1.2M
#داستان
✅داستان یار نفوذی امام کاظم (ع) در دستگاه عباسیان و سه قول امام به او...😱
🔰این داستان را از بیان #استاد_عالی بشنوید.
🌼🌸🌼🌸🌼
#پادکست
#سخن_بزرگان
🔶 در #مسیر_هدایت باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
353.5K
#داستان
🍀🌸🍀🌸🍀🌸
🔰 به نشانه های خدا احترام بگذارید ...
💠حکایت پیام هفت خطی ایت الله بهجت (رحمة الله علیه)
................................
🔶 در #مسیر_هدایت باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
1.51M
#داستان
✅ خیّری که به مومنی کمکی کرد ، و امام رضا علیه السلام جبرانش کرد (از مشهد برمیگشتم که....)
🔰این داستان را از بیان #استاد_عالی بشنوید.
................................
🔶در#مسیر_هدایت باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگهای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچکس در این مورد صحبت نکند.
روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمیکرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" مینامیدند، نیست و تمام تلاش خود را میکرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاسهای بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی
🍃
🌺🍃
🔶در#مسیر_هدایت باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱