eitaa logo
"مسیرجهادی"
1.3هزار دنبال‌کننده
626 عکس
134 ویدیو
3 فایل
علاقمند به عکاسی وثبت خاطرات📸 باکلی دغدغه های ریز ودرشت ✍️گاهی ازتجربه ها ودغدغه هاو فعالیت های فرهنگی و تبلیغی مینویسم وگاهی بخشی ازخاطرات سخت وشیرین سفرهای جهادی وزیارتی رو باچاشنی مادرانگی ،باهاتون به اشتراک میگذارم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزهایی که مراسم هست یا عیدی باشه غذا وکیک پختن با بچه هاست....😍 حسابی هم باعلاقه وپشتکار خودشون آموزش دیدن ودستپختشون الن تو برخی غذاها وشیرینی ها انصافا عالیه😃 فاطمه زهرا وپتزای خانگی🥲 والا من ۱۸ سالم شد اونم موقع ازدواج تازه فهمیدم پخت وپز چیه ومهارتش رو خیلی دیر کسب کردم😓 ولی الن عاشق آشپزی وشیرینی پزی ام وخیلی لذت میبرم از اینکار😍 و سعی کردم بچه هام با علاقه وذوقی که نشون میدادن روهمراهی کنم والحمدالله الن هرسه تاشون اگر یه روزی خونه نباشم خودشون وباباشون گرسنه نمی مونن یا بخوان از بیرون غذا تهییه کنن بحمدالله رب العالمین😅☺️ @masirejahady_batamemadary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ وقت نگو من آدم بدشانسی ام... خیلی زیباست حتما بخونیدیش👇 یه داستان واقعی👇
چند روز پیش سفری با اسنپ داشتم. (بعنوان مسافر). اون روز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم ، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود. راننده حدودا ۴۰ سال داشت و آرامش عجیبی داشت و باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم. هیچی نگفت و فقط گوش میکرد. صحبتم تموم که شد گفت: یه قضیه‌ای رو برات تعریف میکنم مربوط به زمانی هست که دلار ۱۹ تومنی ۱۲ شده بود. گفتم بفرمایید. برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده می‌نویسم. یه مسافری بود هم سن و سال خودم ، حدودا ۴۰ ساله. خیلی عصبانی بود. وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده گفت: چرا انقدر همکاراتون ... (یه فحشی داد) هستند. از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود. گفتم: چطور شده ؟ مسافر گفت : ۸ بار درخواست دادم و راننده‌ها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند. من بهش گفتم حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن. این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت: حکمت کیلو چنده و این چیزا چیه کردن تو مختون و با گوشیش تماس گرفت. مدام پشت گوشی دعوا میکرد و حرص میخورد. ( بازاری بود و کلی ضرر کرده بود). حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد و من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم. سن خطرناکی هست و معمولا همه تو این سن فوت میکنن. چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه. من پرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ... هستم و مسافر نمیدونست. خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی !!! دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم. من اون موقع شیفت بودم و بیمارستان بودم. تازه اون موقع فهمید که من سرپرستیار بخشم. اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد. گفتم: دیدی حکمتی داشته. خدا خواسته اون ۸ همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری. تو فکر رفت و لبخند زد. من اون موقع به شدت ۴ میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچ کسی نبود به من قرض بده. رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم. تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود! حکمت خدا دو طرفه بود. هم اون مسافر زنده موند و من هم سکه رو ۴ میلیون و چهارصد هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد. همیشه بدشانسی بد شانسی نیست. ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم. اینارو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتیمو فراموش کردم. ❣️من هم به حکمت خداوند بزرگ فکر کردم ! @masirejahady_batamemadary
👆قرار بود سقط بشه....!💔💔💔 و چه جنین هایی که سقط میشن و ما از آینده شون خبر نداریم. @masirejahady_batamemadary
کانال مارو به دوستانتون هم معرفی کنید😍 👇👇 @masirejahady_batamemadary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا از مدرسه اومد،دست هاشو شست گفت مامان گرسنمه😋 من مشغول فاطمه رقیه شده بودم وهنوز سالاد رو آماده نکرده بودم👼 گفت: مامان من برم سالاد رو درست کنم😃 گفتم،اگر دوست داری وخسته نیستی اشکالی نداره😊 هم خودش کیف کرد🥰 هم یه کمکی به من کرد😍 @masirejahady_batamemadary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆خانواده جوان آقای سید هاشمی رو میشناسید!؟😃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانواده جوان ۹فرزندی مشهدی بیشتر باهاشون آشنا بشیم👌✅ 👇🏻💎 @motaharevafi77
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که اهلبیت براش یه هفته عزادار بودن....🥺
👇👇👇👇 یه بنده خدایی میگفت : یه شوهرخاله داشتم مغازه ی خوار و بار داشت خیلی به شهدای مدافع حرم گیر میداد ...😞 همش میگفت رفتن بجنگن واسه بشار اسد و سوریه آباد بشه😒 و به ریش ما بخندن و ... خیلی گیر میداد به مدافعان حرم گاهی وقتا هم میگفت اینا واسه پول میرن ☹️خلاصه هرجا که نشست و برخواست داشت پشت شهدای مدافع حرم بد میگفت تا اینکه خبر شهادت💔 شهید محسن حججی خبرساز شد و همه جا پر شد از عکس و اسم مبارک این شهید👌 شبی که خبر شهادت رو آوردن خاله اینا مهمون ما بودن شوهرخاله ی منم طبق معمول میگفت واسه پول رفته و کلی حرفای بد و بیراه😐ما خیلی دلگیر میشدیم مخصوصا از حرفایی که در مورد گفت بغض گلومو فشار میداد😢 و اما هرچی بهش میگفتیم اشتباه میکنی گوشش بدهکار نبود اخرشم عصبی شد و از خونمون به حالت قهر رفت😞یه هفته بعد از جلو مغازش که رد میشدم چشمام گرد شد😳😳 چی میدیدم اصلا برام قابل باور نبود . یه عکس بزرگ از داخل مغازش بود همون عکسی که شهید دست به سینه ایستاده باورتون نمیشه چشمام داشت از حدقه درمیومد رفتم توی مغازه احوالپرسی کردم یهو دیدم زارزار گریه کرد😭. گفتم : چی شده چه خبره این عکس شهید این رفتارای شما😕شوهرخالم گفت : روم نمیشه حرف بزنم کلی اصرار کردم آخرش با خجالت گفت : اون شبی که از خونتون با قهر اومدم بیرون رفتم خونه ، شبش خواب دیدم روی یه تخت دراز کشیدم یه آقایی اومد خونمون کنار تختم نشست☺️ به اون زیبایی کسی رو توی عمرم ندیده بودم ، هرکاری کردم نتونستم بلند بشم، توی عالم رویا بهم الهام شد که ایشون قمر بنی هاشم علیه السلام هستن😭سلام دادم به آقا،آقا جواب سلاممو دادن و روشونو برگردوندن 😭گفتم آقا چه غلطی کردم من، چه خطای بزرگی از من سر زده😭آقا با حالت غضب و ناراحتی فرمودند : آقای فلانی ما یک هفته هست که برای شهید محسن عزاداریم تو میای به شهید ما توهین میکنی ؟ 😭😭یهو از خواب پریدم تمام بدنم خیس عرق بود ولی میلرزیدم 😞متوجه شدم چه غلطی ازم سر زده شروع کردم توبه کردن و استغاثه توروخدا گول حرفای بیگانگان رو نخورید به خدا شهدا راهشون از اهل بیت جدا نیست😔 تموم بدنم میلرزید و صدای گریه هامون فضای مغازشو پر کرده بود 😭😭بمیرم برای غربت و عزتت شهید حججی عزیز حالا میفهمم چرا رهبرم گفت حجت بر همگان شدی 😔😭💔 روحت شاد و یادت گرامی @masirejahady_batamemadary
یه نارنجی خوشگل پر خاصیت که پیامبر خیلی علاقه داشتند بهش چی؟ 🤔 بزن رو این نارنجی ها تا ببینی چیه👇🏻 🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🍊🍋🥭🍊🍋🍊🍊🥭🥭🥭🥭🥭🥭🍊🍊🍊🍊🍌🍌🍌🍌🍌
هدایت شده از  سبک زندگی سلمی
سلام به اونایی که بچه‌هاشون رفتن مدرسه و الان با خیال راحت می‌تونن به کاراشون برسن😅💙
آره واقعا سلامی به روزهای پر مشغله یه مادر خوشبخت،وقتی بچه هاش همه تو یه تایمن😅 اصلا یه سکوتی خونه رو میگیره که بعد ۳۰ ثانیه بغض ودلتنگی میاد سراغت🥲 سسسسس ماس😂 @masirejahady_batamemadary
جمعه دیروز ما: بچه ها هرسه تایی مشغول مرتب کردن وسایل های اتاقشون وغربال کردن لوازم وخیلی از اسباب بازی ها ولباس ها و وسایلی که خیلی ازش استفاده نمیکردن وتمییز موندن جم کردن تو کیسه که بدن به کسی که احتیاج داره🙃 همسر هم مشغول کارهای فنی ونصب جای بخاری وچندتا چوب پرده🧔 منم که یه دستم به آشپزی ویه دستم فاطمه رقیه👶 و چشمامم نظارگر کارهای همسر وبچه ها که درست انجام بدن🧐 ولابه لاش به جا استراحت کمی پشت چرخ مینشستم و‌ زیر سفره ای رو آماده میکردم😇 خانمیم دیگه🤗 مادرای خانه دارم که هستیم😃 فقط یه خانم خونه، میتونه چندکارو همزمان دلی انجام بده بدون دستمزد وحقوق ومزایا😊الحق که خانه داری ومدیریت امور خونه مهمترین وزیباترین وحساس ترین شغل دنیاست🥰 خلاصه که جمعه دیروز ما در حال انبار گردانی نه ببببخشیددد،خانه گردانی بود😅 @masirejahady_batamemadary
میدونید اعمالی که به قصد قربت انجام میشن عبادت هستند😍 قصد قربت چیه!؟🤔 @masirejahady_batamemadary
قَصدِ قُربَت به معنای انجام عبادت با انگیزه جلب رضایت خدا و تقرُّب به خدا هستش🥰 @masirejahady_batamemadary
استقبال ازهمسر وقتی واردخونه میشه😍 بوسیدن فرزندانتون😘 پخت وپز وآب وجارو کردن خونه🥗 درس خوندناتون📖 حتی غذا خوردن ونفس کشیدن...😍 همههههه اینکارا وقتی به قصد قربت انجام میشه طبیعاتا علاوه بر ثوابش ،اثر خیلی خاصی هم بر شخص وخونه وخونواده میگذاره🥰 پس از همین الن تصمیم بگیر همه کارهاتو به قصد قربت انجام بدی ✍️زینب @masirejahady_batamemadary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاطمه رقیمون وقتی ازخواب بلند میشه😂👆
به آشیخ گفتم شما برسید به نمازجماعت من فاطمه رقیه رو نگه میدارم یهو تا نماز مغرب تموم شد برگشت وگفت:حالا بچه رو بده به من تو هم برو نماز مغربت رو به جماعت بخون الحمدالله @masirejahady_batamemadary