▪️همسرش را جواب کرده بودند، همه، حتی حاذق ترین پزشک ها.
باید برمی گشتند اصفهان.
قصدش را فقط با یک آشنا در میان گذاشت.
مخفیانه عازم جمکران شد.
قامت بست برای نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها.
ذکرهای سجده را می گفت و اشک می ریخت:
پانصد و ده مرتبه یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی!
بانوی دو عالم را قسم داد به همسر و فرزندان مطهرش.
ملتمسانه گفت: طاقت ندارم خانم! مرگ همسر و یتیمی کودکانم را.
بعد از نماز، متوسل شد به صاحب مسجد جمکران.
عهد بست که بست نشین باشد، تا شفای کامل همسرش.
نه آبی بنوشد و نه غذایی بخورد.
شبی را همانجا ماند.
صبح فردا، همان آشنای با خبر کنارش بود، با خبری خوش. با مژده ی شفا.
همسرش خواب دیده بود، خواب چند بانوی گرامی.
فرموده بودند: شفایت را گرفته ایم!
رؤیای زن حقیقت داشت.
با پای خودش آمده بود جمکران،
بیمار جواب کرده ی دیروز آمده بود برای عرض تشکر، از حضرت زهرا و حضرت صاحب الزمان (سلام الله علیهما).
📚خاطرات زهرایی، ص139.
#حامی_شیعیان
#داستانک_مهدوی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#ماهمه_سلیمانی_هستیم
#امروز_ما_همه_سردار_حاجی_زاده_ایم
#سردار #حاجی_زاده #شهید #حیثیت #جوانمرد #تاریخ
#رهبرتنهانیست
💠 دوستانتان را مهمان کنید
🔳 ورود به قطعه ای از بهشت با کانال
#سفر_به_سرزمین_خورشید
┄┅═══✼☀✼═══┅┄
🆔 @mashhad_emamreza
از اصفهان آمده بود برای حج.
" مرض وبا " شهر مکه را گرفتار کرده بود.
ترس و وحشت امانش نمی داد.
یادش افتاد به خوابی که چند ماه پیش دیده بود.
خواب دیده بود. خواب امام زمانش را؛
امام امر کرده بود که کتابی بنویسد.
مشغله ها ولی توفیق نوشتن را از او گرفته بودند.
همانجا عهد جدیدی بست:
«هرطور شده این کتاب را خواهم نوشت، اگر از این مهلکه نجات پیدا کنم.»
به اصفهان که رسید عهدش را وفا کرد.
نام کتاب را هم همانی گذاشت که امام علیه السلام فرموده بود:
«مکیال المکارم فی فوائد الدّعا للقائم:
پیمانه خوبی ها، پیرامون دعا برای حضرت قیام کننده...»
📚مکیال المکارم ، مقدمه جلد اول.
#دعا_برای_فرج
#داستانک_مهدوی
#چون_دوستت_دارم_دست_نمیدهم
💠 دوستانتان را مهمان کنید
🔰ورود به قطعه ای از بهشت با کانال
#سفر_به_سرزمین_خورشید
┄┅═══✼☀✼┄┅═══
🆔 @mashhad_emamreza
▪️به مناسبت سالروز درگذشت شیخ احمد کافی رحمة الله علیه (سی ام تیر ماه)؛
چند ماه بود که ساکن نجف شده بود.
برای زیارت و فرا گرفتن علوم دینی.
با هم درسش احمد قراری گذاشت:
چهل شب چهارشنبه،
رفتن به سوی مسجد سهله با پای پیاده،
به قصد توسل به امام عصر علیه السلام.
هفته چهلم اتفاق عجیبی افتاد.
احمد را دید که با حالی عجیب از مسجد بیرون آمد.
فهمید عنایتی شده،
جلو رفت و سوال کرد.
هر چه اصرار کرد جوابی نشنید؛
فقط شنید که: «من فردا عازم ایرانم. وقتی به ایران بیایی ماجرا را خواهی فهمید!»
چند ماه بعد وقتی به ایران آمد همه چیز را فهمید.
فهمید آن شب احمد را انتخاب کرده بودند تا نام مولای غایبش را احیا کند.
حالا نام شیخ احمد کافی برای همه مردم ایران آشنا بود.
و آشناتر از آن، مناجات های پر سوز و گداز او با امام عصر علیه السلام.
📚 به نقل از فرزند مرحوم کافی، شیخ محسن کافی.
#داستانک_مهدوی
🎁دوستانتان را مهمان کنید
🇮🇷ورود به قطعه ای از بهشت با کانال
#سفر_به_سرزمین_خورشید
درپیام رسان های؛ایتا؛بله؛سروش؛گپ؛تلگرام؛روبیکا
•┈┈••✾•🔷🔶🔷•✾
@mashhad_emamreza
•┈┈••✾•🔷🔶🔷•✾
و دراینستاگرام ؛
@mashhad_emamreza8
#داستانک_مهدوی
🏴 به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام:
▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود.
به هر زحمتی بود، خودش را رساند.
امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود.
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان.
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام چه کسی را دعا میکند؟
تحقق کدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سوالش را پرسید.
امام کاظم علیهالسلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
📚فلاح السائل ص۲۰۰.
📚بحارالانوار ج۸۳ ص ۸۰.
#امام_کاظم_علیه_السلام
@Emamkhobiha🌹
#داستانک_مهدوی
🏴 به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام:
▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود.
به هر زحمتی بود، خودش را رساند.
امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود.
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان.
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام چه کسی را دعا میکند؟
تحقق کدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سوالش را پرسید.
امام کاظم علیهالسلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
📚فلاح السائل ص۲۰۰.
📚بحارالانوار ج۸۳ ص ۸۰.
#امام_کاظم_علیه_السلام
@Emamkhobiha🌹
#داستانک_مهدوی
🏴 به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام:
▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود.
به هر زحمتی بود، خودش را رساند.
امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود.
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان.
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام چه کسی را دعا میکند؟
تحقق کدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سوالش را پرسید.
امام کاظم علیهالسلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
📚فلاح السائل ص۲۰۰.
📚بحارالانوار ج۸۳ ص ۸۰.
#امام_کاظم_علیه_السلام
🎁دوستانتان را مهمان کنید
🇮🇷ورود به قطعه ای از بهشت با کانال
#سفر_به_سرزمین_خورشید
درپیام رسان های؛ایتا؛بله؛سروش؛گپ؛تلگرام؛روبیکا
•┈┈••✾•🔷🔶🔷•✾
@mashhad_emamreza
•┈┈••✾•🔷🔶🔷•✾
و دراینستاگرام ؛
@mashhad_emamreza8