✨سلام همراهان همیشگی شهدا✋
نظرتون چیه امشب معرفی شهید🌹داشته باشیم
تاساعت 🕰 ۹ نظراتونو هم بگید
اگه خواستید میذارم ببینم چند تا رای میاره☺️
#به_وقت_رمان
💎رمان نسل سوخته💎
#قسمت_سیویکم
🎁هدیه خدا🎁
عید نوروز ... قرار بود بریم مشهد ... حس خوش زیارت🕌 ... و خونه مادربزرگم👵 ... که چند
سالی می شد رفته بود مشهد... 😍
دل توی دلم نبود ... جونم بود و جونش 😘... تنها کسی بود که واقعا در کنارش احساس
آرامش می کردم ...💚
سرم رو می گذاشتم روی پاش ... چنان آرامشی وجودم رو می گرفت که حد نداشت ...
عاشق صدای دونه های تسبیحش بودم ... 📿
بقیه مسخره ام می کردن ...
- از اون هیکلت خجالت بکش ... 13 ،14 سالت شده😤 ... هنوز عین بچه ها می مونی...
ولی حقیقتی بود که اونها نمی دیدن ... هر چقدر زندگی به من بیشتر سخت می گرفت
... من کمر همتم رو محکم تر می بستم💪 ... اما روحم به جای سخت و زمخت شدن ...
نرم تر می شد 😇...دلم با کوچک تکان و تلنگری می شکست 💔... و با دیدن ناراحتی دیگران شدید می گرفت❣
... اما هیچ چیز آرامشم رو بر هم نمی زد ... درد و آرامش و شادی ... در وجودم غوطه
می خورد 🙃... به حدی که گاهی بی اختیار شعر می گفتم ...📝
رشته مادرم ادبیات بود ... و همه ... این حس و حالم رو به پای اون می گذاشتن ... هر
چند عشق شعر بودن مادرم ... و اینکه گاهی با شعر و ضرب المثل جواب ما رو می داد
... بی تاثیر نبود 😊... اما حس من ... و کلماتم ... رنگ دیگه ای داشت ...🌈
درد، هدیه دنیا و مردمش به من بود ... و آرامش و شادی ... هدیه خدا ... 🎈
خدایی که روز به روز ... حضورش رو توی زندگیم ... بیشتر احساس می کردم ...
چیزهایی در چشم من زیبا شده بود... که دیگران نمی دیدند ... و لذت هایی رو درک
می کردم... که وقتی به زبان می آوردم ... فقط نگاه های گنگ ... یا خنده های
تمسخرآمیز نصیبم می شد ... 🙃
اما به حدی در این آرامش و لذت غرق شده بودم ... که توصیفی برای بهشت من نبود...🌸
از 26 اسفند ... مدرسه ها تق و لق شد ... و قرار شد همون فرداش بزنیم به جاده ... 🚘
پدرم، شبرو بود ... ایام سفر ... سر شب می خوابید و خیلی دیر ساعت 3 صبح ... می
زدیم به دل جاده ...🏕
این جزء معدود صفات مشترک من و پدرم بود ... عاشق شب های جاده بودم🤓 ... سکوتش
... و دیدن طلوع خورشید🏜 ... توی اون جاده بیابانی ...وضو گرفتم ... کلید ماشین رو برداشتم🗝 ... و تا قبل از بیدار شدن پدرم ... تمام وسایل
رو گذاشتم توی ماشین ... و قبل از اذان صبح ... راه افتادیم ...💎
نویسنده : 🌼شہید سید طاها ایمانے🌼
🌛ڪپے بہ شرط دعا براے ظہور مولا🌜
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
❀ @masirshahid
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
ان شاالله یه شب دیگه 🌸
رای مثبت کم بود✨
تشکر میکنم از همراهان همیشگی شهدا🕊
التماس دعا🤲
امـروز
ڪسےگفتـ بہ من
چِقَــدَر #تنهــایے!
گفتمش در پاسخ
تن من گر #تنهاست
دݪ من بــا
#دلهاست...
سلام دوستان🌷 ظهرتـــــون بخیر و شهــــــدایـــی🌷
#یادشهداباصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
❀ @masirshahid
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
.
.
تنها کسانی شهید🌹 می شوند!
که #شهید🕊 باشند...
.
باید قتلگاهی رقم زد؛
باید کشت!!✨
#منیت را
#تکبر را
#دلبستگی را
#غرور را
#غفلت را
#آرزوهای دراز را
#حسد را
#حرص را
#ترس را
#هوس را
#شهوت را
#حب_دنیا را...
.
باید از #خود گذشت!
باید کشت #نفس را...
.
شهادت🕊 #درد دارد!
دردش کشتن #لذت هاست..☺️.
.
به یاد #قتلگاه کربلا...🌸
به یاد قتلگاه #شلمچه و #طلاییه و #فکه...
الهی،#قتلگاهی...
باید #کشته شویم،تا #شهید شویم!!🌸🕊
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
❀ @masirshahid
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
📚 شهید رضا افقهی فریمانی
تولی و تبری را فراموش نکنید و در نمازها و دعاها امام را یاد کنید.
در این برهه از زمان که ابرجنایتکاران و ابرمتجاوزین شرق و غرب دست اتحاد شوم شیطانی خود را به یکدیگر داده اند تا به خیال خام خود از گسترش این انقلاب جلوگیری کنند
و اسلام رااز منطقه ریشه کن کنند، تکلیف شرعی بر هر مرد و زن مسلمان حکم میکند که جهت دفاع از این مملکت و اسلام عزیز به پا خیزند.
🔸 برای خواندن وصیتنامه این شهید به سایت زیر در دانشنامه شهدا مراجعه کنید:
http://fa.jahad.org/index.php/شهید_رضا_افقهی_فریمانی
#وصیتنامه_شهدا