مادر است دیگر،
یڪ شهید
یڪ مفقودالاثر
یڪ جانباز
یڪ فرزند دیگر هم ڪہ در #میدان_نبرد است...😔
بشڪنے اے قلم
اگر ننویسی بر دل خانواده شهدای #مدافعان_حرم چه میگذرد...
@mashghe_eshgh_dameshgh
زمان میگذرد
اما تا زمانی که روزها #عاشورا
و زمین ها #کربلاست
#عباس ها روی #زینب غیرت دارند
انگار شور و #غیرت_حسینی
زمان را به تسخیر خود درآورده
#کلنا_عباســـــــــــــــــک_یا_زینب
#مدافعان_حرم
دسٺ شـهـید
❤️پیش خدا رد نمےشود
🕊باید دعا ڪنیم
ڪه ما را دعا ڪنند
امروز #مدافعان_حرم
💫ڪاش از بهشٺ
🕊لطفے ڪنند یڪ نظرے هم بما ڪنند
دلم گرفته سوخته داداش مرتضی😭
مشقِ عشق ٬ دمشق
بسم رب العشق ...
رب الحسین ع
چهاردهم برج بهمن سال گذشته بود ، هجوم خانطومان ...
حرامی ها با قدرت زیادی داشتن خط رو میشکستن و تمام توانشون رو گذاشته بودند که ما رو قیچی کنن ...
یکی از دلاوریهای ابوعلی همون روز بود ، ساعت حدودا ۳ بعدازظهر بود و درگیری اغاز شد ...
مرتضی نگران بچه هایی بود که اعزام کرده بود به منطقه و طبق معمول نمیتونست بره تو دفتر فرماندهی بشینه و نظاره گر و فرمان ده باشه ...
سوریها درخواست نیرو کرده بودند ...
جواد محمدی ، عزیز ابوعلی اعزام شده بود ...
جواد لرتباطش قطع شد ...
صدای ناله پشت بیسیم شنیده میشد ...
شرایط هر لحظه سخت تر و پیچیده تر میشد ...
مرتضی میدویید و کسی نمتونست جلوش رو بگیره ...
ابوعلیِ یک ... ابو علی
ابوعلیِ یک...ابو علی
جوابی نمیومد و گاها ناله ها بود جواب بیسیم...
اذن میدان میخواستیم نمیداد...
مرتضی نبود ...
حاجی کو ؟؟؟؟!!!!!
رفت جلو ...
بی اسلحه و دوان دوان و داد میزد : انا ابوعلی ... فاطمیون ... صدیق ...
هنوز نمیدانستیم خط شکسته و سوری ها خط رو خالی کردند و جواد و همرزمهاش زخمی اسیر شدند ...
صدای تیر اندازی بلند شد و مرتضی از ناحیه ی پهلو مانند مادرش زهرا س زخمی شد ...
درگیری حدودا تا فردا ساعت شیش صبح ادامه داشت و بالاخره حرامیها جلوی بچه های حیدر ناتوان و سرخورده عقب نشینی کردند ...
به دنبال جواد میگشتیم که با صورتی ....
و یکی از همرزمانش گردنش تا نصفه ...
مرتضی منتقل شد بیمارستان ولی چند ساعت بعد برگشت ...
دورت بگردم اینجا چه میکنی ؟؟؟
سید از بیمارستان فرار کردم ...
دست و پاش رو گرفتیم و با آمبولانس فرستادیمش عقب دوباره چند ساعت بعد کنارمون بود...
.
پ ن :
عاشق که باشی از طرد شدنها و پس خوردنها و زخم دیدن ها خسته که هیچ حتی دلخور هم نمیشوی ...
.
پ ن تر :
هیچگاه منتظر نباش بهت کار بدن سید ...
خودت کار درست کن ...
خیلی چیزها ازش یاد گرفتم که تا ابد فراموش نمیکنم ...
فارغ التحصیل نظام نبود ولی نظام رو تدریس کرد ...
.
حرف دل :
دلوم برات تنگ رفته یره ...
قولهات رو یادت نره دلاور ...
حاجی اونور مترجم نمیخوای ؟؟؟!!!!!
.
بی ربط :
اولین سال مدرسه بهترین سال زندگی در عمر هر شخصیه ....
ومن الله توفیق
#سید_مترجم
#خاطره
#ابوعلی
#شهادت
#دلتنگم_و_با_هیچکسم_میل_سخن_نیست
#علی_الدنیا_بعدک_العفا
#دلاور...
#دم_عشق_دمشق
#فاطمیون
#مدافعان_حرم
#ملازمان_عشق
#مدافع_آسوده_بخواب
#جانشین_تیپ_عمار_یاسر
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_مرتضی_عطایی
مشقِ عشق ٬ دمشق
روز اولی که توی سوریه دیدمش ، چند شبی بود نخوابیده بودم ، خط زیر تکهای وقت و بی وقت دشمن بود ، منطقه رو گرفته بودیم و دشمن در تلاش برای باز پس گیری ...
چند روزی بود از شهادت جواد محمدی میگذشت ، رفیقهایی بودن قدیمی اما پر تنش ...
خیلی دل تنگ جواد بود ، برای دعواهاشون ، برای شوخی هاشون ، برای کل کل هاشون ، خیلی سعی میکرد دیگه با کسی رفیق نشه ، داغ رفیق کمرشو شکسته بود ...
یکسره میگفت کاش جنگ تموم نشه و ما شهید نشده باشیم .
اومد پشت سرم صدام کرد ، برگشتم نگاهش کنم ، دیدم دوبرار من قد و هیکل داره ، چقر و بد بدن و ورزشکار ...
قبل از اون ندیده بودمش
با اینکه خودم پشت بی سیم پیجش کردم که بیاد ولی اومد پشیمون شدم ، اخه یکی از فرمانده گردانها از ترسش راننده و بیسیمچی و نفراتش رو برذاشته بود و خط رو خالی کرده بود و هشت نفر بدون مهمات گذاشته بودمون و رفته بود ، و اما از وقتی که رضا اومد و فهمید ...
از بد و بیراه گفتنای پشت بیسیمش
از رگ غیرتش که داشت میترکید
از عصبانیتش
از خونهایی که داده بودیم تا خط رو بگیریم
از خطراتی که ایجاد شده بود برای یک ترس ...
هر لحظه دشمن تک میزد و خط میشکست ، معلوم نبود چند نفر زنده زنده اسیر میشدن ....
با اون ابهت و جذبه دلم رو برده بود و بد شیفته ش شده بودم ، با هر نگاهی که بهش میکردم نا خوداگاه یاد عباس ابن علی میفتادم ، اخه رضا غیرتش ابالفضلی بود ...
الان بعد از چند سال گذشت شهادتش یکسره به خودم میگم:
ایکاش منم یاد میگرفتم با کسی رفاقت نکنم...
#رفیق_شهیدم
#محمد_رضا_سنجرانی
#شوخ
#جذاب
#فاطمیون
#مدافعان_حرم
سلام رفیق
نمیدونم اسمش چیه ؟!
شاید دلنوشته
شاید وصیت نامه
شاید خاطره
شاید ...
گاهی وقتا که دلت بد میگیره
خودتم نمیدونی چته
یهویی ذهن و فکرت میره باغ پیش پرستوها
پرستوهایی که الان نغمه هایی دارن میخونن از ته دل ، به معنای واقعیه شادی
زیر گوش اهل بیت ...
اره
شهدا ، یا بهتره بگم رفقا ، نمیدونم اگر رفیق بودیم که خوش بحالمون اگر نبودیم هم که بد به حالمون
اما هر چی بود ، هر چی گذشت ، کنار همونا بود ...
ایام غم مادر
ایام فاطمیه
یاد برادرهای مادری
برادرهای پر پر شده ی فداییه مادر
و باز هم ایستاده ایم
با کمر خمیده از سنگینی غم برادرها ، با شونه های شکسته از سنگینیه حمل خاطرات جنگ ، با قلب پر از درد و سینه ی پر از آه و چشمی پر از اب ...
آه ای مرتضی
آه ای رضا
آه حامد و آه احمد و آه حمیدرضا و آه جواد و آه و آه و آه و شب جمعه و یاد کربلا ...
به علی گریه کنم یا به حسن یا به شهید کربلا ...
امشب در باغ بهشت ، در جوار حسین علیه السلام به پابوسی مادرش میروند و ما ...
گنده تر از دهان ، اما ما ایستاده ایم ، در جهانی که جسمتان نیست ولی عطر و بویتان تمام زندگیمان را گرفته است ...
ماموریت اغاز شد .
هدف دفاع از حرم آل الله ، همه رفتیم و عدهدای برگشتیم ...
ماموریت ادامه دارد .
هدف دفاع از حریم جمهوری اسلامی ایران ، عده ایی ایستادیم تا شاید اینبار پایان ماموریت ما هم ابلاغ شود ...
اگر شد که فبه المراد .
اگر نشد دعا کنین برای ما که این امانت سنگین را با سربلندی امانتداری کنیم تا بدست صاحب اصلی اش برسانیم ...
هستیم ، با تن رنجور و درد دیده ، پای نظام و مقدسات ، پای رهبر عزیز تر از جان ...
داشت یادم میرفت ، به همتون ، یا بهتره بگم هممون باهم عهد بسته بودیم که پای سید علی بمونیم ...
موندیم رفقا اما ما رو یادتون نره داداشا ...
#شهدای_مدافع_حرم
#شب_زیارتی
#مدافعان_حرم
#فاطمیون
#دلتنگی
هدایت شده از 🍁زخمیان عشق🍁
✍ مراحل #فتنه_شام قبل ظهور (۱)
1⃣ #بشارت ندای فتح از جانب دمشق، مرحله چهارم فتنه شام قبل از #ظهور امام است.
📌 مضمون محتوایی این عبارت چنین است که در خلال فتنه شام، در این مرحله، #بشارت_فتح و ندای پیروزی برای یکی از طرفهای درگیر سر داده میشود.
💛 گویا با ورود نظامیان #پرچمهای_زرد_رنگ به صحنه تحولات میدانی فتنه شام و به نفع یکی از طرفین جنگ بین #اصهب (حاکمیت سوریه) و #ابقع (معارضین و مخالفین حکومت)؛ جنگ به نفع حامیان این جریان پیش رفته و صدای فتح و پیروزی بلند میشود.
✍ همچنین به قرینه عبارت پیروزی از جانب #دمشق و همچنین توجه به این نکته که در اواخر فتنه شام، این #سفیانی است که از #درعا در مرز سوریه با #اردن و #اسرائیل (فلسطین اشغالی) شورش کرده و سپس بر دمشق و بر جریان اصهب (آخرین حاکم سوریه قبل از سفیانی) غلبه میکند؛ متوجه میشویم که صوت فتح از جانب دمشق، صوت پیروزی نسبی #جریان_اصهب (حاکمیت سوریه) بر #جریان_ابقع (معارضین حکومت) به کمک صاحبان پرچمهای زردرنگ (حزب الله) بوده
✍ #جبهه_نفاق که بخشی از مثلث عبری، غربی، عربیِ مخالف حکومت سوریهاند، پس از سالها مقاومت ملت و دولت #سوریه، از سال ۲۰۲۳ درخواست برقراری رابطه با این کشور داده و یک به یک، سفارتخانههای خود را در دمشق بازگشایی میکنند!
✍ #شهید_رئیسی نیز پس از سیزده سال، به عنوان اولین رئیسجمهور #ایران در سفری تاریخی در اردیبهشت ۱۴۰۲، به دمشق سفر کرده و #جشن_پیروزی را در کنار #مدافعان_حرم، مردم و رئیسجمهور سوریه برگزار کردند.
🌦 علائم ظهور امام زمان (عج)