eitaa logo
مسیر بهشت🌹
6.8هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
11.6هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آرایشگاه داشتم همیشه میکاپ عروس داشتم شب دیر می‌رسیدم خونه .. جاری با اصرار برام شام می‌آورد میگفت نگران دخترت نباش من میرسم بهش اون روز یکی از عروسها کنسل کرد زودتر رفتم خونه یادم رفت به جاریم بگم برام غدا نیاره وقتی رسیدم خونه بوی عطر جاریم تو خونه پیچیده بود صدای از اتاق دخترم می‌اومد آروم رفتم از لای در نگاه کردم با چیزی که دیدم تنم لرزید بالا آوردم .... https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c داستان زیبای بازی سرنوشت(دختری که قبول کرد همسر یک معلول جسمی بشه) 👌👌