#تمسخر
مامانم همیشه دیگرون رو مسخره میکرد از همون بچگی این اخلاق مامانم رو دوست نداشتم مثلا هروقت همکلاسیامو میدید هزار تا اسم برای اونا انتخاب میکرد،یادمه یکی از همسایه ها که تازه هم اومده بودند محلمون با دختر که همکلاسیم بود دوست شدم،این دختر قد بلندی داشت و بینیش یکم پهن بود خیلی زشت نبود ولی برای ادمی مثل مامان من که مدام دنبال نقطه ضعف تو وجود دیگران بود که بهشون بخنده یا اسم جدید برای تمسخر روشون بذاره یکم تو ذوق میزد ولی دوستم اونقدر مهربون و مظلوم بود که مثل یه خواهر دوسش داشتم اصلا دلم نمیخواست مامانم اون رو ببینه،چون میترسیدم روش اسم بذاره،البته خاله هام هم اهل مسخره کردن بودند وقتی مامانم و خاله هام با هم میفتادند دیگه بساط خنده و تمسخرشون به راه بود،
#ادامهدارد
❌کپی حرام ❌
#تمسخر
کافی بود تو اون چند روز یه ادم جدید دیده باشن تا شب حرف همون ادم رو میزدند،حتی برای خواهرشوهرو مادروشوهرو جاری هاشون هم اسم های مسخره گذاشته بودند من با اینکه هنوز ابتدایی بودم کاملا متوجه این رفتار زشت و دوراز شان اونها میشدم و همیشه به مامانم ابراز میکردم که بدم میاد ولی اونم میزد تو ذوقم و میگفت نمیخواد ادای ادم بزرگا رو در بیاری به توچه تو گار بزرگترا دخالت میکنی،تازه برای این رفتارشون توجیهاتی هم داشت مثلا میگفت اگه به این چیزام نخندیم که دق میکنیم.
یکی از خاله هام یه خواهرشوهر داشت که خالم وقتی درمورد اون میخواست چیزی تعریف کنه همیشه( ماهی) خطابش میکرد ،چندوقت پیش هم مامانم که داشت در مورد عمه بزرگم و عروس جدیدش حرف میزد اسم عروسش رو (درخشان) میگفت.
#ادامهدارد
❌کپی حرام ❌
#تمسخر
این دوتا اسم به نظرم جالب و قشنگ اومد و تو ذهن من موند...
تا اینکه یه روز دوستم که همسایه بغلیمون بود اومد دم در خونه مون و کارم داشت وقتی که رفت مامانم طبق پیش بینی من گفت این بابالنگ دراز دماغ کوفته از کی تا حالا دوست تو شده؟ گفتم مامان اون دختر خوبیه باهم تو مدرسه دوستیم خواهشا اینجوری صداش نکن،مامانم که تو انتخاب اسمهای تمسخر امیز خبره بودفت باشه بابا دیگه اونجوری صداش نمیکنم ابجی دراز سمندون چطوره؟ بعد غش کرد از خنده و گفت اخه دماغش مثل دماغ سمندون بود البته اون کوتوله بود،این ورژن دخترونه شه.
شاید ابجی سمندونه،بازم شروع کرد به خندیدن از این تعبیر مامان گریه م گرفته بود،
چند وقت گذشت تا اینکه برای مراسم سالگرد پدربزرگم خونه مامان بزرگ جمع شده بودیم،
#ادامهدارد
❌کپی حرام ❌
#تمسخر
موقع پذیرایی از مهمونها مامانم من رو صدا کرد و گفت برو به عروس عمه ت که داره چایی میریزه بگو اینقدر چایی هارو پررنگ نریزه هیشکی نمیتونه بخوره،منم که فکر میکردم اسم عروس عمه درخشانه رفتم با صدای بلند توی اشپزخونه گفتم عروس عمه درخشان مامانم گفت چایی رو کمرنگ تر بریز بعدم بدو برگشتم پیش بچه ها....بعد از چند دقیقه فامیلهای شوهرخاله م اومدند ،خواهرشوهر خاله م بچه به بغل وارد شد منم که عاشق بچه کوچیکم با صدای نسبتا معمولی گفتم عه خاله ماهی بچه تونم اوردین ببینمش،یهو دیدم رنگش پرید و با اخم بهم گفت گمشو بی تربیت به بچه من چکار داری؟ بعد از مراسم خاله و مامانم شروع کردند به دعوا کردن من، میگفتند چرا خواهرشوهر خاله رو ماهی خطاب کردم نگو اسمش نگاره،و چون لبهاش حالت پروتز و برجسته ی گوشتی و بزرگه خاله ماهی خطابش میکرده،
#ادامهدارد
❌کپی حرام ❌
#تمسخر
اونها که من رو دعوا میکردند،ازونور عمه اومد گفت عمه جان تو که اینقدر بی ادب نبودی شنیدم عروس منم مسخره کردی گفتم وا عمه دروغ گفتن بهت من فقط اسمشو صدا گردم گفتم عروس عمه درخشان ،گفت کی گفته اسمش اینه مامان رو نشون دادم که رنگ رخسار مامان بهم فهموند اونروز داشته مسخره میکرده،وقتی عمه با مامان دعوا کرد تازه فهمیدم اسم عروس اون هم زینبه و چون پوست خیلی سبزه داره مامان برای مسخره کردنش گفته درخشان.
اون شب مامان بزرگم مامان و خاله ها رو دعوا کرد گفت بخاطر مسخره بازی های شماها این بچه چقدر خجالت کشیده،اون از عروس عمه ش اینم از خواهرشوهر جنابعالی.چرا اینقدر رو مردم اسم میذارین؟ بعدم رو به من گفت مردم هم یاد گرفتن واسه مامانت و خاله ت اسم انتخاب کردن،
#ادامهدارد
❌کپی حرام ❌
#تمسخر
ببینم خودشونم خوششون میاد یکی مسخره شون کنه؟ بعدم رو به مامانم گفت به تو میگن فین ابادی چون بخاطر سینوزیتت یه سره بینیت کیپ میشه،بعدم رو به خاله گفت تو هم که جدیدا تو فامیل شدی غّشِینا از بس ریسه میری و غش میکنی از خنده، مامان بزرگ با عصبانیت گفت جمع کنید خودتون رو، زشته شماها بچه دارید به فکر تربیت بچه هاتون باشید بجای این مسخره بازی ها،تروخدا بس کنید خجالت میکشم از بس این و اون ازتون بهم گله میکنند،یبار دیگه بشنوم کسی رو مسخره میکنین بخدا دیگه نگاهتونم نمیکنم.
مامان و خاله ها خیلی تلاش کردند که اخلاقشون رو تغییر بدن.ولی متاسفانه اسم فین ابادی و غّشِینا دیگه روی مامان و خاله م مونده،چند وقت پیش تو یه مهمونی خانمه نمیدونست من دختر کی هستم،به بغلیش میگفت فین ابادی خیاطیش عالیه،مامان من رو میگفت،خدا میدونه چقدر خجالت کشیدم ولی روم نشد بروز بدم که داره در مورد مامان من اینجوری میگه.
#پایان.
❌کپی حرام ❌