حضرت آقا به سید حسن نصرالله گفتن. ..
که هرموقع دلت گرفت...
دنیا بهت سخت فشار آورد. ..،
برو یه اتاق خالی گیر بیار...بشین نماز بخون. .بزن زیر گریه ...
حرف بزن با صاحبت. ..
مشکلت حل میشه :)
#حاجحسینیڪتا💡
✅•✹@masire_saadatt࿐•
🌾💛🌿
یھروزیخدا💛🌱
یهدریروبهروتبازمیکُنه
کهجبراטּهمه
دَرهایبَستهزندگیته!
شَکنکـטּ~"☁️ ^^
➜•📲
「 •✹@masire_saadatt࿐•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
🌱اگرسلام به #شما نبود
🍂آفتاب هر #روزصبح🌤
🥀به چه #امیدی
🍁سر در آسمان 🌫می کشید
🌱باسلام به امام #زمانمان
🍂روزمان را پربرکت کنیم😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
•✹@masire_saadatt࿐•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری
🔴 مجموعه درس اخلاق 🔴
💐 #مقام_معظم_رهبری
✅ موضوع:الگوی جوانان...
🌹 بسیار زیبا و دلنشین 👌👌
•✹@masire_saadatt࿐•
🤔 بخوان و بیاندیش🤔
🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾
بین اولین حرف الفبا (( الف )) .......
و آخرین حرف الفبا (( ی )).......
30 حرف فاصله___________ هست.
اما همین *الف و ی *،
توی آدم ها خیلی خیلی فاصله_______________________ هست.
آدم *باحیا 🥀و با غیرت🥀* کجا؟؟؟؟؟؟🙄
و آدم *بی حیا🔥 و بی غیرت🔥* کجا ؟؟؟؟؟🙄
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
•✹@masire_saadatt࿐•
🌼🍃🌼🍃🌼🍃
✅منظور از «السلام علی علی بن الحسین(ع)» در زیارت عاشورا حضرت علی اکبر(ع) است یا حضرت زین العابدین(ع)؟
❇️پاسخ
❇️از آنجا که ما در زیارت عاشورا، به اصحاب کربلا سلام و درود میفرستیم و از فرزندان امام حسین(ع) تنها علی اکبر(ع) در کربلا به شهادت رسیدند، از این رو، منظور از السلام علی علی بن الحسین(ع) در زیارت عاشورا «علی اکبر» است. البته، علی اصغر دیگر فرزند آن حضرت نیز در کربلا شهید شده است که نام وی در مقتلهایی که نوشته شده است، عبدالله رضیع (شیرخوار) است، نه علی اصغر.[1]
علاوه بر این، وقتی ابنزیاد در دارالاماره چشمش به امام سجاد(ع) افتاد، پرسید ایشان چه نام دارند؟ حضرت پاسخ داد: «علیابن الحسین(ع)». ابن زیاد گفت:
❇️مگر خدا علی بن الحسین(ع) را نکشت؟ امام پاسخ داد: برادر بزرگتری داشتم که اسم او علی بود و مردم او را کشتند.»[2]
✳️: [1] شیخ مفید، الارشاد، ص 253.
✳️[2] مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین(ع)، ص 325.
•✹@masire_saadatt࿐•
✅🌹❤️🔹امام حسین(علیه السلام)
✅💌 «محبت اهل بیت، سبب ریزش گناهان است؛ همانگونه که باد، برگ درختان را میریزد.»
❇️📜 کتاب حیاة الامام حسین
•✹@masire_saadatt࿐•
سرخپوست پیری به نوهاش در مورد زندگی چنین گفت: درون من یک درگیری وجود دارد؛
جنگی هولناک بین دو گرگ است.
یکی شر است؛
او خشم، حسادت، اندوه، افسوس، طمع، غرور، خودخواهی، کینه و دروغ است.
دیگری خوب است؛
او شادی، آرامش، عشق، امید، فروتنی، مهربانی، سخاوت و حقیقت است.
مشابه این درگیری در درون تو نیز به وجود میآید،
همچنین در درون هر شخص دیگری.
سپس نوه از پدربزرگش پرسید:
کدام گرگ پیروز خواهد شد؟
پیرمرد به سادگی پاسخ داد:
گرگی که به او غذا میدهی.
•✹@masire_saadatt࿐•
حجت الاسلام رفيعي.mp3
1.01M
✅🎧 #صوت
✅🔸 زنانی که با حضرت زهرا سلام الله علیها محشور می شوند...
❇️🎤 حجت الاسلام رفیعی
❇️⏰ 3دقیقه 42 ثانیه
•✹@masire_saadatt࿐•
#تلنگرانه ⚠️
سفر آخرت #نزدیڪ است ؛
باورهایمان ڪجاییند ؛
همان چیزهای ڪه دیگرنداریم ؛
جز راهِ #حسین ؛
به هر راهی ڪه رفتم من #پشیمانم ...
•✹@masire_saadatt࿐•
〖بهترین صفت زن ➺ بدترین صفت مرد〗
💟⇦•از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است: بهترین صفات زنان بدترین صفات مردان است:
1) تکبر
2) ترس
3) بخل
✳️⇦•پس هرگاه زن غرور و تکبر داشته باشد خود را تسلیم هر کسی ( غیر همسر خود ) نمی کند. معنی ندارد زن در مقابل نامحرم متواضع باشد.
✳️⇦•و هرگاه ترس داشته باشد خود را از بدنامی دور نگه می دارد و به دام شیادان نخواهد افتاد. البته، روحیه داشتن در مقابل مصائب و ناملایمات با ترس تفاوت دارد و ترس پسندیده در مورد نگاهداری عفت و ناموسش است.
✳️⇦•و هر گاه بخیل باشد مال خود و شوهرش را حفظ و نگهداری می کند و اسراف نمی کند
📗خصال، ج ۱، ص ۳۱۷
•✹@masire_saadatt࿐•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان طوفانی حجت الاسلام سید هاشم الحیدری (معاون حشدالشعبی) در مورد رهبر انقلاب
حتما ببینید👌
•✹@masire_saadatt࿐•
🌴فلسفه قیام حسین بن علی(ع)
#قسمت_هفتم
🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴
7. احیای حق و ابطال باطل:
اصولا در آموزههای قرآنی جنگ حق و باطل،
یک سنت الهی در جهان مادی است که در نهایت به پیروزی حق بر باطل ختم خواهد شد،
و این فلسفه تاریخی و جبر تاریخی است که هیچ تردیدی در آن نیست.(انبیاء، آیه 105) .
اما این جنگ تا نابودی باطل همواره در طول و عرض تاریخ ادامه داشته است.
امام حسین(ع) در استمرار حرکت انبیایی از آدم(ع) تا خاتم(ص) به عنوان وصی و وارث آنان،همین مسیر را ادامه میدهد و در بیان چرایی قیام خویش به این مهم نیز اشاره میکند.
محدث معروف دینوری نقل کرده است:
هنگامی که امام از بطن الرّمه حرکت کرد، با عبدالله بن مطیع که از عراق میآمد، مواجه شد.
وی به امام عرض کرد:
"پدر و مادرم فدای توای پسر رسول خدا! چه چیز باعث شد که تو از حرم خدا و حرم جدّت بیرون بیایی؟"
امام(ع) فرمود: "إِنَّ أَهْلَ الکُوفَةِ کَتَبُوا إِلی یسْألُونَنِی أَن أقْدِمَ علیهم لما رَجَوْا مِن اِحْیاءِ مَعالِمِ الحَقِّ؛"
* مردم کوفه نامه نوشتند و از من خواستند که به سوی آنان بروم، بدان امید که (با قیام علیه بنی امیه) نشانههای حق زنده شود.*
•✹@masire_saadatt࿐•
🔸 #حدیث_روز
✅❤️🌷امام رضا علیهالسلام:
✅🔵إیَّاکُمْ وَ اَلْحِرْصَ وَ اَلْحَسَدَ فَإِنَّهُمَا أَهْلَکَا اَلْأُمَمَ اَلسَّالِفَةَ وَ إِیَّاکُمْ وَ اَلْبُخْلَ فَإِنَّهَا عَاهَةٌ لاَ تَکُونُ فِی حُرٍّ وَ لاَ مُؤْمِنٍ إِنَّهَا خِلاَفُ اَلْإِیمَانِ
❇️🔴از حرص و حسد بپرهیزید زیرا این دو صفت امتهای پیشین را نابود کرده و از بخل بپرهیزید زیرا بخل بیماری است که در آزادمرد و مؤمن یافت نمیشد چون بخل خلاف ایمان است.
❇️📚 بحارالأنوار (جلد ۷۵) / ترجمه خسروی، ج ۲، ص ۲۹۵
•✹@masire_saadatt࿐•
.﷽
🌲اسیر تشنه لب🌲
✅ خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی🌷 :
در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود😔. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد🤫.
روزي جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. 🗣
ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!😡
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، 😔
پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».😡
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن.🗣 مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است».☝️
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند.😭🚰
زندان در اردوگاه موصل زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش🔥 میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. 🌋
روزی یک دانه سمون (نان عراق) 🍞میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم.😔 نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم .
آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند ، آب میآورد ، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد» .😡
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم😔 .
گفتم : یا فاطمه زهرا ! 🙏 امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم» .😇
سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار میکنم . این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی🍀 از من قبول کن .🙏
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب🚰 آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم .😇
تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است .😔
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب🚰 میآورد و میریخت روی زمین.
از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب 🚰آوردهام .
اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند😭 و میگوید : بیا آب🚰 آوردهام .
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم .
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند . تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است😭 و میگوید : «بیا آب 🚰را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم . لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم .🕴
او گفت : به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن !🙏
گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم .❌
گفت : دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت : 😡چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی . 😰
الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم .
ایشان فرمودند : "به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد."
😭😭😭😭😭
حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)
•✹@masire_saadatt࿐•
🌼🍃🌼🍃🌼🍃
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...
🔵بعد از سخنرانیهای حضرت زینب سلام الله علیها،مردمی که در کاخ جمع شده بودند منقلب شده و احساس ندامت میکردند.
🍃در این هنگام که امام سجاد علیه السلام را بر یزید وارد کردند، یزید که سرشکسته شده بود و دنبال بهانه ای برای شهید کردن امام سجاد علیه السلام بود از او سوالاتی میپرسید و امام هم به کوتاهی پاسخ میداد.
🌹در حالیکه تسبیح کوچکی در دست داشت و آنرا میچرخانید.
🔥یزید گفت: این چه کاری است که من با تو سخن میگویم و با تسبیح بازی میکنی و احترام نمیگذاری؟
🌺امام علیه السلام فرمود: پدرم از جدم برایم نقل کرده که وقتی نماز صبح را انجام میداد تسبیح به دست میگرفت و ذکری میگفت.
✨سپس تسبیح را در دست میچرخانید و به کارش میرسید بدون اینکه ذکری بگوید
و میفرمود: چرخاندن تسبیح ذکر به حساب می آید و چون در رختخواب میرفت تسبیح را زیر بالشش قرار میداد و میخوابید و میفرمود تا صبح تسبیح ذکر میکند.
من از روش آنها پیروی میکنم.
🔥یزید گفت: با هرکدام از شما که سخن میگویم به گونه ای سخن میگوید که در گفتار پیروز میشود!
✳️ در تاریخ آمده است که بعد از این سخنان یزید امام سجاد و اهل بیت را در خرابه ی بی سقفی منزل داد که از سرما و گرما در پناه نبودند.
🔰 انقدر بر اهل بیت سخت گذشت که صورتشان پوست انداخت و مجروح گردید.
🔴 منهال عمرو میگوید:
امام سجاد را دیدم که تکیه بر عصا دیده و پاهایش مانند دوتا نی خشک و خون از آنها جاری بود، رنگ شریفش نیز زرد شده بود.
🌱 از او پرسیدم: یابن رسول الله چگونه صبح کردید؟
🌹 امام سجاد فرمود: چگونه است حال کسی که در دست یزید اسیر است؟ زنهای ما تابحال از طعام سیر نشده اند و سرهایشان پوشیده نگردیده است..
🔥هروقت هم که یزید مارا میطلبد گمان میکنم قصد کشتن مارا دارد. منهال! عرب به عجم افتخار میکند که محمد صلی الله علیه و آله عربی است ولی ما خاندان مردانمان کشته میشود توسط خود اعراب و زنان و اطفالمان اسیر میشوند!
💠 پرسیدم : کجا میروید؟ فرمود جایی که به ما داده اند حفاظی ندارد و آفتاب پوست مارا گداخته است.
💥جهت ضعف بدن بیرون آمده ام تا قدری استراحت کنم و برگردم از جهت ترس بر زنان....
🌼 در این حال صدای زنی بلند شد: نور دیده ام کجا میروی؟ برگرد که از دشمن بر جان تو میترسم!امام با شنیدن صدای عمه اش مرا گذاشت و به خرابه بازگشت...
❇️✍ادامه دارد...
✳️📒 مقتل مقرم ص 453،
✳️📗بحار ج45 ص 140،
✳️📘 لهوف ص 193.
✳️📕 نفس المهموم ص 459
•✹@masire_saadatt࿐•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 وقتی رفتار دینی داریم، اما اخلاق دینی، نه.
🎤 صحبتهای حجت الاسلام عالی درباره علل بدحجابی و بی نمازی فرزندان در خانواده های به ظاهر مذهبی.
•✹@masire_saadatt࿐•
Clip-Panahian-RisheHayeAshoora.mp3
2.06M
🎵اگر ریشههای عاشورا را بررسی نکنیم ...
🔻ماجرای شیعیانی که نمیتوانند امام زمان را تحمل کنند!
#کلیپ_صوتی
•✹@masire_saadatt࿐•
💠امام حسین علیه السلام :
🌸🍃گـریــه
از ترس خـــدا
سـبب
نجات از آتش جهنــم است🌸🍃
📚جامع الخبار، ص 97
👇👇👇
•✹@masire_saadatt࿐•
حضرت امام حسین علیه السلام
آثار گناه
«مَنْ حاوَلَ امْراً بِمَعْصیةِ اللَّهِ کانَ افْوَتَ لِما یرْجُو وَ اسْرَعَ لِما یحْذَر»؛
هرکس با معصیت به خدا، کاری را انجام دهد، از رسیدن به آرزویش باز مانده و به آنچه که از آن میترسد گرفتار میشود.
📕 بحارالانوار، ج. ۷۵، ص. ۱۲۰.
•✹@masire_saadatt࿐•
🏴🌾🌾🌾
⚫️ بعد از کربلا چه گذشت....
✳️اهل بیت امام حسین علیه السلام از کودکانی که پدرشان در کربلا شهید شده بود،خبر شهادت پدر را مخفی میداشتند.
🌺دختر سه ساله ی حسین علیه السلام شبی از خواب پرید و بهانه پدر گرفت و گفت:
بابایم حسین الان کنارم بود و مرا در آغوش گرفت...به کجا رفت؟
🌹 اهل بیت که از خواب رقیه آگاه شده بودند صدای ضجه و ناله شان بلند شد.
🔴صدای شیون به خانه ی یزید رسید و از خواب بیدار شد!
پرسید در خرابه چه خبر است؟
✳️گفتند دختر حسین،بهانه ی پدر گرفته است.
🔥 یزید لعنت الله گفت: سر پدرش را برایش ببرید..
🌸 سر حسین علیه السلام را درون طشتی نهاده و با پارچه ای میپوشانند و برای رقیه خاتون می آورند.
او به خیال اینکه برایش غذا آورده اند فرمود: عمه جان من گرسنه نیستم،من بابایم حسین را می خواهم!
🌾گفتند: هرچه میخواهی در میان طشت است. دختر ابی عبدالله با دستهای کوچکش روی ظرف را برداشت...
✨چشمش به سر بریده پدر افتاد،سر را در آغوش گرفت و با سر پدر شروع به دردودل کرد ... بعد از ساعتی اهل بیت حسین دیدند که سر یک طرف و رقیه به طرفی افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد...
🌹حضرت سکینه نقل میکند:
هنگامی که در خرابه شام بودیم ،شبی در خواب دیدم پنج نفر بر مرکبهایی از نور سوارند و فرشتگان انها را احاطه نموده و خادمی نیز با آنها است براهی میروند،
💠مرکبها گذشتند ولی خادم بر طرف من آمد و گفت: سکینه جدت رسول خدا بهت سلام میرساند.
🌹گفتم: سلام خدا بر رسولش، تو کیستی؟
✨گفت : من خادمی هستم از خدمه بهشت.
🌹گفتم : این مردانی که بر مرکبهای نور سوارند،کیستند و به کجا میروند؟
✨ گفت اولی آدم صفی الله،دومی ابراهیم خلیل الله،سومی موسی کلیم الله، چهارمی عیسی روح الله و پنجمی که محاسنش را در دست گرفته،گاهی می افتد و برمیخیزد...
او جدت رسول خداست ،که برای زیارت پدرت حسین به کربلا میروند.
🌷 همینکه نام جدم را شنیدم به سویش دویدم تا از مصائبی که بر ما گذشته او را خبر بدهم و بگویم ستمکاران با ما چه کرده اند،
🌟که ناگهان دیدم پنج هودج از نور به زمین فرود آمدند و در میان هر هودج خانمی نشسته.
💐پرسیدم اینان کیستند؟
✨گفت: اولی حوا ام البشر، دومی آسیه بنت مزاحم، سومی مریم دختر عمران، چهارمی خدیجه خویلد، و اون خانومی که دست بر سر نهاده گاهی می افتدو گاهی برمیخیزد جده ی تو فاطمه دختر رسول خداست.
🍀گفتم میروم و به جده ام فاطمه شکایت این ستمکاران را مینمایم.دویدم جلوی حضرت زهرا را گرفتم و گریه کنان گفتم:
💫مادر،مادر بخدا قسم حق مارا منکر شدند...
مادر،مادر بخدا سوگند جمع مارا پراکنده ساختند،
مادر..مادر بخدا پدرم حسین را شهید کردند..
🌹 فرمود: سکینه جان دیگر بس است.ناله ات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را برید،
💥 این پیراهن آغشته به خون پدرت حسین است که از خود جدا نمیکنم تا خدا را ملاقات نمایم...
که ناگهان از خواب بیدار شدم...
🔥پس از آنکه یزید دریافت که برنامه قتل حسین بر خلاف تصوراتش نتوانست محبت اهل بیت را از دلها بیرون کند
و نه تنها حکومتش تثبیت نشد بلکه متزلزل گشت و با واکنش قتل حسین علیه السلام از همه طرف رو به رو شد.
⚫️در مقام گرامیداشت ظاهری اهل بیت برآمد و آنان را در مجلسی خصوصی احضار کرد و گفت:شما دوست دارید در شام بمانید و با عزت و احترام زندگی کنید و همواره مورد لطف حکومت باقی بمانید
🔷 یا به مدینه برگردید و سه حاجت شما بر آورده گردد؟
✍ادامه دارد...
📕 اعیان الشیعه ج 1 ص626.
📗مقرم 456
📘نفس المهموم ص 466
📔بحار ج 45 ص 144
•✹@masire_saadatt࿐•