eitaa logo
مشقِ عشق ٬ دمشق
210 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
440 ویدیو
18 فایل
مشقِ عشق ٬ دمشق حرفهاي دل یک جامانده از شهدا ، شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفتر مشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
راهتو جدا کن عزیز من دکمه ی احساساتت رو آف کن برو روی عقل
به والله آزادی فقط زیر بیرق مادر ساداته زیر چادر زینب زیر ولایت علی و خیمه گاه حسن و حسین نگهبانت هم عباس دیگه چی میخوای از این بهتر
الهی دورت بگردم حساس باش روی غیرت داداشهات اونایی که کیلومترها اونور تر خونشون رو ریختن تیکه پارشون کردن اما نذاشتن پای داعشی باز بشه به شهرت الان بخاطر بعضی هوا و هوسهات همه چیز داره عوض میشه حواست هست ؟!؟!
به اشکهای از دل سوخته مون قسم تمام تلاشمون رو کردیم قطره خونی از دماغ بی گناهی نریزه از این به بعدشم همینه اما اگرپای دشمن های خونیمون به خاک باز بشه و بعضیهاتونم نادانسته اونور باشین ، با همون دل سوخته و چشم خیس ، اما پا نمیذاریم روی اعتقاداتمون و خون شهدامون
سلام رفقا خوفیییییین ؟!؟ یه شعر مهمون خودم باشین😌
هشیاران عالم هر که را دیدم، غمی دارد دلا دیوانه شو، دیوانگی هم عالمی دارد ..🔥
سلام رفیق خوبی ؟ ارادت خیلی دلم میخواد این روزها و شبها بیام و حرف بزنیم اما دل و دماغی حقیقتا ندارم نه اینکه اوضاع خراب باشه نه اینکه از کنترل خارج باشه نه فقط باز حال و هوای این روزها میبرتمون به جریانات اول سوریه اون روزهایی که مردم نا اگاها و نادانسته به اتش دشمن هیزم ریختن و بعدها پ تا خیلی وقت بعدش تاوان دادن
ایران اسلامی همیشه و همیشه بدخواه و دشمن داشته و تمام هم نداره
اما این بی معرفتی و نامردی از ایرانی توقع نمیرفت
و چقدررررررر احمقن که فکر میکنن با چند تا کشته گرفتن از ما میتونن ما رو از صحنه خارج کنن
تو این تصویر هیچی به جز سوریه سازی نمیبینم اما هنوز نفس داریم و تا جایی که داشته باشیم نمیذاریم رویای تجزیه ی ایران رو به حقیقت حتی نزدیک کنن
ان شاالله این بار از قافله ی شهدا جا نمونیم
برامون دعا کنین این خاک باید بازم ارام باشه زمینی که قراره پابتخت اسلام جهان باشه باید جای قدم های امام زمانمون باشه نباید اشوب باشه ولی دعا کنین ما هم توی همین خاک با همین پرچم سه رنگ و ارم الله اروم بشیم
ماشالللللله ایران
دمتون گرم بچه ها
عشقین عشقققققققق
تا که فتنه گری به میدان است
هیئت ما کف خیابان است
😎
روز اولی که توی سوریه دیدمش ، چند شبی بود نخوابیده بودم ، خط زیر تکهای وقت و بی وقت دشمن بود ، منطقه رو گرفته بودیم و دشمن در تلاش برای باز پس گیری ... چند روزی بود از شهادت جواد محمدی میگذشت ، رفیقهایی بودن قدیمی اما پر تنش ... خیلی دل تنگ جواد بود ، برای دعواهاشون ، برای شوخی هاشون ، برای کل کل هاشون ، خیلی سعی میکرد دیگه با کسی رفیق نشه ، داغ رفیق کمرشو شکسته بود ... یکسره میگفت کاش جنگ تموم نشه و ما شهید نشده باشیم . اومد پشت سرم صدام کرد ، برگشتم نگاهش کنم ، دیدم دوبرار من قد و هیکل داره ، چقر و بد بدن و ورزشکار ... قبل از اون ندیده بودمش با اینکه خودم پشت بی سیم پیجش کردم که بیاد ولی اومد پشیمون شدم ، اخه یکی از فرمانده گردانها از ترسش راننده و بیسیمچی و نفراتش رو برذاشته بود و خط رو خالی کرده بود و هشت نفر بدون مهمات گذاشته بودمون و رفته بود ، و اما از وقتی که رضا اومد و فهمید ... از بد و بیراه گفتنای پشت بیسیمش از رگ غیرتش که داشت میترکید از عصبانیتش از خونهایی که داده بودیم تا خط رو بگیریم از خطراتی که ایجاد شده بود برای یک ترس ... هر لحظه دشمن تک میزد و خط میشکست ، معلوم نبود چند نفر زنده زنده اسیر میشدن .... با اون ابهت و جذبه دلم رو برده بود و بد شیفته ش شده بودم ، با هر نگاهی که بهش میکردم نا خوداگاه یاد عباس ابن علی میفتادم ، اخه رضا غیرتش ابالفضلی بود ... الان بعد از چند سال گذشت شهادتش یکسره به خودم میگم: ایکاش منم یاد میگرفتم با کسی رفاقت نکنم...