eitaa logo
مسیر بهشت🌹
7.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
10هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1 دو سال از عقدم با حسین می‌گذشت تو این دو سال خیر روی خیلی از کارها بیش از حد حساس شده بودم با اینکه مدت زمان زیادی تو دوران عقد بودیم ولی بازم احساس می‌کردم که حسین رو اون طور که هست نمی‌شناسم و گاهی اوقات فکر می‌کردم از انتخابی که کردم پشیمونم می‌گفتم نکنه که حسین اونی که فکر می‌کنم نباشه و زندگی من بدتر بشه ترس شب و روزم شده بود همین فکر و خیالات رفتارهایی که ازش دیده بودم واقعاً همین منظور رو بهم رسونده بود. حسین بیشتر اوقات از من فراری بود و کمتر برای من که زن عقدیش بودم وقت می‌گذاشت شایدم این خیالات من بودم که همین طوری فکر می‌کردم البته به قول مامانم که می‌گفت مردا همیشه اینجور مواقع میگن بهتره به زن یا خانواده زنمون رو ندیم برای همین شاید داره ازت فاصله می‌گیره!. ادامه دارد. کپی حرام‌.
2 مشکلی که همیشه داشتم و تو این مدت خیلی عذابم می‌داد رابطه‌اش با خواهراش و زن داداشاش بود حسین خیلی بیشتر از من به خواهراش حتی زن داداشاش اهمیت می‌داد و همین خیلی ناراحتم می‌کرد وقتی که می‌دیدم توی بازار یا مکان عمومی بیشتر با خواهرش صمیمیت تا من ناراحت می‌شدم بارها بهش گوشزد کردم اما گفت خانواده ما اینطوری هستند همیشه خواهرام تو اولویت هستن . وبدتر ناراحت می‌شدم! یعنی چی خواهرش باید بعد از زنش باشه جایگاه من که باید پیش اون بالاتر از همه باشه !پس چرا اینطوری میگه ؟ مامانم بهم پیشنهاد می‌داد که برای رهایی از این فکر و خیالات برم پیش روانشناس باهاش حرف بزنم اما حسین اجازه نمی‌داد. ادامه دارد. کپی حرام.
3 داد و بیداد را می‌انداخت و می‌گفت _داریم زندگیمونو می‌کنیم الکی گیر میدی به یه موضوع پیش پا افتاده! حتی گاهی اوقات تهدیدم می‌کرد می‌گفت من می‌خوام زنم اینطوری باشه زن زیاد از حد حساس و حسود نمی‌خوام من که حساس یا حسود نبودم! فقط می‌خواستم به منم اندازه خواهراش اهمیت بده این خواسته زیادی بود! رفته رفته بزرگترا گفتند که مراسم ازدواج رو برگزار کنیم که دو تا جوون برن زیر یه سقف و ما هم به فکر اجاره خونه افتادیم که یه شب پدرم ما رو دعوت کرد و خونه و گفت_ حسین پسرم لازم نیست دنبال خونه بگردی طبقه بالا هست. فعلاً برای شروع زندگی بیاین اینجا لازم نیست خونه کرایه کنین و پول کرایه بدین! اما من همچین چیزی رو نمی‌خواستم می‌دونستم که حسین اینطوری تنبل‌تر می‌شه دلم می‌خواست مجبور بشه که کرایه خونه بده. ادامه دارد. کپی حرام.
5 کلافه جوابشو دادم_ بله مامان جان من متوجهم دستتون درد نکنه اما مامان حرف من یه چیز دیگه است من از عواقب این کار می‌ترسم! اخم می‌کرد و گفت _ کدوم عواقب ؟ میای اینجا زندگیتو می‌کنی دخترم انقدر سخت نگیر خوشگلم مامان‌ _ وقتی که بیایم اینجا کرایه نداشته باشیم مطمئناً یا کلاً بیخیال کار و شغلش میشه یا پول کرایه رو میبره برای خواهراش! اون که من اصلاً براش مهم نیستم اولویت اصلی خواهراشن مامان! لبش رو به دندون گزید و گفت_ دخترم این چه حرفیه که می‌زنی ؟ من حسین رو خوب می‌شناسم اون پسر کارشو ول نمی‌کنه من مطمئنم پسر تنبلی نیست! می‌تونی باهاشم حرف بزنی پول کرایه رو پس‌انداز کنید که بعدا به امید خدا خودتون خونه دار شین. پوزخندی زدم_ وای مامان تو چه خوش خیالی پس انداز چیه انگار متوجه حرفام نیستی! ادامه دارد. کپی حرام.