11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ چرا ایرانیها باید دین عربی داشته باشن
📛 زرتشت پیامبر ایران بوده ؛ چرا باید پیامبر اعراب را قبول کنیم؟
استاد مرتضیکهرمی
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 عشق روغن فروش
ای دل اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
🟢 اگر عاشق امام زمانی و دوست داری این عشق، دوطرفه باشه، یه صلوات بفرست و این پسترو ارسال کن برای همه عاشقای اهل بیت(علیهم السلام)
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧕بانوی با حجاب مدام در حال عبادت است 👌
🎙استاد عالی
@sulook
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد_شجاعی
✘ دیدن این ویدیو برای والدین واجبه،
بعدش هرچی دلتون خواست نگاه کنید!
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ بازی با اعتقادات درسایه ولنگاری فضای مجازی
استاد محمد شجاعی
@sulook
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺چرا هرچی میدوم، به چیزی (یا کسی) که دوستش دارم، نمیرسم؟!
💫 #ولادت_امام_صادق علیهالسلام
@sulook
21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌هرجا دیدی گناه بهت فشار میاره همونجا گنج هست....
@sulook
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه:
✍🏼 اگر کسی اهلیت داشته باشد، یعنی طالب معرفت باشد و در طلب، جدیت و خلوص داشته باشد، در و دیوار به اذن الله معلمش خواهند بود!
---------‐--------------------
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله فاطمی نیا: کسی که رمق نماز شب ندارد
@sulook
#تحقیر 3
حرصم گرفت و عصبی گفتم _ به خدا من همچین کاری نکردم .
بعدش رو به رضوان ادامه دادم
_ همیشه خودش وسایلش رو گم میکنه الان می اندازه گردن من.
احسان که با این حرفم عصبی شد یهو داد کشید_ چی برا خودت بلغور میکنی دست و پا چلفتی!
بدجوری جا خوردم از اینکه جلوی دامادش فریاد میکشید اما اینکه همیشه جمع تحقیرم میکرد و حرفهای زشتی رو بارم میکرد برام عادت شده بود .
مخصوصاً جلوی مادرش که همیشه سنگ روی یخم میکرد
الان که جلوی حسین دامادشون اونطوری فریاد مکشید برام غیر قابل باور بود رضوان هم که بدجوری جا خورده بود رو به احسان گفت_ داداش چه خبرته؟ احسان همونطور عصبی گفت_ مگه نمیشنوی داری چی میگه ؟ خودش گیجه داره منو متهم میکنه!
ادامه دارد.
کپی حرام.
#تحقیر 4
باورم نمیشد که داره این حرفا رو میزنه! اشک تو چشام جمع شده بود .
صدای رضوان تو گوشم پیچید_ داداش داریم شوخی میکنیم دیگه چرا عصبی میشی؟
احسان با عصبانیت گفت_ من که به شما کاری ندارم! طرف حسابم این زنه که جز بدبختی هیچی ازش نصیبم نشده.
این حرفارو که شنیدم با بغضی که تو گلوم بود ایستادم و به آشپزخانه رفتم .
یه مدت بعد خواهر شوهرم رضوان اومد خداحافظی گرفت و رفتن .
هنوز ذهنم درگیر بود دلیل این رفتارهای احسان را نمیفهمیدم
احسان با هیچکی بدرفتاری نمیکرد جز من! حتی دخترمون رو هم خیلی دوست داشت اما رفتاراش با من کاملا فرق داشت.
احسان عصبی به داخل آشپزخونه اومد سریع از جام پاشدم.
ادامه دارد.
کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای درک صدای بهشتی عبدالباسط، کافیه چشمامونو ببندیم هندزفری بزاریم تو گوشمون تا پرواز کنیم به اوج آسمانِ آرامش....👌🏻