«من هرگز خدا را ندیدەام»
من هرگز خدا را از نزدیک ندیدەام
پس چگونە میتوانم از وی بترسم!؟
اما میهراسم از آذرخش و خشمِ مردانِ صالح،
از درکِ این فضای بیکران در شبی کە
پشتِ ستارگانِ لرزان میگسترد،
میترسم.
من هرگز خدا را از نزدیک ندیدەام
پس چگونە میتوانم عبادتش کنم؟
اما کوهستانِ پوشیدە از شکوفەهای انگور را
در زیرِ پرتوهای خورشیدِ غروبگاهی، میپرستم؛
هر آنچە را که بدوی است، میپرستم-
درختان و اشکال اصیل زیبایی را
کە در این جهانِ ملموس ما جای دارد، میستایم.
من هرگز خدا را از نزدیک ندیدەام
پس چگونە میتوانم او را دوست بدارم؟!
اما روشنایی را دوست میدارم
کە بە سنگ و چوب
جان میبخشاید،
و چونان لطفی ناگهانی
رهگذری کندپا را
از زمان و مکان میرهاند
تا ناشناختە را
از میانِ شناختەها، بازشناسد.
#فئبی_هسکث
شاعر بریتانیایی
# کانال راه خدا⇩⇩⇩
@masirkhoda