eitaa logo
مشقِ عشق ٬ دمشق
332 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
586 ویدیو
19 فایل
مشقِ عشق ٬ دمشق حرفهاي دل یک جامانده از شهدا ، شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفتر مشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
هنوز هستی؟ دلم‌میخواد امروز گل به خودی بزنم میشنوی برات‌بگم؟!
اما شمایی که تازه اومدید کانال خوش آمدید همتون من رو ببخشید این‌کانال با بقیه شاید فرق کنه تشریفات نداره دیگه چی؟ چند روزی بمونی متوجه‌میشی اینجا جای اسم من و هیچ کس دیگه ای نیست جای اسم شهداست‌ اونم‌نه شهدایی که همه میشناسن من از مدافعینی میگم که هیچکس شاید حتی اسمشونم نشنیده باشه غریب و‌مظلومن چون ایرانی بودن ولی به اسم‌فاطیمون و افغانستانی ها منطقه رفتن و میرن و شیر بچه های افغانستانی فاطمیون البته...
بعد از زلزله ی کرمانشاه من و چند تا همرزما تصمیم گرفتیم بریم سر پل ذهاب و مدتی رو‌انجا باشیم و توفیق خدمت پیدا کردیم خیلی برامون جالب بود صحنه هایی که میدیدم
الان نگی داره صحت میذاره‌روی پوشش بعضیها هااااااا نه اصن بحثم نوع پوشش هاشون نیست اصل عملشون و دلشونو میخوام بگم بعد بگم که اگر کنار این‌انسانیت دین هم چاشنی میشد چی مشد دیگه ...
مثلا یک مرد با زن جوانش محجبه و ولایی چهل روز بچه شون رو تهران‌ول کرده بودن و تو یکی از روستاهای دورافتاده خدمت میکردن مثلا ماشینهای مدل بالا با ادمهایی که اگر تهران‌میدیدشون میگفتی اینا‌مسلمون نیستن یا دختر و پسرهایی که از تهران اومده بودند با چه سر و‌وضعی ولی عاشقانه خدمت میکردند به هموطنانشون
خلاصه سرت رو درد نیارم اون منطقه ای که ما بودیم داده بودن به سپاه یکی از استانها و بر حسب قضا اونده بودن سرکشی و داستانی که پیش اومد ... یکی از بچه های سپاه به اون خانومی که محجبه بود و از تهران اومده بود که سادات هم بود گفته بود زن جاش تو خونه س و اینجا نیست و اگر غیرت داشتی تو این خراب شده نمیومدی ... من نشنیدم اینو ولی دیدم داره گریه میکنه گفتم چی شده گفت از این قراره داستان ... منم یکراست رفتم سراغ اون بنده خدا و‌گفتم ایشون به تابعیت از کلام امامش خامنه ای اینجاس که فرمودند بانوان تو صحنه های اجتماعی باشن بعدشم ایشون حجابش کامله با همسرش اینجاس و ماها هم هستیم به عنوان برادراش و‌وظیفمونه تامین امنیتش شماها هم‌که هستین پس چرا اینجوری گفتی دل دختر حضرت زهرا س رو شکستی ؟! من اروم حرف میزدم ولی چون هیکل خیلی گنده ای داشت و حدودا دو برابر من قد و‌هیکلش بود صداش‌رو‌کلفت کرد و‌گفت به تو هیچ ربطی نداره و توهین هایی هم کرد ... منم قاطی و خلاصه درگیری شد و‌فرمانده ش اومد ببینه قضیه چیه و سیر تا پیاز رو‌گفتم و‌توبیخ هم شد الحمدلله اما چرا این‌داستان رو‌گفتم؟!!!!! الان‌میگم .اما قبلش داستان بعدی رو بشنو بعد دلیل گفته هام رو‌میگم
یک شب تو سوله ای که داشتیم و تمام کمکهای مردمی رو اونجا نگه میداشتیم و از اونجا تقسیم میکردیم نشسته بودیم روز قبلش داشتیم تقسیم میکردیم دیدیم تعدادی دختر و پسر از تهران اومدن و با خودشون جنس اوردن و دارن تقسیم میکنن بهشون گفتیم شماها که دارین زحمت میکشین بیاین با ما کار کنین ما مناطق رو شناسایی کردیم و میدونیم کجاها احتیاج هست نگرفتن و کجاها احتیاج نیست و به اندازه ی کافی بهشون جنس و اقلام رسیده ... اونها هم استقبال کردن ما هم تو جایی که بودیم یک سوله در اختیارشون گذاشتیم ... دانشجو بودند و از تهران با روحیات خاص خودشون مثلا قلیون و شوخی و خنده های اخر شبشون بعد از فعالیتهای روزانه شون شب بود و ما هم نشسته بودیم سوله ی خودمون ... صداها هی بلند تر میشد ... قضیه چیه؟! بلند شدیم دیدیم یکی از اقایون مسیول اونجا قلطی کرده چرا این بیست تا دختر و پسر تو یک سوله ی بزرگ کنار اجناسشون که مردمی جمع کردن یکجا هستن و با هم شوخی و خنده دارن !!!!!! اونقدر بهشون گیر داد که وسایلشون رو برداشتن با ماشین و رفتن ‌‌‌... موقع رفتن از بالا تا پایین رو گله میکردند و از خیلی چیزها زده شدند ...
بچه ها مشکل ما ادمها اینه سمبل گرا هستیم نماد گرا مشت رو نمونه ی خروار میدونیم و این اشتباهه... اگر جایی یک پاسدار جایی یک روحانی جایی یک مدافع حرم اشتباه میکنه ٬ قرار نیست به پای همه نوشته بشه ... قرار نیست اصل دین زیر سوال بره وقتی منی که دم از دین میزنم اشکال دارم ...
و اگر قراره جایی امر به معروف هم بشه باید بدونیم با چه زبانی و لحنی و روشی جذب کنیم نه دفع ....
دشمن از اختلاف فکری بین ما و بقیه هموطنانمون‌داره استفاده میکنه نه ببخشید سو استفاده میکنه ... اهای بچه حزب اللهی ای که عاشق اهل بیتی و شهادت نگاهت به دهان امامت خامنه ای نباشه باختی هااااااااا المومن کیِّس مومن زیرکه حواست هست امامت چی میگه و چجوری وحدت و انسجام‌رو‌میخواد ؟!؟
بابا کاسه های داغتر از آش نباشیم ... بخدا یارو داعشی و تکفیری بود تا چند دقیقه قبل داداشام رو‌سر میبرید و زجر کش میکرد ولی الان تسلیم بود نمیذاشتیم کسی بهشون دست بزنه... مرتضی عطایی مصطفی صدر زاده و خیلی شهدای دیگه میگفتن ناراحتی ؟! میخوای بکشیش اول من رو بکش بعد داعشی رو یعنی اسیر دیگه حق نداری بهش دست بزنی یعنی اسلام به دشمنانش هم امان میده حالا ماها که هم نژاد و هم وطن و هم زبونیم ... حواست هست؟!؟!