eitaa logo
مسیر بهشت🌹
6.8هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
11.6هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین بار توی فضای مجازی باهم اشنا شدیم. هر دو تویه گروه مختلط عضو بودیم موضوع گروه بحث کنکور بود .من هنوز کلاس دهم بودم و تمام تلاشم رو میکردم که بتونم خودمو برای کنکور سال دوازدهمم اماده کنم. اخه هدفهای بزرگی داشتم دلم میخواست پزشکی قبول بشم. یروز اومد پی ویم و از اینکه این قدر هدفمند پیش میرم و از حالا دنبال بهترین راههای موفقیت برای کسب بهترین رتبه ی کنکور هستم کلی ازم تعریف و تمجید کرد و کلی هم راهکار خوب ارایه داد. گفت سال سوم دانشگاه هست و دقیقا اونم همین مسیر رو پیش رفته و با راهنمایی یه دوست تونسته با رتبه ی عالی در رشته ی داروسازی قبول بشه. کلی کتب بهم معرفی کرد کلی منبع کلی کلاسهای تقویتی اسمش شهاب بود هرروز برام کلی مطالب انگیزشی میفرستاد. اون شده بود داداش مجازیم دقیقا عین همه ی داداشها که پشت خواهرشونن و همه ی تلاششون رو برای پیشرفت خواهراشون میکنند. منم شده بودم خواهر مجازی اون. میکفت خواهر نداره و با کمک به من احساس میکنه به ارزوش که داشتن یه خواهره رسیده درست مثل من که همیشه ارزوی داشتن برادر بدلم مونده بود. ✍ادامه دارد... #⛔️ 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
اوایل اصلا حرفی جز درس بینمون رد و بدل نمیشد. یه دختر خاله داشتم که قبلا دوست جون جونیم بود هیچ چیز پنهونی از هم نداشتیم اونم مثل من سال دهمی بود اما خیلی مثل من خودشو درگیر کنکور نکرده بود نرگس میگفت همه ی اهداف زندگی فقط کنکور نیست باید به کنکور و دانشگاه به عنوان یه راه برای رسیدن به اهداف بزرگتر و مهمتر نگاه کنیم. کلا عین فیلسوفا حرف میزد. قبلا خیلی باهم رفیق بودیم و کلی باهم برنامه ریزی میکردیم همیشه بیشتر از سنش میفهمید و همیشه بیشتر از من مورد احترام بقیه ی خانواده و اهل فامیل بود و اگه اینهمه باهم رفیق و صمیمی نبودیم حتما بهش حسادت میکردم. خلاصه از وقتی داداش مجازیمو پیدا کرده بودم همه ی پستهای انگیزشی و بدردبخورش رو برای نرگس هم میفرستادم. هنوز چیزی در مورد داداشم بهش نگفته بودم ولی وقتی چند بار اشتباها پستهای شهاب رو برای نرگس فوروارد کرده بودم یروز نرگس پرسید این شهاب کیه که اینهمه برات پستهای کنکوری میفرسته.اولش سعی کردم بپیچونمش ولی وقتی یکی از پیامهای شهاب که با اسم خطابم کرده بود و برام ارزوی موفقیت کرده بود رو نشونم داد دیگه نتونستم طفره برم. و مجبور شدم راستشو بگم وقتی گفتم تازه باهاش اشنا شدم و ✍ادامه دارد... #⛔️ 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
بعنوان خواهر و برادر مجازی باهم ارتباط داریم و همه ی صحبتهامونم پیرامون کنکوره با دلخوری گفت:اینهمه مشاور تحصیلی خانم اینهمه دختر دوروبرمونه که کلی تجربه داره توی کنکور دادن حتی دختر داییمون مدرس یکی از اموزشگاههای دروس تقویتی و کلاسهای کنکوره اونو ول کردی رفتی از یه پسر غریبه که نامحرمم هست کمک میگیری؟ تو دلم گفتم دوباره شروع کرد این تا منو به غلط کردم نندازه از منبر پایین نمیاد برای همین گفتم اولا که سمانه خیلی خودشو میگیره خودت دیدی چندبار ازش سوال پرسیدیم گفت اگه اطلاعات بیشتر میخواین بیاید اموزشگاه اونجا باهم صحبت کیم هم برای کلاس کار من و وجهه م پیش همکارام خوبه و هم تو اون محیط تخصصی تر باهم صحبت میکنیم. اون که فقط به فکر خودشه. اما این پسره بقول تو غریبه بدون هیچ کلاس گذاشتن و تکبری همه ی وقتشو برادرانه گذاشته برای من تا کمکم کنه. بعدم ما غیر از بحث درس و کنکور حرف دیگه ای نمیزنیم که تو همش نامحرم نامحرم میگی. سمانه با دلخوری گفت عزیزم اگه به همین راحتی میشد از نامحرم مشاوره و کمک گرفت که خدا اصلا مبحث محم و نامحرم رو جلوب رومون نمیگذاشت.بعدم با خنده گفت مطمین باش هر پی وی با حضور دو نامحرم نفر سومی بنام شیطون وجود داره که وقتی فرصت پیدا کنه دست به کار میشه ✍ادامه دارد... #⛔️ 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
از حرفاش بهم برخورده بود اون منو میشناخت ولی داشت بد قضاوتم میکرد با اخم گفتم چجوری بخودت اجازه میدی هر حرفی بهم بزنی. خودت منو خوب میشناسی اهل رفاقت و رابطه با جنس مخالف نیستم همه ی روابطمم با داداشم (داداش رو غلیظ گفتم) فقط خواهر برادریه عین دوتا خواهرو بادر باهم صحبت میکنیم و اون فقط راهنماییم میکنه. با غیظ باهاش خدافظی کردم. یسال بود که با شهاب اشنا شده بودم تو این یه سال خیلی کمکم کرده بود و همیشه هروقت سوال داشتم راهنماییم میکرد . یروز شهاب گفت که احساس میکنه نیمه ی گمشده شو پیدا کرده با ذوق خواهرانه پرسیدم کیه؟که گفت خودت،خیلی افکار و روحیاتمون بهم نزدیکه اگه ممکنه به پیشنهادم فکر کن من بخوام یروز به ازدواج فکر کنم حتما اون شخص تویی... راستش اول شوکه شدم اما از حرفش بدم نیومد منم خیلی بهش وابسته شده بودم با اینکه خودش خیلی درس داشت اما همیشه برام وقت میذاشت. چند ماه بعد دوبار توی پارک نزدیک مدرسه م همدیگه رو دیدیم. پسر مهربون و فوق العاده محترمی بود امسال من کنکور داشتم و با کمک های شهاب خیلی پیشرفت کرده بودم همه ی تلاشش رو کرده بود و کلی بهش مدیون بودم. ✍ادامه دارد... #⛔️ 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
کنکور رو دادم و منتظر جواب کنکور بودم. شهاب گفته بود بعد از اعلام قبولیها میاد خاستگاریم. ولی من گفتم فعلا خونواده م اجازه ی ازدواج نمیدن بهتره فعلا دوسال صبرکنیم تا هم دری اون کاملا تموم شه و هم خونوده ی من اماده باشن.اونم قبول کرد من پزشکی قبول نشدم اما رشته ی شیمی قبول شده بودم که با اصرار پدرم رفتم دانشگاه ثبت نام که از اونموقع بیشتر با شهاب در تماس بودم. دوسال بعد طبق قرارمون اومد خاستگاری ولی برخلاف پیش بینی های من بابا قبول نکرد و گفت دختر به غریبه نمیده شوک بدی بود. با کلی التماس و پیگیریهای شهاب و خونواده ش بلخره بابا رضایت داد و ما باهم ازدواج کردیم اما از همون ابتدای نامزدی و رفت و امد متوجه خیلی از اختلافاتمون شدم. شهاب توی خونه و خونواده اصلا اونی نبود که توی این چند سال از خودش نشون داده بود. یه جوون عصبی و تندخو و بددهن بود که حتی چند بار دست روم بلند کرد هربار باهم به تفاهم نمیرسیدیم میگفت غلط کردم تورو ادمت کردم اگه من نبودم تو هیچی نمیشدی. الان که اینارو مینویسم یه چشمم اشکه و یه چشمم خون. ✍ادامه دارد... #⛔️ 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
بتازگی فهمیدم باردارم تصمیم گرفته بودم طلاق بگیرم اما حالا با وجود این بچه مستاصل موندم که چکار کنم. شهاب قبل از نامزدیمون بقدری با محبت و شاد و پر انرژی بود که باخودم میگفتم یه شهاب برای کل زندگیم بسه. اما بعدا فهمیدم یه ادم بی اعتما بنفس و افسرده ی بداخلاقه که اونزمان با چت کردن با من دنیای خیالی زیبایی برای خودش و من ترسیم کرده بوده. هرچی بیشتر تلاش میکنم زندگیمونو بسازم شهاب بدتر ازم فاصله میگیره جدیدا احساس میکنم داره بهم خیانت میکنه ای کاش اون روزها به حرف نرگس گوش کرده بودم اون راست میگفت شیطون کار خودشو کرد کاری کرد من بواسطه ی اون همه سال اشناییم با شهاب کاری کردم بابا دیگه تحقیق نرهو شناخت کافی نسبت بهش پیدا نکنم وگرنه تو تحقبقات اولیه متوجه دوگانگی شخصیتی شهاب میدم. متاسفانه خونواده ی شهاب اظهار میکنند وقتی فهمیدیم خیلی ساله باهم دوستید دیگه ماهم وظیفه ای نداشتیم همه چیزو درمورد شهاب بهت بگیم چون فکر میکردیم خودت شناخت کافی رو پیدا کردید. خواهش میکنم دعا کنید بخاطر بچه شهاب به زندگی رو بیاره . ✍پایان. #⛔️ 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃