eitaa logo
مسیر هدایت
185 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
7.4هزار ویدیو
31 فایل
این کانال با هدف ترویج تعالیم روحبخش دین مبین اسلام و قرآن کریم، آگاهی بخشی در حوزه فضای مجازی و معضلات فرهنگی، توسط واحد فرهنگی موسسه قرآنی الهادی بابل ایجاد شده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
أَلا یا أَهلَ الْعالَم او با نوای انَا المَهدی ؛ با سپاهی‌ از شهیدان‌ خواهد آمد ... ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🌷در یکی از روزهای بارانی اعزام نیرو در پادگان امام حسین (ع) همراهش بود. پیشانی بندی در میان گل و لای بود. خم شد و برداشتش. رویش نوشته شده بود: «یا مهدی». گفتم: حاج آقا! از این پشانی بندها زیاد داریم. چنان نگاهی به من کرد که جا خوردم. گفت: مغفوری زنده باشد و نام امام زمان زیر پا و در میان گل و لای باشد؟! فوری رفت پیشانی بند را شست و در جیبش گذاشت 🌹خاطره ای به یاد قاری برجسته قرآن کریم، خطاطی هنرمند و مداح اهل بیت سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری قائم‌مقام رئیس ستاد لشکر ۴۱ ثارالله کرمان (شهیدی که در قبر اذان گفت و سوره مبارکه کوثر را تلاوت کرد.) 📚 انتشارات حماسه یاران ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌🔶 در باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
أَلا یا أَهلَ الْعالَم او با نوای انَا المَهدی ؛ با سپاهی‌ از شهیدان‌ خواهد آمد ... ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🌷در یکی از روزهای بارانی اعزام نیرو در پادگان امام حسین (ع) همراهش بود. پیشانی بندی در میان گل و لای بود. خم شد و برداشتش. رویش نوشته شده بود: «یا مهدی». گفتم: حاج آقا! از این پشانی بندها زیاد داریم. چنان نگاهی به من کرد که جا خوردم. گفت: مغفوری زنده باشد و نام امام زمان زیر پا و در میان گل و لای باشد؟! فوری رفت پیشانی بند را شست و در جیبش گذاشت 🌹خاطره ای به یاد قاری برجسته قرآن کریم، خطاطی هنرمند و مداح اهل بیت سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری قائم‌مقام رئیس ستاد لشکر ۴۱ ثارالله کرمان (شهیدی که در قبر اذان گفت و سوره مبارکه کوثر را تلاوت کرد.) 📚 انتشارات حماسه یاران 🌙 شبتان شهدایی ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌🔶 در باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
🔴 تذکر زیبای (حفظه‌الله) به خانم بی‌نظیر بوتو درباره ✍️ حجة‌ الاسلام موسوی کاشانی، از اعضای بیت رهبری در تهران می‌گوید: خانم بی‌نظیر بوتو خدمت رهبر انقلاب حفظه الله آمده بودند، ما نسبت به ایشان ایراد گرفتیم و چادری برای ایشان فراهم کردیم و ایشان را با پوشش چادر، خدمت آقا فرستادیم. آقا از همان اول در مقام نصیحت برآمدند و فرمودند : دخترم، تو فرزند اسلام هستی، تو فرزند امیرالمؤمنینی، تو فرزند اهل بیتی، تو فرزند قرآنی، تو مسلمانی، تو شیعه هستی ...! همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خانم بی نظیر بوتو شروع به گریه و زاری کردند و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: یک خواهش دارم و آن اینکه روز قیامت مرا کنید.😭 آقا بلافاصله فرمودند: شفاعت مخصوص محمّد و آل محمّد است✨ أللّٰهُــمَّ‌صَــلِّ‌عَلَـے‌مُحَمَّــدٍﷺ‌‌ وَآلِ‌مُحَمَّــدٍﷺ‌ وَ؏جِّــلْ‌فَرَجَہُـمْ‌🌷 و در ادامه فرمودند: ✅ بهترین شفاعت در این دنیا، این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت علیهم‌ السلام هماهنگ کنید. از زیّ خودتان که مسلمانید، دست برندارید و از لباس دین خارج نشوید. ‌‌‌‌‌‌🔶در باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
💢 که به تنهایی با ۶ فروند جنگيد ... . ▪️۱۲ فروند از هواپیماهای عراقی صبح ۲ اسفند ماه ۱۳۵۹ برای جبران عملیات‌های خلبانان ایران به پایگاه هوایی تبریز حمله کردند که ۶ فروند در آسمان به مانور پرداخته و ۶ فروند دیگر به پایگاه تبریز حمله کردند.در حین عملیات و هدف‌گیری آنان به پایگاه، هواپیمای خلبان ذبیحی در هنگام پرواز بر روی باند فرودگاه بود که مورد اصابت ترکش راکت یک فروند هواپیمای میگ عراقی قرار گرفت و کابین هواپیمای شکاری اش شکست و او از ناحیه سر زخمی شد. . ▪️ذبیحی با مشاهده چنین وضعی به هواپیمای بعدی که می‌بایست با او هم پرواز باشد اطلاع داد که متوقف شود ولی خود به تنهایی به پرواز ادامه داد و با انجام عملیات تاکتیکی هر ۶ فروند هواپیمای دشمن را به آسمان دریاچه ارومیه هدایت و با آن‌ها که به بمب‌های ناپال مجهز بودند، نبرد کرد و خلبانان آن‌ها را وادار به تخلیه بمب‌ها بر روی دریاچه و سپس با هدف‌گیری آن‌ها دو فروند را در دریاچه ساقط کرد و چهار فروند دیگر به ناچار فرار کردند. . ▪️خودش هم به دلیل کم شدن بنزین در فرودگاه ارومیه به زمین نشست و پس از ارتباط تلفنی با پایگاه تبریز و اطمینان از وضع پایگاه با بنزین گیری مجدد به پایگاه تبریز برگشت.به خاطر رشادت‌هایی که انجام داد مورد تشویق قرار گرفت و به ۲ درجه افتخاری ارتقاء یافت ولی از گرفتن آن امتناع کرد. . پرویز ذبیحی اترگله ...🇮🇷 . ‌‌‌‌🔶در باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
🌷 ( تنکابن) : ۷ ۱۳۶۷ . // : ▪️ دختر بزرگمون 3 ساله و نیم بود. شب قبل رفتن آمد سمت پدرش گفت : بابا نرو ، جبهه نرو ، صدام تو رو میکشه، یعقوب دیگه سخنی نگفت ، چند لحظه به دخترمون نگاه کرد و گفت : « نه دخترم خدا با من است و من با خدا،  به امید خدا من صدام را می کشم .» در همین حین شهید دخترش را بغل می کند و از اتاق بیرون می رود من هم به دنبال ایشان بیرون می روم می بینم شهید بزرگوار  هر دو دخترانش را بغل کرده و گریه می کند و می گوید :«اگر شهید شدم شما امام را دارید و دیگر نگران نباشید . . 📩 قسمتی از ی : ▫️خدایا ...کاش هزار جای داشتم و در راه اسلام فدای میکردم . ای تاریخ و دنیای کفر! بدانید که منطق ما منطق قران است. 🌷شادی ارواح طیبه شهدا، صلوات 🌙شبتان شهدایی ‌🔶در باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
🔰 | روایت آیت‌الله خامنه‌ای از روز اول مدرسه 📝 «روز اوّلی که ما را به بردند، روز خوبی بود؛ روز شلوغی بود. بچه‌ها بازی میکردند، ما هم بازی میکردیم. اتاق ما کلاس بسیار بزرگی بود - باز به چشم آن وقتِ کودکی من - و عدّه بچه‌های کلاس اوّل، زیاد بودند. حالا که فکر میکنم، شاید سی نفر، چهل نفر، بچه‌های بودیم. به هرحال و روز پُرشور و پُرشوقی بود... مدیر دبستان ما آقای «تدّین» بود... من در زمان ریاست جمهوریم ارتباطات زیادی با او داشتم. مشهد که میرفتم به دیدن ما می‌آمد... عدّه‌ای از معلّمین را یادم است؛ بله، تا کلاس ششم - دوره دبستان - خیلی از معلّمین را دورادور میشناختم.» ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ + به مناسبت آغاز سال تحصیلیِ جدید 🔸در باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
💢 . 🇮🇷 «سردار شهید سید ابراهیم کسائیان» از فرماندهان نامی و پر آوازه ی لشکرهای 27محمدرسول الله(ص) و 10سیدالشهدا(ع) بود. این شهید بزرگوار، اهل سوادکوه بوده و از افتخارات سرزمین لاله خیز مازندران است. او یار و علمدار فرماندهان شهیدی همچون حاج همت و عباس کریمی ، دستواره ، حاج علی فضلی و ... بود. . 👨‍👧 / به مهدیه بگو خیلی دوستش داشتم، خیلی بیشتر از همه ی پدرها .. . ▫️ : یکی از بستگان ما به مکه مکرمه مشرف شده بود و برای ما هدیه ای آورده بود؛ یکی از این هدیه ها لباس دخترانه کوچکی بود برای مهدیه، دخترمان؛ وقتی ابراهیم نگاهش کرد، گفت: «خیلی قشنگه اما...» گفتم: «اما چی؟» گفت: «اما آن موقع من نیستم. زمانی که شما این پیراهن را تنش می کنی.» به شوخی گفتم: «مگه می خواهی کجا بری؟» گفت: «خوب...» اشک در چشمانش حلقه زد و گونه هایش به نم اشک خیس شد. گفت: «وقتی بزرگ شد، بهش بگو خیلی دوستش داشتم. خیلی بیشتر از همه ی پدر ها، خیلی بیشتر از معنی دوست داشتن ها و خیلی بیشتر از...»🌷🦋 🌹ارواح طیبه شهدا،صلوات 🌙شبتان شهدایی 🔸در باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
▫️ حسن فلاحتی ( ) : سال ۱۳۶۴ ... . 🔖 /چهارده سالگی رفت جبهه‌.وقتی اولین بار از جبهه به خانه برگشت، به او گفتم پسرم در جبهه چه کار می کنی؟ همسایه ها می گویند پسرت چون بچه است و به جبهه رفته آنجا آبدارچی می شود و آب به رزمنده ها می دهد. شهید گفت: مادر از این حرف مردم ناراحت نشو. من نمی خواهم بگویم پشت خاکریز با رزمنده ها و هم رزمان چه کار می کنم. عیبی ندارد، بگذار بگویند که آب می دهم. 🌹شادی ارواح طیبه شهدا،صلوات 🌙شبتان شهدایی 🔸در باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac