نیایش صبحگاهی 🌺🍃
🌺خدایا
✨سررشته امورم را به تو سپردم
✨و بر تو تکیه کردم
✨و خود را تسلیم تو داشتم؛
🌺الهی، تو آن خدای کریمی
✨که هیچ دست امیدی را تهی مگذاری
✨و بر هیچ سینه لبریز از خواهشی
✨دست رد نمی زنی.
🌺از تو می خواهم که روی کرمت را
✨از من مگردانی،
✨ از خطایم درگذری،
✨و در همه امور یاریم دهی
🌺آمیـن
چاره بلا
شهید دستغیب می نویسد:
از مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، نقل شده است اوقاتی که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامراء به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند . روزی در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی، عده ای از اهل علم جمع بودند ناگاه مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند .
مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلی . فرمود: من حکم می کنم که شیعیان سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (ع) هدیه نمایند تا این بلا از آنان دور شود . اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند . از فردای آن روز تلف شدن شیعه موقوف شد و همه روزه تنها عده ای از سنی ها می مردند به طوری که بر همه آشکار گردید . برخی از سنی ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: سبب این که دیگر از شما کسی تلف نمی شود چیست؟ آنان گفتند: زیارت عاشورا . آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها بر طرف گردید .
داستانهای شگفت، ص 399 و 401
هدایت شده از راه خدا
چاره بلا
شهید دستغیب می نویسد:
از مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، نقل شده است اوقاتی که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامراء به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند . روزی در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی، عده ای از اهل علم جمع بودند ناگاه مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند .
مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلی . فرمود: من حکم می کنم که شیعیان سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (ع) هدیه نمایند تا این بلا از آنان دور شود . اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند . از فردای آن روز تلف شدن شیعه موقوف شد و همه روزه تنها عده ای از سنی ها می مردند به طوری که بر همه آشکار گردید . برخی از سنی ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: سبب این که دیگر از شما کسی تلف نمی شود چیست؟ آنان گفتند: زیارت عاشورا . آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها بر طرف گردید .
داستانهای شگفت، ص 399 و 401
ریانِ بْنِ شَبِیب که خدمت امام رضا (سلام الله علیه) مشرّف شد، به حضرت عرض کرد که چرا غمگین هستید؟ حضرت فرمود امروز اول محرم است و گریه بر سالار شهیدان فضایل فراوانی دارد، آنگاه دستورهای متعدّدی امام رضا به «ریانِ بْنِ شَبِیب» داد. وجود مبارک امام (سلام الله علیه) فرمود اگر خواستی گریه کنی برای سالار شهیدان گریه کن! «یا بْنَ شَبِیب» هر وقت به یاد «حُسَین بْنِ عَلِی» و شهدای کربلا افتادی، به ذات مقدس «حُسَین بْنِ عَلِی» خطاب بکن و بگو: «یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ»؛ ای کاش در راه دین جهاد کنم و در راه دین شهید بشویم. این «یا لَیتَنِی» آرزوی #شهادت است، آرزوی #جهاد است و آرزوی #مبارزه است، پس این پیام، زنده است.
@masirkhoda
السلام ای عشق، السلام ای ماه_۲۰۲۳_۰۷_۱۸_۲۱_۴۳_۴۲_۰۹۷.mp3
8.44M
السلام ای عشق، السلام ای ماه...
حاجمیثم مطیعی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
@masirkhoda
💠 جناب مؤمنی یكی از شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط میگفت:
🔴 من دستم زخم شده بود، خدمت جناب شیخ رفته بودم
شیخ گفت: مؤمنی دستت چه شده؟
گفتم: با آهن بریده
گفت: میدانی چرا اینطور شده؟
برای اینكه دختر كوچولویت را دعوا كردی و توی اتاق انداختی و به مادرش گفتی: تا من نگفتم بیرون نیاید؟
آقای مؤمنی میگفت: من با تعجب به جناب شیخ گفتم، من او را نزدم!
جناب شیخ گفت: اگر زده بودی كه بدتر میشد!
بعد اضافه كرد: حالا میروی یك چادر كوچولو با اسباب بازی برایش میخری تا او دستهای كوچكش را بالا كند و بگوید:
ای خدا! من از سر تقصیرات پدرم گذشتم!
من هر وقت به یاد این موضوع میافتم و یا آن را برای كسی تعریف میكنم،
بعض گلویم را میگیرد و خطاب به پدرم میگویم بابا كجا بودی كه طفل سه ساله امام حسین (ع) را در كربلا سیلی زدند؟
@masirkhoda
ورود كاروان اباعبداللَّه الحسين (علیه السلام) به سرزمين كربلا (61 ق)
✍پس از آن كه والي مدينه، امام حسين (علیه السلام) را براي بيعت با يزيد تحت فشار قرار داد، آن حضرت به مكه رفت و پس از مدتي، در روز ترويه يعني هشتم ذي حجّه ي سال 60 قمري از مكهي معظمه به سوي عراق مهاجرت فرمود.
✅ در اوايل ماه محرم سال 61 قمري، لشكريان عبيداللَّه بن زياد به فرماندهي حُرّ بن يزيد رياحي با آن حضرت مواجه شده و مانع پيشروي آن حضرت به سوي كوفه شدند.
✅گرچه حرّ بن يزيد، مأموريت داشت با امام حسين (علیه السلام) برخورد شديد نمايد وليكن رفتار وي با امام بر رِفق و مدارا بود.
✅از اين رو حرّ و لشكريانش در نماز جماعت امام حسين (علیه السلام) شركت ميكردند و به خطبههاي دلنشين وي گوش جان ميسپردند و اين دو سپاه چند روز بدون هيچگونه مشكلي در كنار هم بودند.
✅امّا عبيداللَّه بن زياد كه در جنگ با اباعبداللَّه الحسين (علیه السلام) اصرار فراوان داشت، نامهاي به حرّ بن يزيد نوشت و وي را مأمور سختگيري بر امام حسين (علیه السلام) نمود.
✅حرّ بن يزيد نيز طبق فرمان، راه را بر امام حسين (علیه السلام) و يارانش مسدود نمود و آنان را به سوي منطقهي خشك و بيحاصلي به نام كربلا هدايت كرد و در آنجا آنان را در محاصرهي خويش قرار داد. قافله ي امام حسين (علیه السلام) چون به سرزمين كربلا رسيدند، آن حضرت پرسيد: اين زمين چه نام دارد؟ عرض كردند: كربلا. آن حضرت تا نام كربلا را شنيد،
✅ فرمودند: اَللّهمَّ اِنّي اَعوُذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلاءِ. و سپس فرمود: اين، موضع كَرْب و بَلا و محلّ محنت و عِنا است.
✅فرود آييد كه اينجا منزل و محل خيمههاي ما است و اين زمين، جاي ريختن خون ما است و در اين مكان قبرهاي ما واقع خواهد شد. جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) مرا به اين امور خبر داد. به ناچار، آن حضرت و ياران و اصحابش در روز پنجشنبه دوم محرمالحرام سال 61 قمري در آن سرزمين فرود آمدند و حرّ بن يزيد نيز با سپاهيانش در مقابل آن حضرت، خيمه زدند
سلام و ارادت
با عرض تسلیت ایام سوگواری
امام حسین (ع) و یاران با وفایش
قال الحسین ( ع ) :
«مَوْتٌ فِى عِزّ خَيْرٌ مِنْ حَيَاةٍ فِى ذُلّ».
«مرگ با عزت برتر از زندگى با ذلّت است».
(بحار الانوار، ج ۴۴ ص ۱۹۲ ح۴ )
خدای من
میدانیم که مرگ با عزت ،
وقتی نصیب ما می شود که :
نماز حسینی را بر عزای حسین (ع ) ،
ترجیح دهیم
شعور حسینی داشته باشیم
و شعارمان از این شعور برخیزد
بر سیره ی امام حسین ( ع ) ببالیم ،
نه این که بر پیکرش بنالیم
پس ، ما را چنان تربیت کن که
" مرگ با عزت "
نصیب ما شود
الهی آمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸درسومین روزمحرم
✨به رسم ادب
🌸سلام برحسین ویارانش
✨سلام به عباس ومعرفتش
🌸سلام به سجادو سجودش
✨سلام برزینب وبزرگیش
🌸و سلام به دوستان مهربانم
✨عزاداری ها تون
🌸مورد قبول سیدالشهدا 🖤
@masirkhoda
نیایش صبحگاهی 🌸🍃
🌸خــ💞ـدای مهربانم
💫از تو شاکرم
🌸که چشمانم را گشودی
💫وفرصتی دیگر برای زندگی،
🌸برای نفس کشیدن،
💫برای دیدن عزیزانم
🌸به من عطا کردی
🌸امروز برای عزیزانم
💫روزی سرشار از سلامتی و
🌸شادمانی و آرامش تمنا دارم
آمیـن...🙏
فَمُذْ کنتُ طفلاً رأیتُ الحسین(ع)
مَناراً إلى ضوئهِ أنتَمی ...
از کودکی حسین(ع) برای من
گنبدی نورانی بود که خود را
به نور او متصل میکردم ...
˹
✳️ پیچِ ایمان!
🔻 آیتالله بهجت هر وقت قصهٔ کسی [امثال شمر و...] را نقل میکردند همیشه میفرمودند: «فکر نکنید ما از این امور بَری هستیم! باید جای آن پیش بیاید، در همان شرایط ببینیم که ما هم مثل آنها رفتار میکنیم یا نه. دنیا خیلی به آنها رو کرده بود.»
🔸 «اعمال» انسان در «تصمیمگیری» او خیلی اثر دارد؛ یعنی یک موقع از انسان نعوذ بالله «معصیتی» سر زده است، همین باعث میشود راحتتر از «ائمه» ببُرد. اما یک جایی «طاعتی» از انسان سر زده است، به همین خاطر با وجود وسوسهٔ شیطان، سختتر از آنها میبُرد. یعنی همهٔ اعمالی که انسان بهطور روزمره انجام میدهد دائما دارد این پیچ را شلوسفت میکند. اینطور نیست که یک پیچ سفتی تمام مانده باشد و خیال ما راحت باشد که دیگر آن را کنار بگذاریم و بقیهٔ فضائل را درست کنیم! نه، دائما دارد این پیچ شلوسفت میشود و آچار آن دست انسان است که از کدام طرف بچرخاند.
🔺 ایستادن در مقابل وسوسههای شیطان، محکم کردن پیچ «ایمان» است و اجابت شیطان، شُل کردن آن پیچ و یک دفعه هم ممکن است کاملاً باز شود و از محبت «اهلبیت» و بلکه ایمان به خداوند سبحان جدا شود.
✍استاد محمدرضا عابدینی
📚 از کتاب تا ابد زندگی | ج ۱
@masirkhoda
🌱🌱🌱
🌱▪️
🌱
ـ🌱﷽
قال الامام حسین علیه السلام:
«عَمِيَتْ عَيْنٌ لاَ تَرَاكَ عَلَيْهَا رَقِيباً».
امام حسين (ع) فرمود:
«چشمى كه تو را مراقب خويش نبيند،
كور است».
📚 بحار الانوار، ج 95 ص 226 ح3
@masirkhoda