eitaa logo
مسیر بهشت🌹
6.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
11.5هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
767.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 از امام صادق (عليه السّلام) روايت شده : ☀️ صلوات بر محمّد و آل محمّد در شب جمعه با هزار ڪار نيك برابر است و هزار را پاڪ می ‏ڪند و مقام انسان را هزار درجه بالا می ‏برد و مستحب‏ است ڪه پس از نماز عصر پنجشنبه تا آخر روز جمعه بر محمّد و آل محمّد بسيار صلوات فرستند. 🖋 و با سند صحيح از حضرت صادق (عليه السّلام)‏ روايت شده : ✍ هنگام روز پنجشنبه فرشتگان از آسمان با قلمهاے طلا و صحيفه ‏هاے نقره فرود می ‏آيند و در عصر پنجشنبه و شب‏ و روز جمعه تا هنگام غروب خورشيد جز بر محمّد و خاندان آن حضرت چيزے ننويسند. 📗 مفاتیح‌الجنان
🌟مولاناامام صادق(علیه السلام) می فرمایند: درْهَمٌ يُوصَلُ بِهِ الْإِمَامُ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفَيْ أَلْفِ دِرْهَمٍ فِيمَا سِوَاهُ مِنْ وُجُوهِ الْبِرِّ. 💬 یک درهم که در راه امام خرج شود از دو ميليون درهم در ساير كارهاى نيك بهتر است‏! 📚کافی ج2، ص713 💠صاحب کتاب گرانسنگ مکیال المکارم می نویسد: در عالم خواب به من گفته شد: یک درهم که در راه امام غایب خرج شود هزار و یک برابر ارزشمندتر از دوران حضور امام است! 📚 مکیال المکارم ج2 ص 306 📌تا حالا در راه 🌟امام زمانت خرج کردی❓ ✨✨✨برای سلامتی و ‌تعجیل در فرج‌ امام زمان ارواحنافداه ✨✨✨و اینکه دیگر‌ نکیم ✨✨✨کوتاه ترین و ‌زیباترین دعا : ✨✨✨بهترین هدیه به امام زمان ارواحنافداه ترک یک است 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
1 سلام من خانمی ۳۳ ساله هستم که بعد از غیب شدن همسر معتادم با پسر ۱۲ ساله م تنها موندم‌ . زندگی سختی رو تو یکی از مناطق جنوب شهر تهران می‌گذرونیم‌ یه خونه کرایه ای قدیمی که کرایه زیادی هم می دیم. پسرم آرتین بارها بهم گفت که مامان منم می خوام کار کنم که بهت کمک کنم مامان . اما اجازه ندادم و بارها بهش گفتم که فقط باید درسشو بخونه. زندگی کردن تنهایی تو این شهر بزرگ واقعا سخته. کار کردن تو شرایطی که جامعه پر از گرگ شده دیگه کم آورده بودم. امروز بازم از کار جدیدم که به یک ماه نکشید استعفا دادم. رئیسم مرد خیلی هیزی بود و قصد و نیت شومی داشت اما من به هیچ وجه به خاطر یه کار خودمو آلوده به گناه نمی‌کنم . همونطور که می‌رفتم خودمو جلوی حیاط خونه دیدم و با صدای زهرا خانم همسایه مون به خودم اومدم : مارال چرا انقدر زود برگشتی؟ با زهرا خیلی صمیمی بودم و معمولا همه چیزو بهش می گفتم. ادامه دارد. کپی حرام.
2 از در حیاط فاصله گرفتم و خودمو به زهرا رسوندم . با صدای آرومی بهش گفتم: _ از آرتین خبر نداری؟ برگشته یا نه؟ سرشو به اطراف تکون داد_ نه من که ندیدم بیاد. سری تکون دادم و بعد با کلافگی گفتم_ بیا بریم تو خونه باهم حرف بزنیم‌. سری‌تکون داد و باهم رفتیم‌‌. کلید انداختم و در که باز شد داخل شدیم. همین که رفتیم بتول خانم صاحب خونه‌م گفت_ عه مارال اومدی؟ جوابشو ندادم که ادامه داد:_ مارال دخترم به فکر کرایه این ماه هم باش‌‌. کلافه بهش گفتم_ بتول خانم هنوز هشت روز مونده تا سر ماه کرایه کجا بود؟ وقیحانه خندید _ من خواستم فقط یادآوری کنم‌ دخترم. عصبی و کلافه رومو ازش برگردوندم و همراه زهرا به داخل خونه رفتیم. زهرا گفت_ خب تعریف کن ببینم. عصبی لب زدم_ چیو تعریف کنم ؟ این کارمون از دست دادم. ادامه دارد. کپی حرام.
3 زهرا هینی کشید_ چرا آخه؟ _ هیچی من که بهت گفتم مرتیکه از اون هوسبازاست تو باور نکردی . لب پاینشو به دندون گرفت _ چی شده؟ درست توضیح بده ببینم. صدام می‌لرزید_ بهم پیشنهاد رابطه می‌ده در ازای اون کار خرج و مخارجمو تامین کنه و بهم خونه بده. بغضم ترکید_ آدم انقد پست و بی‌شرف ! زهرا لیوانی آب برام آورد_ آروم باش عزیزم‌ . گفتم که بهت بیا شرکت ما کار کن. کلافه جوابشو دادم_ بهت گفتم که زهرا نمی‌تونم تو شرکت کار کنم به کار شرکت زیاد وارد نیستم. _ گفتم که‌کمکت می‌کنم زود یاد می گیری،، الان چی می گی؟ قلوپی از آب رو خوردم ‌. حتی حاضر نبودم به کار کردن تو شرکت لبنیاتی فکر کنم. مصمم جوابشو دادم_ نه عزيزم. بیخیالش شو. زهرا هم دیگه حرفی نزد و یکم بعد که آرتین از مدرسه اومد به خونه ش رفت. خرید برای خونه داشتم و با چندرغاز پولی که برام مونده بود می تونستم مقداری ازشون رو تامین کنم. برای پول کرایه هم چند روز دیگه با زهرا می‌رم محل کار قبلیم و هرطور شده حقوق اون مدتی که کار کردم رو می‌گیرم .
4 لباسامو که پوشیدم آرتین گفت_ مامان کجا می‌ری؟ نگاهش کردم و با لبخندی گفتم_ بیرون یه خورده خرید دارم عزیزم می‌رم زود برمی‌گردم. سری تکون داد و بدون هیچ حرفی جلوی تلوزیون دراز کشید و روشنش کرد . کیفمو برداشتم و رو بهش گفتم_ مامان درو برا کسی باز نکنی من خودم کلید دارم. با سر باشه ای گفت که از خونه بیرون اومدم‌ . راهمو به سمت فروشگاه گرفتم و به اندازه مبلغی که داشتم خریدهای لازم رو انجام دادم. از فروشگاه بیرون اومدم و فکر اینکه حتی یک ریالی هم تو جیبم ندارم داشت دیوونه م می‌کرد غمگین و ناراحت به داخل پارکی که اون اطراف بود پناه بردم و یک جا روی نیمکتی نشستم. خریدامو هم کنار خودم گذاشتم و همونطور به فکر فرو رفته بودم. با صدای خانمی به خودم اومدم : _ گلم خوبی. نگاهش کردم خانمی با لباس های رنگ جیغ و البته آرایش جیغ تر. سئوالشو دوباره تکرار کرد_ می‌گم حالت خوبه؟ ادامه دارد. کپی حرام.
5 با کلافگی جوابشو دادم_ بله خانم خوبم امرتون؟ عصبی گفت_ چته دختر؟ چه مرگته؟ نفسی به بیرون فرستادم و شمرده شمرده گفتم _ خانم.محترم کاری با من دارین؟ سری تکون داد_ دنبال نیروی کاری می‌گردم! لبخندي وقیحانه زد _ تو نیروی خوبی به نظر می‌رسی. با همون کلافگی گفتم_ کار چی خانم؟ _ببین عزیزم کار زیاد سختی نیست تایم کارمون هم شبانه. اما حقوقش خیلیه. می‌تونی از دو تومن تا پنج تومن کار کنی. دهنم از تعجب وا موند_ چه کاریه؟ پرستاری شبانه است؟ _نه عزيزم پرستاری چیه! گیج و منگ گفتم_ پس چیه که تایمش شبانه است و انقد در آمد داره؟ پوزخندی زد_ تو اول بگو ببینم هستی یا نه! اوفی گفتم _ خانم من باید بدونم که چه جور کاریه یا نه! من اصلا اهل شبا بیرون موندن نیستم. پوزخندی زد_ این کار خیلی خوبه حسابی نون توشه فرق داره. ادامه دارد. کپی حرام.
6 ادامه داد_ برای سرمایه اولیه هم فقط یک دست لباس شیک خوشگل می‌خوای با لوازم آرایشی که حسابی به خودت بمالونی. عصبی گفتم: خانم چی می‌گی؟ با پوزخندی گفت_ سوار ماشین مردها می‌شی باهاشون می‌ری شبو باهاش می‌مونی اونام بهت دستمزد می‌دن. دهنم وا مونده و زبونم لال شده بود. نمی‌تونستم چیزی به زبون بیارم. ادامه داد_ تو قیافه ت خیلی خوشگله برای اینکار حرف نداری. به خودم که اومدم همونطور جیغی کشیدم و با داد گفتم_ خفه شو زنیکه خیابانی. بعدش هول و مضطرب از جام پاشدم و کیسه های خرید رو برداشتم. به سمت خونه فرستادم و سعی کردم اصلا به حرفای اون زن خیابونی فکر نکنم.و خیلی زود تصمیم گرفتم که پیشنهاد زهرا رو قبول کنم‌. به زهرا گفتم قبول می‌کنم و روز بعد باهم به شرکت رفتیم. کارشو یاد گرفتم و الان مدتاست اونجا مشغولم. حقوق خوبی داره و خداروشکر وضعیت زندگیم بهتر شده. پایان. کپی حرام.
‌🌷 آیت الله بهاءالدینی (ره) : 🖌 ، مخصوصا حق الناس ؛ اوج حماقت است ، نه زرنگی. زرنگی بندگی خداست. 🌹 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
💌کلام آیت الله بهجت (ره) 🌿کو عمل کننده آقا؟ 📌یکبار طلبه ای خدمت آقا(مرحوم آیت اللّه بهجت) رسید و تقاضای دستورالعمل نمود. آقا فرمود: دستورالعمل! کو عمل کننده آقا؟! وی گفت: آقا! نصیحت بفرمایید. دعا کنید عمل کنیم. ایشان فرمود: دعا که می‌کنیم. دعا که چیزی نیست که انجام ندهیم؛ ولی همین کافی نیست. 💯بعضی مطالب است نه فقط . باز وی گفت : حالا دستورالعملی بدهید. آقا فرمودند: یک چیزی به شما می گویم، هر جا بروید، این است و جز این نیست. بروید نکنید. @sulook
راه ترک 👆🍃 راه ترک گناه تقویت نماز است. راه تقویت نماز، اول وقت خواندن نماز است. نمازت را دو دستی بگیر! یعنی در وقت نماز مشغول هیچ چیز نشو غیر نماز! چهره ی پیامبر وقت نماز دگرگون می شد. حاج آقای حق شناس انقدر محو نماز می شد در اول وقت که درس و بحث را نمی فهمید. نماز نماز نماز اذکار نماز را باید از زبان به قلب منتقل کرد تا وقتی نماز می خوانی کل وجودت ذکر گوید. استاد اخلاق آیت الله جاودان @sulook
✨آقا امیرالمومنین علیه السلام: از بخشیدن کسی پشیمان مشو، و بر مجازات کسی شادی مکن. 📚نهج البلاغه نامه ۵٣