هدایت شده از فرهنگسازی حیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیس قوهقضائیه: مقرر شده نیروهای پلیس ناهنجاریهای اجتماعی را با سیستم هوشمند شناسایی کرده و با ارسال پیامک به افراد تذکر دهند
🔹در مرحله بعد هم افرادی که مرتکب ناهنجاری شوند به دستگاه قضا معرفی میشوند.
......؛؛؛.....؛؛؛.....💧......،،،......،،،....
👈به بزرگترین کانال مطالبه گری کشوری ملحق شوید.👉
فرهنگسازی حیا تنها کانال رسمی ما در فضای مجازی👇
🆔@farhangsaze_haya
❌هیچ کانال دیگری در فضای مجازی به این نام مورد تایید ما نیست❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤حاج مهدی رسولی
🎧مداحی احساسی
﷼یتیم
💠گناه درد است
استغفار داروی آن است.
وتکرار نکردن درمان آن...
🌺حضرت علی علیه السلام
#تقاص ۶
هنوز با داغش کنار نیومده بودم که دخترم عاشق ی پسری شد وقتی مخالفت من رو دید خودش رو دار زد دیدن جنازه دخترم برام سخت بود و دردناک تازه شش ماه بود پسرم و از دست داده بودم که دخترمم فوت شد، دو سال گذشت با خودم گفتم تقاصم رو پس دادم دیگه که زنم مریض شد هر چی بردمش دکتر نفهمیدن چشه اخرسر بردمش تهران و گفتن که سرطان خون داره طاقت از دست دادن زنم رو نداشتم هر چی داشتم و نداشتم خرجش کردم کل داراییم رو خرجش کردم اما اونم موندگار نشد و فوت کرد تازه بعد از مرگش فهمیدم که بار کج به منزل نمیرسه تمام پولهایی که نزول گرفته بود و پول خونه بابام و همه رو خرجش کردم هیچی برام نموند جز همون خونه و مغازه ای که داشتم همه ش رفت من خودم رو مقصر مرگ تمام خانواده و عزیزانم میدونم خواهرا و برادرام با من کاری ندارن و میگت تو پدر مادرمون رو کشتی، ای کاش زمان به عقب برگرده و من هیچ وقت اون اشتباهات رو نکنم
کپی حرام
پایان❌
#شکاک ۱
نوزده ساله بودم که مادرشوهرم اومد خاستگاریم. دانشجوی ترماولی بودم،وضعیت مالی خیلی خوبی داشتن و مادرمم راضی بود بالاخره بله رو از من گرفتن و خیلی زود عقد کردیم. اوایل نامزدی همه چیز خوب بود. مدام برام هدیه میآوردن ولی کمکم محدودیت هام شروع شد. امیر بهم گفت حق نداری تنها بری بیرون گفتم من دانشجوام و نمیشه اما رفت و به بابامشکایت کرد که مهدیه به حرفم گوش نمیده،پدرمم طرف اونو گرفت، دیگه هر روز من رو میبرد دانشگاه و میاورد. خودش هم که نمیتونست برادرش رو میفرستاد دنبالم. خیلی اذیت میشدم یه بار سر یکی از کلاس ها دیر رسیدم و استاد راهم نداد و مجبور شدم از یکی از همکلاسی هام جزوه بگیرم. اونم کار داشت و نامزدش برام جزوه اورد رفتم سمت ماشینش جزوه رو گرفتم وقتی رفتم پیش ماشین امیر شروع کرد به داد و بیداد کردن که اون کی بود ازش نامه گرفتی. برای اینکه ابروم جلوی دانشگاه نره شروع کردم بهش توضیح دادن که آخه مگه نامه به این بزرگی میشه! جزوه رو ازم گرفت و پرت کرد کف خیابون. نذاشت جمعشون کنم توی ماشین فقط گاز میداد، باهاش قهر کردم و گفتم تو آبروی منو بردی جزوه دوستمم خراب کردی همون شب با پدر و مادرش اومد گفتن که امیر گفته نامزدی بسه و زودتر عروسی کنیم هر چیگفتم قرار بود بعد از دانشگاه عروسی کنیم کسی حسابم نکرد
ادامه دارد...
کپی حرام
هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
#رمضان
#ماه_رمضان
#رمضان_مهدوی
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
مـــــعنا
@goftemansazan2
هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️💢⭕️
📹کلیپ نوشت/ رهبر انقلاب /پشت پرده بد حجابی
#ماه_رمضان #حجاب #لبیک_یا_خامنه_ای
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
❤عشق ۹۸ درصدی
۹۸٪عشق همسرت مال تو،،، ۲٪عشقش مال یکی دیگه
#حجاب
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢تیکه سنگین دانشمند خطاب به عبدالحمید و مسیح علینژاد
#شکاک ۲
فردا صبح دیدم که خوشبختانه برادرش رو فرستاده دنبالم و مجبور نبودم ببینمش. تو دانشگاه از دوستم عذر خواهی کردم و اون گفت دیروز نامزدش بعد از رفتن ما جزوه رو برداشته و برام کپیگرفته. خیلی خجالت کشیدم بعد دانشگاه هم برادرش اومد دنبالم یک هفته برای اینکه منت کشی نکنه با برادرش میرفتم و میومدم، تا روزی که باید میرفتیم خرید. با مادرامون رفتیم امیر مهربون بود. لج کردم و گرونترین ها رو انتخاب میکردم امیر هم برام بیشتر میخرید که بفهمم مشکل مالی نداره چتد روز بعدشم جهیزیه بردیم شب عروسی فهمیدم امیر به شدت شکاکه به همه شک داشت و فکر میکرد قراره من رو با لباس عروس بدزدن. دست من رو گرفته بود و فشار میداد که همه فهمیده بودن. شب که همه رفتن و تنها شدیم گفت زندگیت قوانین جدید داره و تو باید بهشون عملکنی خیلی جدی بود، گفت دیگه حق دانشگاه رفتن نداری. بدون من یا برادرم حق بیرون رفتن از خونه رو نداری. لباس هایی هم که داری رو من میگم چیبپوشی، حتی خونهی پدر و مادرت هم نباید بری. گفتم من دانشگاه میرم. تو که میدونستی گفت من در رو قفل میکنم که نتونی بری به بابام شکایتش رو کردمگفت شوهرت پولداره درس میخوای چیکار؟ تازه فهمیدم حامی ندارم، چهار ماه گذشت. روز مادر بود.
هدایت شده از یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّهُمَّ لَكَ صُمنا و عَلى رِزقِكَ أفطَرنا🙏
فَتَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّمیعُ العَلیمُ🙏
در سکوتی که دلت دست دعا باز نمود 🙏
یاد ما باش که محتـاج دعائیـم هنـوز🙏
در لحظه ی افطار
مارا از دعای خیرتون فراموش نکنید 🙏
تنتون سلامت 🌹
طاعات وعباداتتون قبول حق 🙏
التماس دعا 🙏💐
هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
واین هم جمع روزهاولیهای نصف جهان
پیام واضح مردم ولایتمدار #اصفهان به مسئولین:
معنویت اولویت ماست.
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
BQACAgQAAxkBAAEJYj5kKyJrzrj6XHiUFsoOeOvjUmx_PwAC0wkAAk4qKVDDYoSgDxsKLi8E.pdf
2.64M
📃 متن و ترجمه دعای مجیر pdf
👈 سفارش شده برای شبهای ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ ماه مبارک رمضان
هر که دعای #مجیر را در ایام البیض ماه رمضان (۱۳.۱۴.۱۵) بخواند گناهانش آمرزیده شود اگر به اندازه قطرات باران و برگ درختان و ریگ بیابان باشد.
📚 مفاتیح الجنان
نشر حداکثری
#رمضان
#ماه_رمضان
#مجیر
هدایت شده از فرهنگسازی حیا
⭕️ در حالی که یه عده تو ایران بیحجابی رو افتخار میدونن، آلمان حجاب معلمانِ زن رو به رسمیت شناخت!
......؛؛؛.....؛؛؛.....💧......،،،......،،،....
👈به بزرگترین کانال مطالبه گری کشوری ملحق شوید.👉
فرهنگسازی حیا تنها کانال رسمی ما در فضای مجازی👇
🆔@farhangsaze_haya
❌هیچ کانال دیگری در فضای مجازی به این نام مورد تایید ما نیست❌
#شکاک ۳
مادرشوهرم گفت بیا بریم خونه همسایه جشنه قبول کردم و رفتیم خیلی خوش گذشت. به مادرشوهرمگفتم ما همبگیریم و از همونجا رفتیمبرای خرید وقتی رسیدیم خونه شوهرم عصبانی بود.داد زد گفت کدوم گوری بودی. گفتم با مادرت بودم محکم زد توی صورتم. مادرشوهرم سرش داد کشید اما امیر صلا نمیشنید. دستم رو گرفت و سمت پله ها برد منو میکشید دنبال خودش وارد خونه شدیم پرتم کرد تو خونه در رو قفل کرد. کمربندش رو در اورد شروع کردم به جیغ کشیدن و کمک خواستن اما تا برادر شوهرم در رو بشکنه و بیاد کمکم کلی کتکم زد. مدام هم میگفت بهت گفته بودم فقط با خودم یا برادرم اجازه داری بری بیرون، بدن بی جونم رو از زیر دست امیر بیرون کشیدن. مادرشوهرم گریه میکرد و پسرش رو نفرینمیکرد. از خجالت خودم رو به خواب زدم. شوهرم حتی عذاب وجدانم نداشت. دوست داشتم برم جایی که ازم حمایت کنن اما جایی رو نداشتم پدرم طرف شوهرم بود با امیر قهر کردم ولی براش مهم نبود. فردا مراسم طبقهی پایین برگزار شد اما با اون صورتم روم نشد برم، نیمه شب بود که از کمردرد بیدار شدم از درد گریه کردم امیرفکر کرد دروغ میگم بهم اهمیت نداد متوجه خونریزی شدیدم شدم رفت مادرش رو اورد اونم با ناله و نفرین گفت باید ببریمش بیمارستان. دکتر به محض معاینه گفت هشت هفته باردار بودی و بر اثر ضرب و شتمی که دیدی در حال سقط هستی، امیر پشیمون بود اما برای بچه ش.
ادامه دارد...
کپیحرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷امروز که فرشتگان سخن می گویند
🍃🌷گویا سخن از زبان من می گویند
🍃🌷ذکر لبشان شنیدنی تر شده است
🍃🌷در ارض و سما حسن حسن می گویند
🍃🌷سالروز میلاد با سعادت کریم اهل بیت
🍃🌷امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد
#شکاک ۴
اون شب سقطش کردم از امیر متنفر بودم آثار بیهوشی که رفت به پرستار گفتم شوهرم من رو زده و باعث سقط شده. بچه مال خودش بوده نمیتونم شکایت کنم. ولی بابت این کتکی که بی رحمانه بهم زده میخوام ازش شکایت کنم. اونم باهام همکاری کرد و پلیس شیفت بیمارستان رو صدا کرد. مادر شوهرمم که پیشم مونده بود حرف هام رو تایید کرد. پلیس صورت جلسه کرد گفت برای پیگیری شکایت اول باید برم کلانتری بعد هم برم دادگاه. برای انتقامم از امیر هر کاری که لازم بود انجام میدادم. مادرشوهرمم باهام همکاری میکرد. فردای روزی که مرخص شدم به برادرشوهرم گفتم من رو ببر خونهی بابام. جلوی در که پیاده شدم مثل همیشه صبر کرد تا برم داخل. صدای ماشینش که دور شد فوری از خونه بیرون رفتم و رفتم به همون کلانتری که آدرس داشتم. از استرس کم مونده بود گریهم بگیره ولی تونستم تمام کار هام رو انجامبدم نامه رو بردم دادگاه و فوری برگشتم خونهی پدرم. تو راه زنگ زدمبه برادرشوهرم کهبیا دنبالم. تو حیاط خونهی پدرمنشستمتا بیاد. چونصورتم کبود بود خودمم کلید خونهی بابام رو داشتم اصلا نذاشتم اونا بفهمن.اومد دنبالم و برگشتم خونه هم خسته بودم هم گرسنه. ضعف شدید هم داشتم وقتی رسیدم پیش مادرشوهرم از حال رفتم
ادامه دارد...
کپی حرام
22.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عاقبت
سرانجام کسی که مرتکب حسادت و غیبت و دروغ شده است
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮
@masirrbehesht
╰─┅🍃🌺 🍃🍃
15.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
در نیمهی ماه رمضان ماه برآمد
سالار کریمان جهان از سفر آمد
افطار کنید از رطبِ ذکرِ حسن جان
چون بر علی و فاطمه زیبا پسر آمد
🌸#میلادامامحسنمجتبیمبارکباد🌸
✰ السلام عليك يا معز المؤمنين ، السلام عليك يا مذل الكافرين ، السلام عليك يا أبا محمد الحسن بن علي و رحمة الله و بركاته
❣🍃
💐به اندازه ارادتت به #امام_حسن (ع) فوروارد کن و به اشتراک بزار 💐
#کلیپ #کربلا #حرم #امام_حسن
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮
@masirrbehesht
╰─┅🍃🌺 🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیهالسلام) :
✍ خداوند مردم گذشته را لعن نکرد و از رحمت خود دور نساخت، مگر به جهت آنکه امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند.
📚 نهج البلاغه ، خطبه ۱۹۲
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮
@masirrbehesht
╰─┅🍃🌺 🍃🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨چرا به امیرالمؤمنین لقب ابوتراب داده اند؟
🎤 استاد محمّدی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮
@masirrbehesht
╰─┅🍃🌺 🍃🍃
16.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤#استاد_دانشمند
🟣خاطره جالب استاد دانشمند با زن بی حجاب در فرودگاه
🌹 🍃🍂
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮
@masirrbehesht
╰─┅🍃🌺 🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🔰 روایتهای آخرالزمانی دربارهی دسیسههای شیطان برای سست شدن خانوادهها
✳️ حجةالاسلام عالی #ببینید
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
فکر کنم این خاطرهی مشترک ما دهه شصتیها باشه که هنوزم وقتی میگن یه بچهی نابغه سیدمحمدحسین طباطبایی میاد تو ذهنمون😃 حالا اون آقا محمدحسین بزرگ شده و با پسرش اومده برنامه #محفل وااای که چقدر اون موقع که پنج سالش بود و عجیب غریب نابغه قرانی بود همه دوستش داشتن مخصوصا پدر مادرها😁
🗣فاطمه بردبار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خبری از عالم برزخی!!!
🎙 استاد مسعود عالی🌸
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
#شکاک ۵
مادرشوهرم به بهانهی اینکه من سقط کردم نذاشت برم بالا حسابی تقویتم کرد. بیشتر از این میترسید که ابلاغیه دادگاه که میاد من پیش امیر نباشم. خوشبختانه ابلاغیه که اومد داخلش ننوشته بود خواهان کیه و علت شکایت چیه. فقط اسمش رو به عنوان خوانده زده بودن.همین قبل از تنظیم شکایت یه خانمی تو کلانتری راهنماییم کرد و گفت برای اینکه شاید روز دادگاه نتونی بیای یه شرح از حالت خیلی مختصر بنویس و بزار رو پروندهت تا قاضی بخونه منم همینکارو کردم اما باید خودم رو میرسوندم دادگاه. تا حال امیر رو ببینم. روز دادگاه شوهرم با برادرش رفت و منم که طاقت نداشتم با مادرش رفتیم. خودم رو پنهان کردم تا لحظه ای رفت پیش قاضی. دلم رو به دریا زدم و وارد اتاق شدم. با دیدنم گفت تو اینجا چه غلطی میکنی؟ قاضی هم که شرح حالم رو به همراه نامهی پزشکی قانونی دیده بود دعواش کرد که باید درست حرف بزنه و همسرت ازت شکایت کرده.امیر اصلا باورش نمیشد. جلوی قاصی بهش گفتم تو حق نداری من رو بزنی اونمبا کمربند. ازت شکایت کردم یا قول میدی دیگه رو من دست بلند نکنی یا نمیتونی تحملم کنی طلاقم رو بده قاضی حسابی از دست شوهرم عصبانی بود.
ادامه دارد...
کپیحرام
#شکاک ۶
حکم بازداشتش رو صادر کرد. مادرشوهرم گفت دخترم محکم باش، با حمایت های مادرش رضایت ندادم و قاضی براش وثیقه صادر کرد. پدرش وثیقه گذاشت و به خونه برگشت بهم حمله کرد ولی گرفتنش، حسابی ترسیدم و تنها حامیم مادرشوهرم بود.شب گفت پاشو بریم خونهی خودمون گفتم نمیام گفت ما تنها میشیم از تهدیدش ترسیدم ولی کم نیاوردم. گفت همه چیز که زدن نیست، چند ماه گذشت زندگیم آروم بود امیر همش سخت میگرفت. حکم دادگاه اومد و امیر باید دیه میداد، یه شب وقتی تنها بودیم گفت تو میخوای از من دیه بگیری؟ گفتم من فقط میخوام دیگه کتکم نزنی. گفت اگر قول بدم دیگه نَزنم بی خیال میشی و رضایت میدی. گفتم رضایت نمیدم ولی پیگیری هم نمیکنم. الان یازده سال گذشته و من یه دختر دارم. امیر دیگه دست روم بلند نکرد من هنوز هم تنهایی نمیتونم بیرون برم. دخترم هشت سالشه و پدرش همون سختگیری ها رو برای اونم داره. ولی محبت هم میکنه و دخترم اذیت نمیشه. اما با من خیلی جدیه، اگر زمان به عقب برمیگشت هیچ وقت باهاش ازدواج نمیکردم. اما الان چاره ای ندارم چند باری خواست مستقل بشیم ولی من مخالفت کردم. مادرشوهرم از مادرم بیشتر بهم محبت میکنه و مراقبم هست. خدا کنه سایهس سالیان سال بالای سرم باشه.
پایان
کپیحرام