eitaa logo
حفظ مجازی برادران | ناصِحٌ اَمیِن
640 دنبال‌کننده
4هزار عکس
773 ویدیو
103 فایل
✨﷽✨ ✓مدرسه تخصصی مجازی حفظ قرآن کریم (ویژه برادران) ♡ ~باهدف تربیت حفاظ قرآن کریم شروع به فعالیت میکند🌱 ☆آیدی مراجعه ودریافت فرم ثبت نام: 📱شماره تماس جهت مشا 📍کانال واحد خواهران
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 روایت یک خواب 📌ارسالی از مخاطبین 🌷در خواب دیدم، مزار شهید روح‌الله نور سبزی روشن است. فضای نورانی و آرامش بخشی داشت. یک زیبا هم روی مزارش بود. 🌷گاهی نگاه می‌کردم به قرآن زیبا و گاه به عکس شهید روی مزار. سر که چرخاندم دیدم شهید (شهید خلیلی) و (شهید قربانی) و (شهید صفری) کنار هم ایستادند. با خودم گفتم چه جالب این شهدا با هم هستند. 🌷قرآن را برداشتم. باز که کردم. سفید رنگ و واضح نوشته شده بود: صفحه بعد هم همین بود. صفحه قبل را ورق زدم دیدم باز هم نوشته تقوا... با خودم گفتم این کدوم سوره است که انقدر تقوا داره که از خواب بیدار شدم... 🔻کلام شهید روح‌الله قربانی: شهادت خوب است ولی تقوا بهتر، تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز کند. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @masirshahid
🌷 🔰خاطره مشترک از دو شهید 📚قسمتی از کتاب ⚜بیست‌و‌هفتم آبان‌ماه مانند روزهای دیگر به دانشکده رفته بود. از صبح کارهایش را بر طبق روال همیشه انجام داد✅ و ظهر همراه مهران به سالن غذاخوری🍲 رفتند. وقتی وارد سالن شدند، گرم صحبت بودند که روی دیوار🌠 نظر روح‌‌الله را به خود جلب کرد. ⚜وسط حرفش پرید و گفت: « یه لحظه صبر کن!»چی شده⁉️روح‌الله به‌سمت عکس روی دیوار رفت. همان طور که به عکس اشاره می‌کرد، خندید😄 و گفت: «اینجا رو نگاه کن. زده . اینکه محمدحسن نیست، این ، دوستمه💞، می‌شناسمش!» ⚜مهران با تعجب به او نگاه می‌‌کرد😳. هنوز حرفی نزده بود که گفت: «خب حالا چرا زده 🤔 نکنه واقعاً شهید شده⁉️ این رسوله نه محمدحسن؛ ⚡️اما عکس .» ⚜بعد با ترسی که از می‌بارید، به مهران خیره شد.نکنه واقعاً شهید شده😢 بیچاره می‌‌شم.مهران همچنان در سکوت به او خیره شده بود و چیزی نمی‌گفت. نمی‌دانست باید چه نشان بدهد. ⚜روح‌الله را گرفت و سر میز نشست، اما یک قاشق هم نخورد❌. به یک نقطه خیره شده بود و با غذایش بازی می‌کرد🍝. مهران چند بار کرد. - کجایی داداش؟ چرا غذات رو نمی‌خوری⁉️ ⚜روح‌الله که با صدای او به خودش آمد، از سر میز بلند شد و گفت: «اصلاً کور شد، می‌رم یه کنم ببینم خبر صحت داره یا نه⭕️.»این را گفت و از سالن غذاخوری رفت بیرون. چند دقیقه‌ بعد مهران رفت سراغش👥، نگران حالش بود. وقتی به اتاقش رفت، دید که روح‌‌الله را پاک می‌کند😭. ⚜از حال‌وروزش پیدا بود که خیلی است. رفت کنارش نشست و گفت: «چی شد؟ پرسیدی❓»روح‌‌الله سرش را به‌نشانۀ تکان داد و با بغض گفت: «آره پرسیدم. خبر صحت داره. حالا چه‌کار کنم😭؟» ⚜می‌دونم دوستت بوده، خیلی ناراحتی. اما باید خوشحال باشی که و نمُرده. روح‌الله که سعی می‌کرد بغضش را مخفی کند، گفت: «درد من فقط این نیست. آره شهید شده🌷، خوش به حالش. ⚜اما خیلی بلده بود. به کارش وارد بود. می‌خواستم برم پیشش ازش کار یاد بگیرم🛠 . کلی ازش. قرار بود چیزهایی رو که از یاد گرفته بود، بهم یاد بده😞. خیلی قرارها با هم گذاشته بودیم. فکرشم نمی‌کردم 🗯این‌جوری بشه.» ⚜مهران بازهم سعی کرد که بدهد، اما خودش هم می‌دانست خیلی فایده‌‌ای ندارد🚫. روح‌الله خیلی ناراحت بود😔.نمی دونست خودش هم روزی میشه شهید مدافع حرم و دست خیلیا رو میگیره... 🌹🍃🌹🍃 @madirshahid
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خییییییلی زیباست👌👌😍😍 التماس دعا....😇 🌷🍃کانال مسیر راه با شهدا🍃🌷 🍃 @masirshahid 🍃
ای کریم ال طه: 📜 دلنوشته همسر شهيد🕯✨ ✨❣هواي دلم ارديبهشتي است. گاهي ابري و گاهي آفتابي است. ياد خاطراتت دلم را گرم مي‌كند و سرماي فراق تا مغز استخوانم فرو مي‌رود. چشمان آسمان به جاي من مي‌بارد. درست مثل همان روز كه اهالي محله تو را روي دستانشان بردند من ايستاده‌ام پشت پنجره. آن روز تمام قد چشم شده بودم. دلم مي‌خواست از پشت همه پنجره‌هاي اكباتان نگاهت كنم. خاطرات آن روز پاييزي را هيچ باران بهاري پاك نمي‌كند. خاطرات رفتن تو و ماندن من. من يعني زينب فروتن. عروس ۲۵ ساله روح‌الله قرباني. شهيد مدافع حرم كه ۱۳آبان ۱۳۹۴ در حوالي شهر حلب سوريه به شهادت رسيد. نامم زينب است و چند وقتی است كه غم از دست دادن همسري مهربان را با توسل به اين نام تاب آورده‌ام. همسري كه حسين(ع)‌گونه شهيد شد و من مانده‌ام كه آيا همچون زينب(س) تاب مي‌آورم؟💔✨ ❣✨آقا روح‌الله قبل از شهادتت گفتي هر وقت دلم برايت تنگ شد روضه حضرت علي اصغر(ع) برپا كنم، روضه حضرت علي اكبر(ع) بخوانم. گفتي با پدر و مادر و برادر جمع شوم و چه بهتر كه همسايه‌ها هم بيايند با هم روضه بخوانيم قول دادي كه اين‌گونه آرام شوم. اين چند ماه چپ رفتم و راست آمدم دلم تنگت شد. آمدم و همه را جمع كردم و روضه خوانديم. اما آنقدر دلم تنگت است كه مي‌خواهم گوشه دلم برايت حسينيه‌اي علم كنم. هر لحظه روضه بخوانم تا شايد آرام شوم. هواي دلم ارديبهشتي است.‌ گاه سيلاب اشك‌هايم روي ‌گونه‌هايم شلاق مي‌زنند و‌ گاه تابش لبخند گرم تو از پشت قاب چوبي همه دلتنگي‌هايم را ذوب مي‌كند.🌹 شادی روح بلندشان پایان ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ❀ ‌@masirshahid ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
🌹اخلاق روح‌الله خیلی شبیه بود، از همون اول. معاون مدرسه مون وقتی کارهای روح الله رو می دید بهش می گفت: تو چند سال دیر به دنیا اومدی، باید چند سال زودتر به دنیا میومدی، میرفتی جنگ شهید🌷 می شدی. روحیه ات و اخلاقات شبیه شهداس👌 غافل از اینکه شهید راهش رو به آسمون پیدا میکنه حتی اگر جنگ ایران و عراق تموم شده باشه. درست مثل "روح الله" که راه آسمون رو پیدا کرد.🕊 خاطره از: یکی از دوستان شهید 🌷 •|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|• 🆔 @masirshahid
✨روح‌الله می‌گفت: «امام حسین رو بگیر و تا ته برو...» امام حسین رو گرفت و رفت. رفت و رفت و رفت تا رسید به سیدالشهدا ... رسید به خودِ خدا... 🏴 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┅✿❀ 🏴 💔🏴 🏴 @masirshahid ❀✿┅┅┄