مَشْــقِعـِشـْـ❤ــق
نجوای مردم ایران 🇮🇷 فردا شب همراه با شب شهادت باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در آخرین شب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسمِرَبِّالشُهَدٰاءوَالصِدّیقین
سلام خدمت مدیر محترم گروه و همه ی ادمینای زحمت کش کانال و اعضای عزیز و محترم
دلنوشته ی من برای شهید سربلند و سرافراز
شهید محسن حججی❤️
نمیدانم از کجا شروع کنم از روزی که خبر شهادتت را شنیدم و آرامش چشمانت را دیدم بدجور به هم ریختم گویا کسی از درون مرا متلاشی کرده
محسن جان من توفیق زیارتت رانداشته ام و تو را نمی شناسم اما عجیب دلم با تو گره خورده چیزی فراتر از برادری صوت_وصیت_نامه_ات را دانلود کردم اما میترسم گوش کنم همان تک بیت که در یک فیلم از زبانت شنیدم برایم بس است
《آسمان فرصت پرواز بلندی است ولی
قصه این است چه اندازه کبوتر باشی؟
محسن جان تو رفتی ولی اینجا دل بچه های انقلابی از خیلی ها گرفته است از همه آنهایی که مرام تو و رفیق هایت را تندروری، تحجر و جیره خواری می نامند همه آنهایی که انقلابیگری را به ثمن بخس فروخته اند و در توهم دنیای غرب خودشان را باخته اند،همه غرق دنیا شده ها که فقیرها را فراموش کرده اند، همه آنهایی که حتی تلاش عده ای قلیل که شبانه روزشان خرج انقلاب میشود را هم با تهمت و هوچی گری بی ثمر نشان میدهند و آنها را دلسرد و منزوی میکنند
رفیق زیاد سرت را درد نیارم در عصری که انقلابیگری دیگر از مد افتاده تو با چشمانت دوباره به ما فهماندی که صراط_مستقیم و حقیقت یعنی همان مرام تو و هم فکر هایت و #ثم_استقامو تنها کلیدی است برای ادامه این راه پر رنج
راستی برای حال خراب من و امثال من هم دعا کن به گمان خودمان فکر میکنیم اینجا در #پشت_جبهه بیشتر به درد میخوریم تا آنجا، اگر چه میدانیم همه این ها بهانه ای شده برای نشدن شبیه آنچه تو شدی و نرسیدن به آنچه تو رسیدی ولی تو را به همان لحظه ای که اربابت کنارت آمد و تورا در آغوش کشید دعا کن پایان زندگی ما هم پایان زندگی تو باشد و الا با این همه گناه، تحمل این یک رنج سخت تر است حتی از رنج دیدن سر بریده تو...
رفیق شهیدم...
تورا به همان چند ماهی که سر سفره مادرمون حضرت زهرا سلام الله علیها نشستی ، دستمو بگیر و کمکم کن عاشق خدا بشم...
همونجوری که شهید کاظمی به تو کمک کرد ، تو هم منو یاری کن...
و در آخر منو هم ببر پیش خودت که بدجور دلم از این دنیا گرفته داداش...
مَشْــقِعـِشـْـ❤ــق
بِسمِرَبِّالشُهَدٰاءوَالصِدّیقین سلام خدمت مدیر محترم گروه و همه ی ادمینای زحمت کش کانال و اعضای
جایزه
برندمون
دلنوشته هاشون برای رفیق شهید
عزیزشون شهید محسن حججی❤...
#الهم الرزقنا شهادت
﷽
#لحظه_ای_باشهدا💛
[ #شهیـــد_صدیقی ]
عجیب ترین چیزے ڪہ مݩ تا بہ حال دیده ام ایݩ بوده ڪه چرا بعضے ها اینقـــــدر دیر دلشان براے امـــام زمـــان (عج) تنگ میشود... 😔
#منراببخشکهازدوریتنمیمیرم💔
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
رفقا یادتون باشه🌷
امشب همه ساعت8دعای توسل رو بخونیم
التماسدعاےظهور
#نجواي_مردم_ايران
#امشب
در آخرین شـ🌙ـب سال ۹۸
#پشت_بام_و_خانه_هر_ایرانی🇮🇷
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
#هوالعشق❤️
گیتار و گذاشتم روی تخت علی و با چشمای متورم و قرمز از اتاق بیرون اومدم.
چندتا مشت آب سرد به صورتم زدم تا چشمام برگرده به حالت طبیعی خودش... وضو گرفتم و نماز مغرب و عشامو خوندم.... دیگه نمیخواستم گریه کنم... دیگه نه... هر چقدر گریه و زاری کردم کافیه... میخوام احساسمو بکشم... منی که میخوام سر سفره عقد مهدی بشینم باید همه عشق و احساسمو له کنم... باید سنگ شم😑
بابا و مامان تقریبا ساعت یازده و نیم رسیدن خونه جلوی تلویزیون نشسته بودم و شهرزاد نگاه میکردم... چقدر شبیه شهرزاد قصه ام... اون برای جون فرهادش ازش گذشت و منم برای دل محمدم ازش گذشتم...😔
مامان و بابا کنارم نشستن و مشغول تماشای فیلم شدن🖥
بابا: چه خبر؟
یاعلی زیرلب گفتم و شروع کردم.
_بابا من برای عید نوروز آمادگی کامل دارم. هرچی شما بگید باباجون.
مامان پرید وسط حرفم: فائزه جان بابات خیلی شلوغش کرده... خیلی زوده عید نوروز... خواهش میکنم بخاطر لحبازی زود تصمیم نگیر...(به بابام رو کرد و ادامه داد)حاج آقا با شمام هستم ها... بخاطر لجبازی زندگیه دخترتو تباه نکن...😔
بابا: این دختر خودش زندگیشو تباه کرده 😡
_مامانه من شما نگران چی هستی؟ من خودم بیشتر از همه بفکر زندگیمم. همون عید نوروز عقد میکنیم.
از جام بلند شدم که برم تو اتاق دوباره برگشتم سمتشون و گفتم: من الان میرم به علی خبربدم آمادگی داشته باشه😑
گوشی رو برداشتم و یه اس براش فرستادم.
*سلام داداشی. همه برنامه ها درست شد... قرار شد عیدنوروز من و مهدی عقد کنیم...*
به دقیقه نکشیده بود که علی زنگ زد📱
_الو
علی: فائزه چی داری میگی؟😳
_خوشحال نشدی؟ عروسی خواهرته ها😢
علی: این مسخره بازیا چیه؟ چرا این قدر عجله؟😡
_بابا اینجوری میخواد... منم حرفی ندارم...
علی: بابارو بهونه نکن... شوخی نیست فائزه زندگیته ها...
_علی جان... من خودم اینجوری خواستم... تو نگران نباش... پای خودم...
علی با تندی گفت: لعنت به تو و کله شق بازیات😡
بعدم تلفن رو قطع کرد... هه... میخوام فراموشت کنم آقامحمد... شاید این ازدواج مقدمه ای شد برای فراموشی تو....
ولی من چی بگم که حتی تو ذهنتم نیستم که بخوای فراموشم کنی...
#قسمت_هشتاد_و_سوم
#دوستاتون_رو_تگ_کنید
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@mashgh_eshgh_313 💍
#هوالعشق❤
️فردا اون روز فاطمه اومد پیشم تا نتیجه حرفام با محمد رو بهش بگم😔
_هه... دیدی خواهر من... دیدی چجوری همه حرفاش راست بود... اگه قبلا یک درصدم شک نداشتم الان هیچی...
فاطی با تردید گفت: شاید بزور مامان باباش میخواد با اون ازدواج کنه...😣 _فاطمههه😡 به هر دلیلی که میخواد ازدواج کنه... برام مهم نیست... دیگه دربادش با من حرف نزن... بزار فراموشش کنم...😡
فاطی: اگه میتونستی تو این شیش ماه فراموش میکردی...😏
_خر بودم میفهمی خرررر😡
فاطی: خیله خب بابا... غلط کردم خواهر من...😣 حالا لباس بپوش بریم بیرون یه چیزی بخوریم حال و هوات عوض شه😔
_باشه😞
ماشسن رو روشن کردم و با یه بسم الله راه افتادم.
_خب کجا بریم🙄
فاطی: نمیدونم برو یه جای نزدیک😒
دنده رو عوض کردم و با حرص گفتم: بشین ببین کجا میبرمت😏
با سرعت میون خیابونا میرفتم و صدای آهنگ مرگ بر آمریکا حامدم تا ته زیاد کرده بودم و همراهش میخوندم و میخندیدم بلند😂
فاطمه داشت با بغض نگاهم میکرد.
_واسه چی ناراحتی خله؟
فاطی: بخاطرتو... بخاطر کارات... داری عروس میشی اونم زن کسی که ازش متنفری... این همه بدبختی کشیدی این مدت... عشقت داره عقد میکنه... اون وقت اینجوری میخندی... _واسه چی نخندم آخه؟ دنیا دو روزه آبجی جون... فاطی: فائزه چرا داری سعی میکنی بی تفاوت باشی؟
_چون دوس دارم. اصلا به توچه😊
فاطی: خیلی بچه ای بخدا...😞
هی توکه از دل من خبر نداری... _قربون تو بشم مادر بزرگ😉 حالا اینارو بیخیال میخوام ببرمت کافه پیانو😊
فاطی: عجبا دست و دلواز شدی😳
_بیشعور😁
نشستیم پشت یه میز دونفره و کافه گلاسه سفارش دادیم.🍧
گوشی فاطمه زنگ خورد.
فاطی: وای آقامونه😍
_ایییش چندش😁
فاطمه مشغول صحبت شد و منم دست زدم زیر چونه مو نگاهش کردم... خوشبحال علی که یه فرشته مثل فاطمه داره... خوشبحال فاطمه که علی کنارشه...😔
#قسمت_هشتاد_و_چهارم
#دوستاتون_رو_تگ_کنید
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@mashgh_eshgh_313 💍