✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️
❤️
🍃
✨
❤️
🍃
✨
❤️
🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊
💥💫کتاب : عصمت 💫💥
⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️
☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄
💥✨قسمت : صد و هجده✨💥
◀️خاطرات هر شهیدی برای همیشه در خانهاش میماند؛ من با همین خاطرات💫 زندهام. چند سال پیش هم دو نفر از معلمهای عصمت را از نزدیک دیدم. دکتر محمدرضا سنگری و حاجآقا راجی🌟
دکتر سنگری وقتی مرا دید گفت: «سالهای 58 و 59 تعداد زیادی از خواهران پرشور و علاقهمند به مسائل معرفتی و دلباختهٔ⚡️ ارزشها و باورهای انقلاب اسلامی در بارگاه عباسعلی جمع شده بودند.
در این جلسه حول محور«سوره عصر» سخنرانی میشد و خواهر شهیدمان🌷 پورانوری، با نجابت و معرفت، در این کلاس شرکت میکرد. حضور پیشتازانه و فعالانهاش✅ در جلسات دیگری نیز که در موقیعتها و مناسبتهای مختلف تشکیل میشد، چشمگیر بود. در جلسهٔ تفسیر سورهٔ عصر، چند ویژگی و فضیلت🌟 از او به خاطر دارم؛ سادگی و بیآلایشی، خضوع و فروتنی که از فضیلتهای رفتاریاش بود. یک بار هنگام ورود به جلسه شاهد بودم که مشغول تمیز کردن و آماده کردن محل کلاس🌿 برای شرکتکنندگان بود.
◀️اشتیاق زایدالوصفی به آموختن داشت. بارها بعد از پایان برنامهٔ کلاس، میآمد و سؤالات ❓خود را مطرح میکرد. سؤالاتش گواه فهم عمیق، روح جستجوگر پویا و عطشناکش بود. کاملاً معلوم بود اهل مطالعه است؛ چون از کتابی 📕که خوانده بود، سؤالات فراوانی میپرسید و گاهی اوقات کتاب را همراه با خودش به کلاس میآورد، تا ابهام و اشکالی را که یافته بود، با ارجاع به همان صفحه🌻 به من نشان دهد. با دیدن این خصوصیات، بسیار امید داشتم که در آینده یکی از چهرههای تبلیغی و فرهنگی شهر و منطقه باشد.
◀️کمتر کسی را به خاطر دارم که به اندازهٔ خواهر شهیدمان شیفتهٔ اهل بیت(ع)، به ویژه حضرت زهرا(س)🌹 باشد. هرگاه این نام را میشنید، اشک بود که در چشمانش حلقه میبست و جانش را سیراب🌿 میکرد. عشق به ساحت حضرت اباعبدالله(ع) نیز وجود پاک و نورانیش را لبریز ساخته بود. از مصادیق بارز ایشان رعایت حجاب و عفاف بود. عفاف🌴 در سخن گفتن، عفاف در حالات و حرکات و عفاف در منش و شخصیت او که شکوه و وقار خاصی به وی بخشیده بود. جز این دیگران را نیز به رعایت🍀 ارزشها و هنجارها دعوت میکرد. امر به معروف و نهی از منکر با ظرافتها و لطافتهای خاص رفتاری در وجودش متجلی بود. فراموش نمیکنم با چه محبتی دختر بچهٔ کوچکی 👧را که در جلسه شرکت کرده بود، نوازش میکرد و با دستهای خود و با لبخند و صمیمیت مویش را میپوشاند.
◀️خدایش به پاس این خوبیها و خلوص و صفای باطن و اشتیاقی که به شهادت🌷 داشت او را پذیرفت و میهمان ضیافتکدهٔ لطف و رحمت خویش ساخت. اینک او «فی مقعدِ صدقٍ عندَ ملیکٍ مقتدر» است و جایگاه رفیع شهادت را یافته است.🍃🌸🍃
ادامه دارد ......
http://eitaa.com/mashgheshgh313
✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
سلام دوستان و همراهان کانال مشق عشق 🌷
ان شاالله امروز کتاب «عصمت» به پایان میرسه 🕊
از فردا با کتاب «روزهای بی آیینه» 🌸
خاطرات همسر آزاده خلبان شهید حسین لشگری در خدمت شما خواهم بود .
التماس دعای فرج ✨✨✨✨
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️
❤️
🍃
✨
❤️
🍃
✨
❤️
🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊
💥💫کتاب : عصمت 💫💥
⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️
☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄
💥✨قسمت : صد و نوزده✨💥
◀️خداوند رئوف و کریم او را بر مائدهٔ زهرای مرضیه(س) و همهٔ شهدای کربلا و مولایش اباعبدالله الحسین(ع)❣ از نعم جاودان خویش بهرهمند سازد.»
◀️حاج آقا راجی را در مسجد امام خمینی(ره) دیدم، وقتی خودم را معرفی کردم، او گفت: «عصمت پورانوری در کلاسهایی که بهعنوان متد قرآن شناسی🌻 در «حسینه شهید درمغان» تشکیل میشد، شرکت میکرد و فردی فعال و با اراده بود. تدریس این درس را من به عهده داشتم.
◀️کلاس متد قرآنی(تحقیق قرآنی) به نحوی است که در ابتدای شروع آن خیلی از افراد، با ذوق و شوق🤩 کلاس را دنبال میکنند و بنا به دلایلی چون این دوره، یا بالاتر از سطح فهم و درکشان است و یا آن چیزی نیست که انتظارش را داشتهاند، خواسته🌿 یا ناخواسته یک ریزش در حضورشان شکل میگیرد.
در این دوره کسانی که کار را دنبال میکنند و پا به پای کلاس پیش میروند، افرادی هستند که مجذوب جاذبهٔ قرآن✨ شدهاند. عصمت پور انوری یکی از افرادی بود که تحقیقات قرآنی را با شور و حرارت دنبال میکرد. او با توجه به شرایط جنگ و اوضاع نابسامان شهر🌵 که به اصطلاح آن روزها، معروف شده بود به «آب و هوای موشکی»، چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواجش❣ پشت سر هم در کلاسها حاضر بود، بدون حتی یک غیبت با قرار گرفتن در چنین شرایطی، کسی پایبندی✅ به کلاس داشته باشد و در گفت و شنودها و تحقیقات کلاس، فعالانه شرکت کند و سنگ تمام بگذارد، حقیقتاً یک نیروی موفق 🔆و شاخص است. همیشه برای پاسخگویی آماده بود. خوب توضیح میداد.
این کلاس با حضور 30 نفر از خواهران آغاز شد و یک سال و نیم طول کشید. هفتهای دو بار برگزار میشد. برنامهٔ کلاس طوری بود که یک کار تحقیقاتی🔸 را برایشان مشخص میکردم و افراد میبایست در رابطه با موضوع تعیین
شده مطالعاتی داشته باشند و در جلسهٔ بعد، از آنها میخواستم که متناسب با مطالعاتشان مطالب را ارائه بدهند. ☑️وقتی تمامی مطالب در پایان کلاس جمعآوری میشد خواهران مطالب را مینوشتند و به صورت مقاله تحویل میدادند. من هنوز مقالات و دست نوشتههای آن روزها را دارم.»
حالا بعد از گذشت سالها از شهادت فرزندانم در مجالس مختلفی که حضور داشتهام تمام تلاشم بر این بوده، رفتار و منش اسلامی و تأکید عصمت به داشتن حجاب زهرایی و اهمیت آن را خصوصاً به دختران، گوشزد نمایم. در زمان جنگ، تنها چیزی که با تمام وجودمان عجین شده بود، مسئله حجاب بود. همیشه سعی میکردیم این مسئله را سرلوحه
زندگیمان قرار دهیم. در بین زنان دزفول این شاخصه بارز بود.
زنان و دختران این شهر حجاب را سنگر اول خود میدانستند و میگفتند: «ما به وصیت برادران شهیدمان عمل میکنیم.»
اکنون سن و سالی از من گذشته و این رسالت مهم را به شما جوانان میسپارم که پیام شهدا، حفظ حجاب و پیروی از ولایت بود و شما عزیزان رهرو این راه مقدسید.
پایان 🍃🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/mashgheshgh313
✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️ در