.
مۍگفت:🍃
وقتےاونۍکهدوستشدارۍ
بهحرفتگوشندهخیلےناراحتمیشۍ
± راستۍخداماروخیلۍدوستداره..!!
← بۍمعرفتنباشیم.....
#وخدایۍڪهبهشدتڪافیست💞
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
هدایت شده از موسسه مصاف
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ
🚨توضیحات بسیار مهم استاد #رائفی_پور درباره کمپین توییتری روز قدس
🔺حتما با دقت گوش دهید
♻️نشر حد اکثری
رسانه باشید
✅ کانال مصاف
@masaf
مَشْــقِعـِشـْـ❤ــق
🎬 #کلیپ 🚨توضیحات بسیار مهم استاد #رائفی_پور درباره کمپین توییتری روز قدس 🔺حتما با دقت گوش دهید
رفقایےڪہاینستاوتوییتردارید،ڪمنذارید🙃✌️🏻
#طوفان_توییترے⚡️
#معرفے_ڪتاب
📚فرشتـہ اے در برهـوت📚
📝داستان دلدادگے جوانے شیعہ مذهب بہ دخترے اهل سنت را روایت می کند ڪہ جریان خواستگارے بہ اثبات حقانیت امیرالمومنین(؏) ڪشیده می شود و....
بہ قلـ✍ـم
مجید پور ولے ڪلشترے
نشـ🖨ـر
مـانـا
•❥•◈●📚●◈•❥•
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
📖قسمتے از ڪتاب☟
–توے قرن بیست و یڪ زندگے مے کنیم!حالا دیگر نزاع هاے قومے قبیلہ اے و عقیدتے معنایے ندارد! وقتے می شود حرف زد، باید حرف زد. با منطق و برهان.
سرش را چرخاند طرف حکیمه خاتون ڪہ آن طرف تر، زیر تیغ آفتاب، ایستاده بود.چادر سرش بود و داشت جایی دورترها را نگاه می کرد.عبدالحمید دستے بر محاسن بلند و سفیدش ڪشید و گفت:
– این ڪہ می بینی چہار نفر دارند توے بے راه و فامیل پچ پچ می کنند، فقط بہ خاطر این است ڪہ تا بہ حال این موضوع سابقہ نداشته.
حڪیمہ خاتون سرش پایین بود. عبدالحمید ادامہ داد:
– تو اولین دخترے هستے ڪہ خواستگار شیعہ دارد...
#ڪتاب_خوب
#فرشتہ_اے_در_برهوت
•❥•◈●📚●◈•❥•
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#PALESTINE WILL BE FREE
The final solution: Resistance until referendum.
ـ
فلسطین ستتحرّر
الحلّالنهائي، المقاومة حتّی الاستفتاء
ـ
قدس ، خرمشهر دیگر میشود
راه حل نهایی ؛ مقاومت تا همه پرسی
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🖼 #پوستر
✅ در یک اتفاق تاریخی، رهبر انقلاب برای اولین بار به مناسبت روز جهانی قدس به صورت زنده سخنرانی میکنند.
📌 قرار است رهبر انقلاب در قسمتی از سخنان خود در روز جهانی قدس به زبان عربی نیز سخنرانی نمایند
📆 جمعه 2 خرداد
⏰ ساعت12 ظهر
📺 به صورت پخش زنده از شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی داخلی و بین المللی
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
پسـت اینسـتاگرام زینـب سلیـمانے...
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سیزدهم
❥••●❥●••❥
💠 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا میزد من نبودم، سعد ناباورانه نگاهش میکرد و من فقط میخواستم با او بروم که با اشک چشمانم به پایش افتادم :«من از اینجا میترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!»
از کلمات بی سر و ته عربیام اضطرارم را فهمید و میترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد که قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت :«اینجوری نمیشه برید بیرون، شناساییتون کردن.» و فکری به ذهنش رسیده بود که مثل برادر از سعد خواهش کرد :«میتونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟»
💠 برای حفاظت از جان ما در طنین نفسش تمنا موج میزد و سعد صدایش درنمیآمد که با تکان سر خیالش را راحت کرد و او بلافاصله از پرده بیرون رفت.
فشار دستان سنگین آن وهابی را هنوز روی دهانم حس میکردم، هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش میزد و این ترس دیگر قابل تحمل نبود که با هقهق گریه به جان سعد افتادم :«من دارم از ترس میمیرم!»
💠 رمقی برای قدمهایش نمانده بود، پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد و حرفی برای گفتن نداشت که فقط تماشایم میکرد. با دستی که از درد و ضعف میلرزید به گردنم کوبیدم و میترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم :«خنجرش همینجا بود، میخواست منو بکشه! این ولید کیه که ما رو به این آدمکُش معرفی کرده؟»
لبهایش از ترس سفید شده و بهسختی تکان میخورد :«ولید از ترکیه با من تماس میگرفت. گفت این خونه امنه...» و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم :«امن؟! امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!»
💠 پیشانیاش را با هر دو دستش گرفت و نمیدانست با اینهمه درماندگی چه کند که صدایش در هم شکست :«ولید به من گفت نیروها تو درعا جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از اردن و عراق برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمیکردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!»
خیره به چشمانی که عاشقش بودم، مانده و باورم نمیشد اینهمه نقشه را از من پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به درد آمد و اشکم طعم شکایت گرفت :«این قرارمون نبود سعد! ما میخواستیم تو مبارزه کنار مردم سوریه باشیم، اما تو الان میخوای با این آدمکشها کار کنی!!!»
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
•❖•◇•❖•❣•❖•◇•❖•
@mashgh_eshgh_313💖