم چوشمع...
#انتفیقلبییامهدیعج♥️✨
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
شما یک تماس از کربلا دارید!.🙂😞
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
[ ⚫️#صادقـــــــــــآلعبـــــا ]
امـــام صـــادق علیہالسلام مے فرمایند :
👌🏽حســـن ظن بہ خـــدا یعنـــے :
جز بہ خــــــــدا #امــــــید نداشتہ باشے ؛
و جز از گنـــاه خویش نهراســــے...🌱
📚وسایل الشیعہ.ج۱۵
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
Γ°✨♥️•.
.
.
بَرایِقلبِکوچکےکہبازھمتپید :)
-الحمداللھعلےڪلحال🌱🤲🏼
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#تلنگرآنـہمخصوصکانالـمونـہ😍🌱
#تقواۍمجازۍ••🌐••
↫خواهرم🧕
↺پسحیایتچہشد؟⁉️
↫تادیروزتااورامیدیدي🎭سرتراپایین مےانداختےونگاهنمیکردي👀🖐🏾
↺حالڪہبهپیوےاتآمده💬
❀شدهبرادروعزیزجانت😏{💚}
💢بہکجا͜͡ چنینشتابان؟!!!
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_شصت_و_نهم
❥••●❥●••❥
💠 ابوالفضل از خستگی نفس کم آورده و دلش از غصه غربت سوریه میسوخت که همچنان میگفت :«از هر چهار تا مرز اردن و لبنان و عراق و ترکیه، تروریستها وارد سوریه میشن و ارتش درگیره! همین مدت خیلیها رو که دستگیر کردن اصلاً سوری نبودن!»
سپس مستقیم به چشمان مصطفی نگاه کرد و با خنده تلخی خبر داد :«تو درگیریهای حلب وقتی جنازه تروریستها رو شناسایی میکردن، چندتا افسر ترکیهای و سعودی هم قاطیشون بودن. حتی یکیشون پیشنماز مسجد ریاض بود، اومده بوده سوریه بجنگه!»
💠 از نگاه نگران مصطفی پیدا بود از این لشگرکشی جهانی ضد کشورش ترسیده که نگاهش به زمین فرو رفت و آهسته گفت :«پادشاه عربستان داره پول جمع میکنه که این حرومزادهها رو بیشتر تجهیز کنه!»
و دیگر کاسه صبر مادرش هم سر رفته بود که مظلومانه از ابوالفضل پرسید :«میگن آمریکا و اسرائیل میخوان به سوریه حمله کنن، راسته؟» و احتمال همین حمله دل ابوالفضل را لرزانده بود که لحظهای ماتش برد و به تنهایی مرد هر دردی بود که دلبرانه خندید و خاطرش را تخت کرد :«نه مادر! اینا از این حرفا زیاد میزنن!»
💠 سپس چشمانش درخشید و از لبهایش عصاره عشقش چکید :«اگه همه دنیا بخوان سوریه رو از پا دربیارن،حاج قاسم و ما سربازای سیدعلی مثل کوه پشتتون وایسادیم! اینجا فرماندهی با حضرت زینب (علیهاالسلام)! آمریکا و اسرائیل و عربستان کی هستن که بخوان غلط زیادی کنن!»
و با همین چند کلمه کاری کرد که سر مصطفی بالا آمد و دل خودش دریای درد بود که لحنش گرفت :«ظاهراً ارتش تو داریا هم چندتاشون رو گرفته.» و دیگر داریا هم امن نبود که رو به مصطفی بیملاحظه حکم کرد :«باید از اینجا برید!»
💠 نگاه ما به دهانش مانده و او میدانست چه آتشی زیر خاکستر داریا مخفی شده که محکم ادامه داد :«انشاءالله تا چند روز دیگه وضعیت زینبیه تثبیت میشه، براتون یه جایی میگیرم که بیاید اونجا.»
بهقدری صریح صحبت کرد که مصطفی زبانش بند آمد و ابوالفضل آخرِ این قصه را دیده بود که با لحنی نرمتر توضیح داد :«میدونم کار و زندگیتون اینجاس، ولی دیگه صلاح نیس تو داریا بمونید!»
💠 بوی افطاری در خانه پیچیده و ابوالفضل عجله داشت به زینبیه برگردد که بلافاصله از جا بلند شد. شاید هم حس میکرد حال همه را بهم ریخته که دیگر منتظر پاسخ کسی نشد، با خداحافظی سادهای از اتاق بیرون رفت و من هنوز تشنه چشمانش بودم که دنبالش دویدم.
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
•❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖•
@mashgh_eshgh_313💖
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_هفتادم
❥••●❥●••❥
روی ایوان تا کفشش را میپوشید، با بیقراری پرسیدم :«چرا باید بریم؟» قامتش راست شد، با نگاهش روی صورتم گشت و اینبار شیطنتی در کار نبود که رک و راست پاسخ داد :«زینب جان! شرایط اونجوری که من فکر میکردم نشد. مجبور شدم تو این خونه تنهات بذارم، ولی حالا...» که صدای مصطفی خلوتمان را به هم زد :«شما اگه میخواید خواهرتون رو ببرید، ما مزاحمتون نمیشیم.»
💠 به سمت مصطفی چرخیدم، چشمانش سرد و ساکت به چهره ابوالفضل مانده و از سرخی صورتش حرارت احساسش پیدا بود. ابوالفضل قدمی را که به سمت پلههای ایوان رفته بود به طرف او برگشت و با دلخوری پرسید :«یعنی دیگه نمیخوای کمکم کنی؟»
مصطفی لحظهای نگاهش به سمت چشمان منتظرم کشیده شد و در همان یک لحظه دیدم ترس رفتنم دلش را زیر و رو کرده که صدایش پیش برادرم شکست :«وقتی خواهرتون رو ببرید زینبیه پیش خودتون، دیگه به من نیازی ندارید!»
💠 انگار دست ابوالفضل را رد میکرد تا پای دل مرا پیش بکشد بلکه حرفی از آمدنش بزنم و ابوالفضل دستش را خوانده بود که رو به من دستور داد :«زینب جان یه لحظه برو تو اتاق!»
لحنش به حدی محکم بود که خماری خیالم از چشمان مصطفی پرید و من ساکت به اتاق برگشتم. مادر مصطفی هنوز در حیرت حرف ابوالفضل مانده و هیچ حسی حریف مهربانیاش نمیشد که رو به من خواهش کرد :«دخترم به برادرت بگو افطار بمونه!» و من مات رفتار ابوالفضل دور خودم میچرخیدم که مصطفی وارد شد.
💠 انگار در تمام این اتاق فقط چشمان مرا میدید که تنها نگاهم میکرد و با همین نگاه، چشمانم از نفس افتاد و او یک جمله از دهان دلش پرید :«من پا پس نکشیدم، تا هر جا لازم باشه باهاتون میام!»
کلماتش مبهم بود و خودش میدانست آتش عشقم چطور به دامن دلش افتاده که شبنم شرم روی پیشانیاش نم زد و پاسخ تعجب مادرش را با همان صدای گرفته داد :«انشاءالله هر وقت برادرشون گفتن میریم زینبیه.»
💠 و پیش از آنکه زینبیه به آرامش برسد، فتنه سوریه طوری به هم پیچید که انبار باروت داریا یک شبه منفجر شد. ارتش آزاد هنوز وارد شهر نشده و تکفیریهایی که از قبل در داریا لانه کرده بودند، با اسلحه به جان مردم افتادند...
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
•❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖•
@mashgh_eshgh_313💖
⚫️•.
هِیئٺےبـودَنِخودرآبہشُمـامَدیـونَم:)
#یاجَعفَرِصـادِقع🌿
#تسلیٺ🌙🖤
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
.
هرچقدرمکهبدبشم...؛
بازمخودٺ بهدادممیرسے...(:💔
حتیاگهبهآخرِخطرسیدهباشم...؛
#محبوبے...
#شبتونحسینے❤️
°•|مَشْــقِعـِشـْـ❤️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
مَشْــقِعـِشـْـ❤ــق
. هرچقدرمکهبدبشم...؛ بازمخودٺ بهدادممیرسے...(:💔 حتیاگهبهآخرِخطرسیدهباشم...؛ #محبوبے... #
شبتون فاطمے
عشقتون حیـــ♥️ـــدرۍ
مھرتون حسنے🌱
ارزوتون هم حرم ارباب ان شاءالله
یا علےمدد...
نمازشب ، وضو و نماز اول وقت
یادتون نره🦋••
التماس دعاۍفرج و شھادت
#پیاممعنوے
سوت پایان✨
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
بحث رومینا در فضاۍ مجازۍ بدجور داۼ شڊھ!!!
بد نیست یادۍ ڪنیم از دختری هم سن و سال رومینا، از زینب عزیز، که منافقین با چادرش خفه اش کردن!!!
به جرم حجاب!!!
هیچ کس هم صداش در نمیاد😔😐😐😐!!
#دودخترمقتول
#رومینا
#شهیده_زینب_کمایی
❌حواسمون باشع❌
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
فرماندهہ جان❤️
حَتی اِذا حَرقتہ آمریکا بِأکمَلِهآ
نَحنُ لَن نَنسے اِغتِیال مِطارِ بَغداد.
اصلا تمام آمریکــــا هم در آتش بسوزد
ما بیخیال ترور فرودگاهہ بغداد نمیشویـمـــ👍
#سردار -جان
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
وَلـیمهربون...؛
اونجاهاکهگفتیم "إِلَهِيوَرَبِّيمَنْليغَيْرُكَ..."
از تهِاعماقوچالهچولههایقلبیمونگفتیم... : )
#دعاےکمیل
#شبجمعه
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#معرفے_ڪتاب
📚خـاطـرات سـفیـر📚
📝خاطرات سفیر روایتےمتفاوت از چالش هاے یڪ دانشجوےِ زنِ ممتاز ایرانے در فرانسہ است ڪہ سعی دارد از اعتقادات و هویت و ڪشورش دفاع کند.....
به قـ✍ـلم
نیلوفر شادمہرے
نشـ🖨ـر
سوره مہر
••❥•●❥📚❥●•❥••
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
📖قسمتے از ڪتاب☟
_ ببینم تو ایرانے هستی؟
_روم نشد بگم آمریڪایے ام تو ڪہ میدونے اینجا ڪسے از آمریڪایے ها خوشش نمیاد...
خیلے از سوالے ڪہ پرسیده بودم خجالت ڪشیدم تا ساعت ها صحنہ اون اتفاق از جلوےچشمام دور نمے شد. ببین دنیا بہ ڪجا رسیده! سال ها پیش ڪے امروز رو پیش بینے می کرد؟ نمے دانم چرا ماجراے ڪاپیتولاسیون یادم آمد. روزگار برترے حقوقے سگ آمریڪایے بر شاه ایران.
یہ آمریڪایے باید خیلی آگاه باشہ که حق رو بفهمہ و از ناحق برائت جویے ڪنہ؛حتے اگہ اون ناحق کشورش باشہ....
#ڪتاب_خوب
#خاطرات_سفیر
••❥•●❥📚❥●•❥••
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3