eitaa logo
مسیر سعادت
206 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.8هزار ویدیو
235 فایل
⇲من‌زِ‌خـود هیچ‌نـدارم ڪِہ بِہ‌آن‌فَخـرڪنم✹࿇ ⇱هرچہ‌دارم همہ‌اَز نوڪریہ خـانہ‌یِ‌تـوسـت...✾۞ ادمین براۍ پاسخ بہ سوالاٺ شرعے:🌱 @Rahmatan_lelalamin ♥️🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
😁 😊 بر اثر پیری دندان هایش افتاده بود پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم او را دید و فرمودند : پیرزن بی دندان به بهشت نمی رود گریه کرد😭، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به او فرمودند: چرا گریه میکنی؟ او عرض کرد من بی دندان هستم😔 پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم خندیدند و فرمودند : تو با این حال به بهشت نخواهی رفت😔 بلکه و جوان خواهی شد سپس وارد می شوی😂😂 🌸🎉🌸🎉🌸 😂😂😁 🌷🌹🌷🌷🌹🌷 ـ🌧⛈🌧 ..👇 🌹🌷🌷🌷🌹 ✍🏻 از جمله افرادی که گرفتن بر آنها واجب نیست، پیرمـرد و پیرزنی است که توانایی و تحمل آن را ندارند.👵🏽👴🏼 (ولی به ازای هر روز باید 1 مدطعام به فقیر بدهند.) 📝 نوشتن ، مستحب است اما وقتی مرگ نمایان شد وشخص بدهکاری دارد، چه مالی(قرض، خمس و..) چه عبادی(مثل نماز و روزه قضا و...) 👈 اگه توان پرداخت یا انجام قضای آنها را ندارد واجب است، کند. ⭕و تا موقعی که شخص زنده است نمیشود بجای او نماز خواند یا روزه گرفت. ❗نمیتوان به يا نامحرم دست داد و يا کرد. اين كار است. احکام احکام شیرین ╭══• ❤️ •══╮ @ahkameshirin ╰══• ❤️ •══╯
🍃🍃💥🍃🍃💥 چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود، شد⁉️ خود، اطرافیان و مان باشیم. 🔸امروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه ⁉️ تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. ▪️مادرش به امام رضا (علیه السلام) نامش را ‏مجیدرضا گذاشت، از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول ، خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت! از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را کنار گذاشته و حتی می کند: خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ، ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند ، برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد 🌳 بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند، از زندگیش می پرسند، 🍃برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، 🔺به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم: بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا (علیه السلام) برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند) او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان (عج الله تعالی فرجه) باشد ‏را تبدیل به یک کرد. 🔴مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. ✍دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد 📚منبع:کانال مهدی یاران @r_p_mahdyaran
😁 پیرزنی بر اثر پیری دندان هایش افتاده بود پیغمبر اکرم الله علیه وآله وسلم او را دید و فرمودند : پیرزن بی دندان به بهشت نمی رود گریه کرد😭، پیامبر اکرم الله علیه وآله وسلم به او فرمودند: چرا گریه میکنی؟ او عرض کرد من بی دندان هستم😔 پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم خندیدند و فرمودند : تو با این حال به بهشت نخواهی رفت😔 بلکه دوشیزه و خواهی شد سپس وارد بهشت می شوی😂😂 🌸🎉🌸🎉🌸 🌷🌹🌷🌹🌷 ✍🏻 از جمله افرادی که گرفتن بر آنها واجب نیست، پیرمـرد و پیرزنی است که توانایی و تحمل آن را ندارند.👵🏽👴🏼 (ولی به ازای هر روز باید 1 مدطعام به فقیر بدهند.) 📝 نوشتن وصیت ، است اما وقتی علائم مرگ نمایان شد وشخص بدهکاری دارد، چه مالی(قرض، خمس و..) چه عبادی(مثل نماز و روزه قضا و...) 👈 اگه توان پرداخت یا انجام قضای آنها را ندارد واجب است، کند. ⭕و تا موقعی که شخص زنده است نمیشود بجای او نماز خواند یا روزه گرفت. ❗نمیتوان به پيرزن يا پيرمرد نامحرم دست داد و يا روبوسی کرد. اين كار حـرام است. احکام
♨️‼️ 🔆 لقمان حکیم ‼️ 🌾لقمان حكيم در توصيه به فرزندش اظهار نمود: فرزندم! دل بسته به رضاى مردم و مدح و ذم آنان مباش؛ زيرا هر قدر انسان در راه تحصيل آن بكوشد به هدف نمى رسد و هرگز نمى تواند رضايت همه را به دست آورد، فرزند به لقمان گفت: 🌾- معناى كلام شما چيست؟ دوست دارم براى آن مثال يا عمل و يا گفتارى را به من نشان دهى‼️ لقمان از فرزند خواست تا با هم بيرون بروند، بدين منظور از منزل همراه درازگوشى خارج شدند. پدر سوار شد و پسر پياده دنبالش به راه افتاد در مسير با عده اى برخورد نمودند. بين خود گفتند: اين مرد كم عاطفه را ببين كه خود سوار شده و بچه خويش را پياده از پى خود مى برد. چه روش زشتى است!! لقمان به فرزند گفت: - سخن اينان را شنيدى⁉️ سوار بودن من و پياده بودن تو را بد دانستند!! گفت: بلى ! 🌾- پس فرزندم! تو سوار شو و من پياده به دنبالت راه مى روم، پسر سوار شد و پدر پياده حركت كرد، باز با گروهى ديگر برخورد نمودند آنان نيز گفتند: اين چه پدر بد و آن هم چه پسر بى ادبى است اما بدى پدر بدين جهت است كه فرزند را خوب تربيت نكرده، لذا او سوار است و پدر پياده به دنبالش راه مى رود در صورتى كه بهتر اين بود كه پدر سوار مى شد تا احترامش محفوظ باشد اما اينكه پسر بى ادب است به خاطر اينكه وى عاق بر پدر شده است از اين رو هر دو در رفتار خود بد كرده اند!! لقمان گفت: سخن اينها را نيز شنيدى⁉️ گفت: بلى ! 🌾لقمان فرمودند: - اكنون هر دو سوار شويم هر دو سوار شدند در اين حال گروهى ديگر از مردم رسيدند آنان با خود گفتند: در دل اين دو، آثار رحمت نيست هر دو سوار بر اين حيوان شده اند و از سنگينى وزنشان پشت حيوان مى شكند، اگر يكى سواره و ديگرى پياده مى رفت، بهتر بود. لقمان به فرزند خود فرمودند: شنيدى ؟ فرزند عرض كرد: بلى ! 🌾لقمان گفت : حالا حيوان را بى بار مى بريم و خودمان پياده راه مى رويم مركب را جلو انداختند و خودشان به دنبال آن پياده رفتند باز مردم آنان را به خاطر اينكه از حيوان استفاده نمى كنند، سرزنش كردند. 🌾در اين هنگام لقمان به فرزندش گفت: - آيا براى انسان به طور كامل راهى جهت جلب رضاى مردم وجود دارد؟ بنابراين اميدت را از رضاى مردم قطع كن و در انديشه تحصيل رضاى خداوند باش؛ زيرا كه اين كار آسانى بوده و سعادت دنيا و آخرت در همين است. 📚بحار: ج 13، ص 432 و ج 71، ص 361 🚨@masire_saadatt
♨️ حضرت رسول اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در نزدیک ارتحال ✅ شیخ مفید و شیخ طبرسی روایت کرده اند: چون حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از حجّة الوداع مراجعت نمود بر آن حضرت معلوم شد که رحلت او به عالم بقا نزدیک شده است، پیوسته در میان ایشان خطبه می‌خواند، ایشان را از فتنه‌های بعد از خود و مخالفت فرموده‌های خود حذر می‌نمود و وصیّت می‌فرمود ایشان را که دست از سنّت و طریقه او بر ندارند و بدعت در دین الهی نکنند و متمسّک شوند به عترت و اهل بیت او به اطاعت و نصرت و حراست و متابعت ایشان را بر خود لازم دانند و منع می‌کرد ایشان را از مختلف شدن و مرتد شدن. ✅ مکرّر می‌فرمود: ایّها النّاس من پیش از شما می‌روم و شما در حوض کوثر بر من وارد خواهید شد از شما سؤال خواهم کرد که چه کردید با دو چیز گران بزرگ که در میان شما گذاشتم: ✅ کتاب خدا و عترت که اهل بیت منند، نظر کنید که چگونه خلافت من خواهید کرد در این دو چیز به درستی که خداوند لطیف خبیر مرا خبر داده است که این دو چیز از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند به درستی که این دو چیز را در میان شما می‌گذارم و می‌روم پس سبقت مگیرید بر اهل بیت من و پراکنده مشوید از ایشان و تقصیر مکنید در حقّ ایشان که هلاک خواهید شد و چیزی تعلیم ایشان مکنید به درستی که ایشان داناترند از شما، چنین می‌یابم شما را که بعد از من از دین برگردید و کافر شوید و شمشیرها به روی یکدیگر بکشید پس ملاقات کنید من با علی را در لشکری مانند سیل در فراوانی و سرعت و شدّت، بدانید که علیّ بن ابی طالب (علیه السّلام) برادر و وصیّ من است و قتال خواهد کرد بر تأویل قرآن چنانچه قتال کردم بر تنزیل قرآن از این باب سخنان در مجالس متعدّد می‌فرمود. ✅ پس اسامة بن زید را امیر کرد و لشکری از منافقان و اهل فتنه و غیر ایشان برای او ترتیب داد، امر کرد او را که با اکثر صحابه بیرون رود به سوی بلاد روم به آن موضعی که پدرش در آن‌جا شهید شده بود و غرض حضرت از فرستادن این لشکر آن بود که مدینه از اهل فتنه و منافقان خالی شود و کسی با حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) منازعه نکند تا امر خلافت بر آن حضرت مستقر گردد و مردم را مبالغه بسیار می‌فرمود در بیرون رفتن و اسامه را به حرب فرستاد و حکم فرمود که در آن‌جا توقّف نماید تا لشکر بر سر او جمع شوند و جمعی را مقرّر فرمود که مردم را بیرون کنند و ایشان را حذر می‌فرمود از دیر رفتن. ✅ پس در اثنای آن حال آن حضرت را مرضی طاری شد که به آن مرض به جوار رحمت الهی واصل گردید، چون آن حالت را مشاهده نمود، دست حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) را گرفت و متوجّه بقیع گردید، اکثر صحابه از پی او بیرون آمدند؛ ✅ فرمودند: حق تعالی مرا امر کرده است که استغفار کنم برای مردگان بقیع، چون به بقیع رسید، گفت: السّلام علیکم ای اهل قبور، گوارا باد شما را آن حالتی که صبح کرده اید در آن و نجات یافته اید از محنت‌هائی که مردم را در پیش است به درستی که رو کرده است به سوی مردم محنت‌های بسیار مانند پاره‌های شب تار. ✅ پس مدّتی ایستاد و طلب آمرزش برای اهل بقیع نمود و رو آورد به سوی حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام)، فرمود: جبرئیل در هر سال قرآن را یک مرتبه بر من عرض می‌کرد و در این سال دو مرتبه عرض نمود، چنین گمان دارم که این برای آن است که وفات من نزدیک شده است. ✅ پس فرمود: یا علی به درستی که حق تعالی مرا مخیّر گردانید بر میان خزانه‌های دنیا و مخلّد بودن در آن یا بهشت، من اختیار لقای پروردگار خود کردم، چون بمیرم عورت مرا بپوشان که هر که به عورت من نظر کند کور می‌شود. ✅ پس به منزل خود مراجعت نمود و مرض آن حضرت شدید شد بعد از سه روز به مسجد در آمد عصابه بر سر مبارک بسته و به دست راست بر دوش امیر المؤمنین و به دست چپ بر دوش فضل بن عبّاس تکیه فرموده بود تا آن‌که بر منبر بالا رفت نشست و فرمود: ✅ ای گروه مردم! نزدیک شده است که من از میان شما غایب شوم هر که را نزد من وعده ای باشد بیاید وعده خود را بگیرد، هر که را بر من قرضی باشد مرا خبردار گرداند و استیفای دین خود نماید، ای گروه مردم! نیست میانه خدا و میانه احدی وسیله ای که به سبب آن خیری بیابد یا شرّی از او دور گردد مگر عمل به طاعت خدا. ادامه دارد... 📚 جلاء العیون، ص ۸۴ - ۸۸. 🚨@masire_saadatt•✨
♨️ حضرت رسول اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در نزدیک ارتحال ✅ ایّها النّاس! دعوی نکند دعوی کننده ای که من بی عمل رستگار می‌گردم و آرزو نکند آرزو کننده ای که بی طاعت خدا به رضای او می‌رسم، به حقّ آن خداوندی که مرا به حق به خلق فرستاده است که نجات نمی دهد از عذاب الهی، مگر عمل نیکو یا رحمت حق تعالی و اگر من معصیت کنم هرآینه به جهنّم می‌روم، خداوندا آیا رسانیدم رسالت تو را؟ ✅ پس از منبر فرود آمد و با مردم نماز سبکی ادا کرد و به خانه امّ سلمه برگشت، یک روز یا دو روز در آن‌جا ماند، پس عایشه زنان دیگر را راضی کرد و به نزد حضرت آمد و التماس کرد آن حضرت را به خانه خود برد چون به خانه عایشه رفت مرض آن حضرت شدید شد پس بلال هنگام نماز صبح آمد در آن وقت حضرت متوجّه عالم قدس بود، چون بلال ندای نماز را داد حضرت مطّلع شد، پس عایشه گفت: ✅ أبو بکر را بگوئید که با مردم نماز کند ✅ و حفصه گفت: عمر را بگوئید که با مردم نماز کند، حضرت چون صدای ایشان را شنید و غرض فاسد ایشان را دانست، فرمود: ✅ دست از این سخنان بردارید که شما به زنانی می‌مانید که یوسف را می‌خواستند گمراه کنند. چون حضرت امر کرده بود که أبو بکر و عمر با لشکر اسامه بیرون روند در این وقت از سخنان عایشه و حفصه یافت که ایشان برای فتنه و فساد به مدینه برگشته‌اند، بسیار غمگین شد و با آن شدّت مرض برخاست که مبادا أبو بکر یا عمر با مردم نماز کنند، که این باعث شبهه مردم شود، دست بر دوش امیر المؤمنین (علیه‌السلام) و فضل بن عبّاس انداخت با نهایت ضعف و ناتوانی پاهای خود را می‌کشید تا به مسجد در آمد، چون نزدیک محراب رسید دید که أبو بکر سبقت کرده است و در محراب به جای آن حضرت ایستاده و به نماز شروع کرده است، پس به دست مبارک خود اشاره کرد که پس بایست، خود داخل محراب شد و نشست با مردم نماز را نشسته ادا کرد، نماز را از سر گرفت و اعتنا نکرد به آن‌چه أبو بکر کرده بود. چون سلام نماز گفت به خانه برگشت، ✅ أبو بکر و عمر و جماعتی از مسلمانان را طلبید فرمودند: من نگفتم که شما با لشکر اسامه بیرون روید؟ عرض کردند: بلی یا رسول اللّه فرمودی، فرمود: پس چرا امر مرا اطاعت نکردید؟ ✅ أبو بکر گفت: من بیرون رفتم و برگشتم برای آن‌که عهد خود را با تو تازه کنم. ✅ و عمر گفت: یا رسول اللّه من بیرون رفتم و برگشتم برای آن‌که نخواستم که خبر بیماری تو را از دیگران بپرسم. ✅ پس حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: روانه کنید لشکر اسامه را و بیرون روید با لشکر اسامه، خدا لعنت کند کسی را که تخلّف نماید از لشکر اسامه، سه مرتبه این سخن را فرمود و مدهوش شد از تعب رفتن به مسجد و برگشتن و از حزن و اندوهی که عارض شد آن حضرت را به سبب آن‌چه مشاهده نمود از اطوار ناپسندیده منافقان و دانست از نیّت‌های فاسد ایشان. ✅ پس مسلمانان بسیار گریستند و صدای گریه و نوحه از زنان و فرزندان آن حضرت بلند شد و شیون از مردان و زنان مسلمانان برخاست، پس حضرت چشم مبارک گشود و به سوی ایشان نظر کرد فرمود: ✅ بیاورید از برای من دواتی و کتف گوسفندی تا بنویسم از برای شما نامه ای که گمراه نشوید هرگز. ✅ پس یکی از صحابه برخاست که دوات و کتف را بیاورد، عمر گفت: برگرد که این مرد هذیان می‌گوید و بیماری بر او غالب شده است، ما را کتاب خدا بس است؛ پس اختلاف کردند آن‌ها که در آن خانه بودند. ✅ بعضی گفتند: قول قول عمر است و بعضی گفتند: قول قول رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است و گفتند: در چنین حالی چگونه مخالفت حضرت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) روا باشد؟ ✅ پس بار دیگر پرسیدند: آیا بیاوریم آن‌چه طلب کردی یا رسول اللّه؟ فرمود: بعد از این سخنان که من از شما شنیدم مرا حاجتی به آن نیست و لیکن وصیّت می‌کنم شما را که با اهل بیت من سلوک کنید و رو از ایشان نگردانید؛ ایشان برخاستند. 📚 جلاء العیون، ص ۸۴ - ۸۸. 🚨@masire_saadatt•✨
🚨🚨 اخلاقی از امام صادق (علیه‌السلام) 🔻امـام صـادق (عليه‌السلام) : لاتَنْظُرُوا في عُيُوبِ النّاسِ كَالْأرْبابِ وَانْظُرُوا في عُيُوبِكُمْ كَهَيْئَةِ الْعَبـْدِ. 🔹 همانند اربابان به عيوب ديگران توجه نکنید، بـلكه چـون بنـده‌اى متـواضع، به عيب‌هاى بنگرید. 📚 تحف العقول/ ۲۹۵ ‌ 📡 👇 🚨•@masire_saadatt•✨
🚨🚨 خصلت‌های سه گانه ☀️أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ: ☀️امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: 🔻کَانَ فِیمَا أَوْصَی بِهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السّلام): 🔻از جمله وصیت‌هایی که پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله) به علی (علیه السّلام) کرد این بود: ✅ یَا عَلِیُّ أَنْهَاکَ عَنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ عِظَامٍ: الْحَسَدِ، وَ الْحِرْصِ، وَ الْکَذِبِ. 🔻یا علی تو را از سه خصلت بزرگ نهی می‌کنم: 🔸حسد، 🔸و حرص، 🔸و دروغ. ✅ یَا عَلِیُّ سَیِّدُ الْأَعْمَالِ ثَلَاثُ خِصَالٍ: إِنْصَافُکَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ، وَ مُوَاسَاةُ الْأَخِ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ ذِکْرُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی کُلِّ حَالٍ. 🔻یا علی، سرآمد عمل‌ها سه تا است: 🔸به مردم از جانب خود انصاف بدهی، 🔸و همراهی کردن با برادران دینی، 🔸و یاد خدا در هر حالتی. ✅ یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ فَرَحَاتٌ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیَا: لِقَاءُ الْإِخْوَانِ، وَ الْإِفْطَارُ فِی الصِّیَامِ، وَ التَّهَجُّدُ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ. 🔻یا علی، مؤمن در دنیا سه شادی دارد: 🔸دیدار برادران، 🔸و افطار روزه، 🔸و شب زنده داری در پایان شب. ادامه دارد... 📚خصال صدوق، باب سه‌گانه، ح ۱۲۱. 📡 👇 🚨@masire_saadatt•✨
🚨🚨 خصلت‌های سه گانه !! ☀️أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ: کَانَ فِیمَا أَوْصَی بِهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله)، عَلِیّاً (علیه السّلام): ☀️امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: 🔻از جمله وصیت‌هایی که پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله) به علی (علیه السّلام) کرد این بود: ✅ یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ لَمْ یَقُمْ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ خُلُقٌ یُدَارِی بِهِ النَّاسَ، وَ حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ. 🔻یا علی، سه چیز است که اگر در کسی نباشد عمل او استوار نمی گردد: ترس از خدا که او را از ارتکاب گناهان الهی باز دارد، و اخلاقی که با آن با مردم مدارا کند، و بردباری که با آن جهل جاهل را تحمل کند. ✅ یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ مِنْ حَقَائِقِ الْإِیمَانِ: الْإِنْفَاقُ فِی الْإِقْتَارِ، وَ إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ، وَ بَذْلُ الْعِلْمِ لِلْمُتَعَلِّمِ. 🔻یا علی، سه چیز از حقایق ایمان است: انفاق در تنگدستی، و انصاف دادن به مردم، و بخشش علم به طالب آن. ✅ یَا عَلِیُّ ثَلَاثُ خِصَالٍ مِنْ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ: تُعْطِی مَنْ حَرَمَکَ، وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ، وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَکَ. 🔹 یا علی سه خصلت از اخلاق نیکوست: به کسی که تو را محروم کرده، عطا کنی، و با کسی که با تو قطع رابطه کرده، پیوند برقرار کنی، و کسی را که به تو ستم کرده، ببخشی. 📚خصال صدوق، باب سه‌گانه، ح ۱۲۱. 📡 👇 🚨@masire_saadatt•✨