eitaa logo
مسیر بهشت🌹
7.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
10.1هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
3 _ چی می گی حامد ؟ حالت خوبه ؟ یه ناهار که این همه جنجال نداره! الان می‌رم سریع یه غذایی برات درست می‌کنم. خواست بلند شه اما مانع شدم و سریع دستشو گرفتم و روی کاناپه نشوندم_ بشین. در حالی که سعی می‌کردم ولوم صدامو بالا نبرم‌ گفتم_ بحث ناهار نیست . حرف بزنم ببینم سیما چه مرگت شده؟ کلافه گفت_ من نمی‌فهمم چی می‌گی؟ _صبح تا شب سرت تو این گوشیه. چه خبرته ؟ دیگه حتی به منم نمی‌رسی؟ با بغض جواب داد_ چه عجب یادت افتاد زنی هم داری و اومدی باهاش حرف بزنی. با کلافگی جوابشو دادم_ درست مثل آدم حرف بزن و جواب منو بده. با همون بغض گفت_ دیدم تو سرت به کار خودته و اصلا به من توجه نداری منم برای خودم تو فضای مجازی تو کانالهای مختلف خودمو مشغول می‌کنم. ادامه دارد. کپی حرام.
4 پوزخندی زدم_ پس تماس‌هات چی؟این همه با تلفن پچ پج می کنی! ترسو یک لحظه تو نگاهش دیدم اما فورا خودشو جمع کرد و جوابمو داد: مامانمه این روزا خیلی نگران حالمه مدام زنگ می‌زنه و جویای حالمه. جمله ش که به پایان رسید گوشیش زنگ خورد خواست برداره اما سریع برداشتم و مانع شدم. با ترس گفت_ چیکار می‌کنی حامد. انگشتمو جلوی لبم بردم_ هیس ساکت . بعدش تماسی که از طرف یه شماره ناشناس بود وصل کردم. گوشی رو نزدیک گوشم بردم و منتظر موندم که حرف بزنه‌ . چند لحظه بعد با شنیدن صدای مردی که تو گوشم پیچید دست و پام یخ زدن_ الو سیما. حرفی نزدم و از عصبانیت سرخ شده بودم رگ‌ گردنم متورم شده بود. _سیما چرا یهو آف شدی آخه؟ تازه داشتیم به جاهای حساسش می‌رسیدیم‌. ادامه دارد. کپی حرام.
5 کنترلمو از دست دادم و داد زدم: _ مرتیکه تو چیکار به زن من داری. با بلند شدن صدای بوق خرابی عصبی گوشی رو به دیوار کوبوندم. سیما که بدجوری ترسیده بود از جاش بلند شد و با گریه گفت_ برات توضیح میدم حامد..‌.. سرپا شدم و با داد پریدم تو حرفش_ خفه شو آشغال. چیو توضیح بدی؟ اینکه بهم خیانت کردی؟ با هق هق گفت_ من خیانت نکردم ! فقط باهاش درد و دل می‌کردم. دستام از شدت خشم می‌لرزیدن . دستمو بالا بردم و یه سیلی محکم تو گوشش خوابوندم. هینی‌کشید و دستشو جای سیلی گذاشت. همونطور هق می زد و منم از شدت عصبانیت کم مونده بود سکته کنم. با‌گریه گفت_ اصلا برام وقت نمی‌ذاشتی منم اتفاقی باهاش آشنا شدم گفت فقط باهم دوست مجازی هستیم و حرف می‌زنیم ...زندگیمو براش تعریف کردم اونم سعی می‌کرد بهم امید بده. ادامه دارد . کپی حرام.
6 به حرفاش گوش‌میدادم که دستای لرزونم گفت_ حامد من دوست دارم تورو خدا کمکم کن نفهمیدم چیکار کردم فریبم داد اما تمام مدت عذاب وجدان داشتم. بغلم‌کرد و همونطور هق زد :_ حامد ببخشم ... حامد کمکم کن من دوستت دارم عاشقتم. می‌خواستم بیشتر بهم توجه کنی اما خودم فریب خوردم. راست می‌گفت من خیلی در حق زنم بی انصافی کردم و همونطور به امون خدا ولش کردم‌..شک ندارم که من بیشتر مقصر بودم‌ . نباید انقد تو کارم غرق می‌شدم. چند روزی گذشت که با یه روانشناس حرف زدم و هردو برای جلسات روانشناسی رفتیم . از اون به بعد تمام سعیمو ‌کردم که بیشتر از کارم برای سیما وقت بذارم که اسیر گرگای مجازی نشه. زمان بیشتری رو برای زنم وقت گذاشتم و بیشتر از گذشته خوشحال و خوشبختم. پایان. کپی حرام.