#مسابقه #خاطره_من_از_حرم باسلام وصبح بخیر خدمت بزرگوار گرامی خواستم خاطره ای از چند سال پیش که همراه پدر مادرم اومده بودیم مشهد مقدس رو براتون تعریف کنم✨ اسلام علیک یا ضامن آهو 🕊 قربون لطف وکرمت ومهربونیت که هر وقت با دلی شکسته صدات میزنیم جواب رد به زائرهات نمیدی 🌺 میشه گفت چند سال پیش از طرف کاروان منطقه مون همراه پدر ومادر و داداشم اینا خدا قسمت کرد رفتیم پابوس امام رضا ع 🤗 بهمن ماه بود هوا هنوز سرد بود وقتی رسیدیم مشهدغروب بود یکم برف میومد خلاصه پیاده که شدیم از اتوبوس رفتیم هتل بعد که سویت مون مشخص شد ورفتیم داخل رئیس کاروان اعلام کرد که هرکه دوستداره همین الان غسل شو انجام بده چند دقیقه دیگه بریم حرم 🤗✨ مادرم ذوق وشوق زیادی داشت تا من وبابام خواستیم اماده بشیم وغسل انجام بدیم دیدیم مادر جلوتر از همه غسل انجام دادو یهو با خانومای همراه کاروان که صدا زدن هرکه میخواد بیا حرم بیاید پایین ما متوجه نشدیم کی مادر رفت سواد نداشت حتی طوری که کارت هتل وشماره تلفن هتل که بهمون داده بودن واسه اینکه همراه مون باشه هنوز نداده بودیم دست مادر خلاصه نگو مادر آروم وقرار نداره و یهو با خانوم ها رفته بود سمت حرم وقتی متوجه شدیم که دیگه رفته خیلی آشفته شدیم و گفتیم یا امام رضا نکنه تو شلوغی گم بشه نه کارت همراه داره نه سواد داره شماره تلفن چیزی به کسی بده اگه گم بشه چکا ر کنیم تو این جمعیت.😔من وبابام گفتیم هتل بمونیم شاید برگرده هتل داداشم با عجله رفت حرم همه جا رو دنبالش میگشت تو صحن تو قسمت ضریح از این طرف هم من وبابام اضطراب گم گشدن شو داشتیم دست به دامن امام رضا شدیم و گفتیم یا امام رضا خودت نگهدارش باش سپردیش دست شما چون سواد نداشت نه ادرس هتل خیلی نگرون بودیم 😔 همینجور که دعا میکردیم یهو دیدیم بعد یک ساعت دو ساعتی بعد دست مادرم تو دست داداشم اومدن هتل گفتن نگرون نباشید که پیداش کردم خیلی خوشحال شدیم🤗 و گفتیم این معجزه امام رضا بود مادرم به این زودی وبا این همه جمعیت با اینکه سوادی هم نداره پیدا شده 🙏❤️ چون سواد نداشت که تابلو چیزی بخونه که بره قسمت گم.شدگان از داداشم که سوال کردیم چطور شد کجا تونستی پیداش کنی چون شب بود پیداکردن یکم مشکل تر شده بود خلاصه داداشم گفت من دنبالش نگشتم داداش بزرگه از خونه به من زنگ.زده که یک نفر از تو حرم امام رضا باهام تماس گرفته که مادرت همراهش کیه مادرت الان تو حرم امام رضا کنار من وایساده به همراه تون بگو بیا دنبالش اشکام جاری شده که دارم تعریفش میکنم😭اون لحظه حس وحال عجیبی به خودم هم بابام دست داد اشک شوق تو چشمامون حلقه زد و خیلی تشکر کردیم وممنون شدیم از امام رضا🌺🤗 اخه مگه میشه چطور اونا کجا شماره داداشم داشتن مادر که سواد نداره شماره هیچکدومون بلد که نبوده چطور شماره داده فقط ازش سوال کرده بودن از کدوم شهر اومدی اسم پسرهات چیه دیگه نمیدونم اون شخص کی بوده خودش پی جور شده بوده و همه طرف شماره داداشم پیدا کرده بوده وزنگ زده بودخونه داداشم که بگید بیان مادر تون اینجاست تو حرم 🕊همراه شون بگید نگرون نباشن بگید بیان ببرن🙏 خودم وبابام همش گفتیم یا امام رضا ممنونتیم خودت نزاشتی گم بشه ما اذیت بشیم🙏🌺 اخه اگه راه رو گم کرده بود تو این شب تو شهر غریب جایی رفته بود از کجا پیداش میکردیم چون تازگی ها بود یکم فراموشی هم اومده بود سراغش همش و مدیون امام رضا بودیم امام رضا خودش کمک کرد خودش راه و بهش نشون داد✨ خواست خدا بود بره پیش آدم خیر اینجور پی جور شد مادر برسونه دست صاحبش چون وقتی نه آدرسی نه شماره تلفنی از کسی داشته باشی سخته اینجور پیدا بشی امام رضا خیلی مهربونه باید بادلی صاف و شکسته صداش بزنی محاله جواب رد بده ❤️🌺 🔰ورود به قطعه ای از بهشت با کانال #سفر_به_سرزمین_خورشید ┄┅═══✼☀✼═══┅┄ 🆔 @mashhad_emamreza

#ارسالی_مخاطبین ✨ #خاطره_من_از_حرم 💠به نام خدا خیلی دوست داشتم بیام امام رضا ولی قسمت نمیشد😔دختر دایی هر ساله میومد مشهد حسودیم میشد بهش😒 یک روز تو حیاط تنهای نشسته بودم با امام رضا و درد دل یا دعوا که چرا منو مهمون خودت نمیکنی😭 مگه من چیم از دختر داییم کمتر یا گناهم خیلی بیشتره .برا یه بار هم که شد منو بطلب خلاصه خیلی دعوا وگریه کردم 🙏.تا اینکه بعداز چند روز از طرف کمیته امداد بهم زنگ زدن اسم شما برا زیارت امام رضا در امده 😃رفتم زیارت ازون به بعدا کلا هرساله میرم مشهد امسال هم از امام رضا خواستم که دوست دارم زمستان بیام حرم .که فرداش بهم زنگ زدن که یه هفته دیگه عازم مشهد هستی😍 رفتم واز امام رضا خواستم که امضای کربلا را برام بزنه 🙏که بلطف خدا وامام رضا شامل حالم شده الان هم گذرنامه کربلا را گرفتم😍اینم خاطره من از امام رضا (ع) 🔰ورود به قطعه ای از بهشت با کانال #سفر_به_سرزمین_خورشید ┄┅═══✼☀✼═══┅┄ 🆔 @mashhad_emamreza

#ارسالی_مخاطبین #خاطره_من_از_حرم ✨السلام علیک یاعلی بن موسی الرضاع 💠من خلاصه میکنم خاطرات خودمو...سال 96بودکه ازطرف کمیته امدادمنویکی ازدوستام راهی حرم شدیم...اومدیم زیارت بعدزیارت قرارهمیشگی کاروانمون کنارپارکینگ بود..خلاصه یه جایی نشستیم یه روزخاصی بودمیگفتن اگه حدیث کسابخونیدحاجت میگیرید....منودوستم شروع کردیم به خوندن...حاجتمون این بودکه امام رضاع برات کربلامونوامضاکنه😭😭💔خلاصه بعدازاین سفرچندوقتی گذشت دوستم اومدخداحافظی که میرم کربلا....خیییلی دلم شکست😭😔گفتم یاامام رضاع پس من چی...برات من چیشد؟!خلاصه بعدیه مدتی یه خانم مشهدی که 7سال پیش اومدن ماه رمضان روستامون واسه تبلیغ من بااین حاج خانم درارتباطم این بنده خدابهم زنگ زدگفت یک خانم مشهدی پیداشده هزینه توبده واسه کربلا....خییلی خوشحال شدم...ولی یه چیزمن بایدبادوست همین خانم میرفتم توموکب...باخانواده صحبت کردم کلی گریه کردم گفتن نه...مااین خانمونمیشناسیم توگم میشی ازاین حرفا...😔😭خلاصه خییییلی دلم شکست این حاج خانم مشهدی که واسطه شدواسه من گفت ابجی کارهای پاسپورت توانجام میده...خلاصه من کاراموانجام دادم..گفتن یه هفته بعدپاسپورتت میرسه...بعدچندروزحاج خانم زنگ زدن که خودشم راهی خانواده مون ازاول گفتن اگه خودحاج خانم بره چون میشناسیمش اعتمادداریم بهش اجازه میدیم بری...همش زنگ می زدبهم سریعترپاسپورت پست کنم منم که هرچی میرفتم اداره پست میگفتن نیومده....تااینکه همون روزیکه پاسپورت من اومد...دوتارفقام ازمشهدازطرف حوزه راهی کربلابودن...منم پاسپورتمودادم دست رفقاکه بردن دست اون حاج خانم دادن مدارک فرستادم که ویزاموهم درست کردن....بعدچندروزمن به همراه خواهرزاده ام رفتم مشهدمنورسوندمشهدخونه همون حاج خانم...خودش برگشت...سخت بودواسه من چون ماتوروستابودیم میگن ازاینجاتامشهد1000کیلومترتنهایی نمیشدبرم....خلاصه یه دوروزبودم خونه همون بنده خدابعدراهی نجف...کربلا...کاظمین..سامراشدیم بهترین خاطرات من بود....باورم نمیشدجلوترازاربعین رفتیم بعدازشهادت امام رضاع برگشتیم ..یه سفرپرمعنوی 25روزطول کشید....😭 الهی که امام رضاع حاجت همه روبرآورده کنه...خصوصااون کساییکه واسطه این سفرمن شدن...که برای اولین باررفتم😭😭😭 واقعااهل بیت مهربونن...دلهای شکسته روخوب خریداری میکنن....ممنونم ازت امام رضاع😭😭😭😭💔💔💔 تولدت مبارک اقای مهربونی❤️🌹😘 🔰ورود به قطعه ای از بهشت با کانال #سفر_به_سرزمین_خورشید ┄┅═══✼☀✼═══┅┄ 🆔 @mashhad_emamreza

#ارسالی_مخاطبین ✨ مسابقه #خاطره_من_از_حرم سلام 18 سال بودازدواج کرده بودم واصلا به زیارت امام رضا نرفته بودم به شوهرم هم اصرار نمیکردم میگفتم سختشه تا این که یه شب آبان درایام مدارس شوهرم گفت چطورشد ما تا حالا نتونستیم با هم بریم زیارت بیا 3روزه بریم که هم ضرر به درسهای پسرم که کلاس پنجم بود نزنه هم خرجمون بالا نره بعداز دوروز راهی شدیم تو حرم امام هم خوشحال بودم که به هر حال زیارت قسمتم شد هم ناراحت که حالاهم که قسمتم شده چقدر کم توهمین فکرها بودم که یه خانمی بلند بلند آقا را سلام داد گفت زیارت یک روزه ی مرا قبول کن چه قشنگ.... در مسجد گوهرشاد که رفته بودم سخنران میگفت اگر میخواهید بدونید که زیارتتون قبول شده یا نه ببینید توزندگیهامون چقدر بیشتر حواسمون را جمع هرکار کوچیک وبزرگمون میکنیم ورفتار وعمل مون را اصلاح میکنیم همه معجزه هایی خیلی عجیب میخواهند ولی معجزه زیارت امام رضا عزم واراده و امید و.... در زندگیم شد (باوجود مشکلات بی انتها) بیخود نیست که دراسلام سفارش شده به زیارت بزرگان به خاطر انژی مثبتی هست که ما آدمهای ناامید و مصیبت دیده وسختی کشیده دنیا و.. از آنها میشه دریافت کرد که بعداز زیارت امام رضا روزیم شد این انرژی مثبت و امید و..... 🔰ورود به قطعه ای از بهشت با کانال #سفر_به_سرزمین_خورشید ┄┅═══✼☀✼═══┅┄ 🆔 @mashhad_emamreza

#ارسالی_مخاطبین #خاطره_من_از_حرم السلام علیک یاعلی بن موسی الرضاع من خلاصه میکنم خاطرات خودمو...سال 96بودکه منویکی ازدوستام راهی حرم شدیم...اومدیم زیارت بعدزیارت قرارهمیشگی کاروانمون کنارپارکینگ بود..خلاصه یه جایی نشستیم یه روزخاصی بودمیگفتن اگه حدیث کسابخونیدحاجت میگیرید....منودوستم شروع کردیم به خوندن...حاجتمون این بودکه امام رضاع برات کربلامونوامضاکنه😭😭💔خلاصه بعدازاین سفرچندوقتی گذشت دوستم اومدخداحافظی که میرم کربلا....خیییلی دلم شکست😭😔گفتم یاامام رضاع پس من چی...برات من چیشد؟!خلاصه بعدیه مدتی یه خانم مشهدی که 7سال پیش اومدن ماه رمضان روستامون واسه تبلیغ من بااین حاج خانم درارتباطم این بنده خدابهم زنگ زدگفت یک خانم مشهدی پیداشده هزینه توبده واسه کربلا....خییلی خوشحال شدم...ولی یه چیزمن بایدبادوست همین خانم میرفتم توموکب...باخانواده صحبت کردم کلی گریه کردم گفتن نه...مااین خانمونمیشناسیم توگم میشی ازاین حرفا...😔😭خلاصه خییییلی دلم شکست این حاج خانم مشهدی که واسطه شدواسه من گفت ابجی کارهای پاسپورت توانجام میده...خلاصه من کاراموانجام دادم..گفتن یه هفته بعدپاسپورتت میرسه...بعدچندروزحاج خانم زنگ زدن که خودشم راهی خانواده مون ازاول گفتن اگه خودحاج خانم بره چون میشناسیمش اعتمادداریم بهش اجازه میدیم بری...همش زنگ می زدبهم سریعترپاسپورت پست کنم منم که هرچی میرفتم اداره پست میگفتن نیومده....تااینکه همون روزیکه پاسپورت من اومد...دوتارفقام ازمشهدازطرف حوزه راهی کربلابودن...منم پاسپورتمودادم دست رفقاکه بردن دست اون حاج خانم دادن مدارک فرستادم که ویزاموهم درست کردن....بعدچندروزمن به همراه خواهرزاده ام رفتم مشهدمنورسوندمشهدخونه همون حاج خانم...خودش برگشت...سخت بودواسه من چون ماتوروستابودیم میگن ازاینجاتامشهد1000کیلومترتنهایی نمیشدبرم....خلاصه یه دوروزبودم خونه همون بنده خدابعدراهی نجف...کربلا...کاظمین..سامراشدیم بهترین خاطرات من بود....باورم نمیشدجلوترازاربعین رفتیم بعدازشهادت امام رضاع برگشتیم ..یه سفرپرمعنوی 25روزطول کشید....😭 الهی که امام رضاع حاجت همه روبرآورده کنه...خصوصااون کساییکه واسطه این سفرمن شدن...که برای اولین باررفتم😭😭😭 واقعااهل بیت مهربونن...دلهای شکسته روخوب خریداری میکنن....ممنونم ازت امام رضاع😭😭😭😭💔💔💔 🔰ورود به قطعه ای از بهشت با کانال #سفر_به_سرزمین_خورشید ┄┅═══✼☀✼═══┅┄ 🆔 @mashhad_emamreza