eitaa logo
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
163 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
101 فایل
⚠️ من امروز باید بگویم که تکلیف است براى مسلمانها. حفظ مساجد امروز جزء امورى است که اسلام به او بسته است. ✍️صحیفه امام، ج‏۱۳، ص: ۲۱ پایگاه مقاومت النساء حوزه فاطمه الزهراءبسیج خواهران هشترود
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ دور از تو مانده ام گره ام وا نمےشود ماهے ڪه فارغ از غم دریا نمےشود راه حرم نشان بده از شهر خستہ ام لطفا نده جواب مرا با "نمےشود" 💚 💔 🌙 @masjdvaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼 ✍کسی كه نماز شب خوانده است؛ در دنيا در کار خود موفّق می‌شود و در قيامت، نورانيّت و درخشندگی خيره‌‌كننده‌ای پيدا می‌كند.او در صف محشر جلو می‌رود تا به صف انبياء می‌رسد و آنجا مقام محمود است،‌ در چنان موقعيّتی اهل محشر به او غبطه می‌خورند. نماز شب، نعمتی است از جانب خدای سبحان که عزّت‌ و ابهّت نمازگزار را نزد مردم افزایش می‌دهد. برخی تصوّر می‌کنند نعم‌ الهی منحصر در مادّیات است، در صورتی که از نعمت‌های اصلی و مهمِّ خداوند که محبوب اولیای الهی است، می‌توان به‌ کسب توفیق نماز شب اشاره کرد. 🔅 پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: دو رکعت نماز در شب پیش من از دنیا و آنچه در آن است محبوبتر است. 📚 وسائل الشّيعة، ج۸، ص۱۵۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_پنجاه_و_ششم: دزدهاے انگلیسـے وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... با یه وجو
رمانــ🍃 : تقصیر پدرمــ بود این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صدای بلند خندید ... - دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟ ... - کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم ... از جاش بلند شد ... - تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا محبور کرده باشه ... نفس عمیقی کشیدم ... - چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم ... و از اتاق خارج شدم ... برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ... دل تنگ مادر و خانواده ... دل شکسته از شرایط و فشارها ... از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم ... از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ... حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم ... رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولو شدم ... - بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم ... اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام ... کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم ... توی مسیر حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم ... همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد ... ... @masjdvaliasr
✨﷽✨ ✍ رهبر انقلاب در پیام تبریک موفقیت مقاومت فلسطین در جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی بر آمادگی جوانان فلسطینی و امت اسلامی تاکید کردند. 👈 پیروزی قیام یکپارچه فلسطین @masjdvaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: این خانم‌های طلبه وقتی درس طلبگی می‌خوانند و ما این همه فاضل زن داریم، حضور اینها در بین خانواده‌ها، در اجتماعات زنان خیلی مغتنم است. @masjdvaliasr
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_پنجاه_و_هفتم: تقصیر پدرمــ بود این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با ص
رمانــ🍃 : حـس دومـ درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم ... باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران ... هر چند، حق داشتن ... نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ... گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد ... اونقدر قوی که ته دلم می لرزید ... زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ... اول که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی خوشحال شد ... اما وقتی فهمید برای همیشه است ... حالت صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود ... - چرا مادر؟ ... اتفاقی افتاده؟ ... - اتفاق که نمیشه گفت ... اما شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... خدا برای من، شیرین تر از خرماست ... - اما علی که گفت ... پریدم وسط حرفش ... بغض گلوم رو گرفت ... - من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم ... بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم ... گریه ام گرفت ... مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... له شدم ... توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست ... چه می کنم ... و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم... چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم ... - چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟ ... غرق در افکار مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ... دکتر دایسون ... رئیس تیم جراحی عمومی بود ... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده ... برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد ... اما یه چیزی ته دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز به این راحتی تموم نمیشه ... و حق، با حس دوم بود ... ...
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
1🔶شرح و تفسیرحکمت10🔶 ▪️روش معاشرت با مردم 🔺مى دانيم اسلام دينى اجتماعى است و آيات قرآن و روايات اس
2-شرح وتفسیرحکمت10 🔺 هرگاه از دست برويد جاى شما در ميان آنها خالى باشد; ولى در دل همواره از شما ياد کنند و بر عواطف و محبت هايى که نسبت به آنها داشتيد اشک💧 بريزند و در حال حيات پروانه🦋 وار گرد شما بگردند و از معاشرت با شما لذت ببرند. 🔹در واقع امام(عليه السلام) در اينجا مسئله محبت و نيکى کردن به مردم را با دلالت التزامى و ذکر لوازم بيان فرموده است، 💦 زيرا اشک ريختن بعد از مرگ و عشق ورزيدن در حال حيات از لوازم قطعى محبت💚 با مردم است. نهج البلاغه @masjdvaliasr
تمام لذت عمرم همین است که مولایم امیرالمومنین است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_پنجاه_و_هشتم: حـس دومـ درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم ... باو
رمانــ🍃 : هواے دلپذیـر برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت های من، از همه طولانی تر شد ... نه تنها طولانی ... پشت سر هم و فشرده ... فشار درس و کار به شدت شدید شده بود ... گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم ... از ترس واریس، اونها رو محکم می بستم ... به حدی خسته می شدم که نشسته خوابم می برد ... سخت تر از همه، رمضان از راه رسید ... حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم ... عمل پشت عمل ... انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره ... اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود... از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم ... کل شب بیدار ... از شدت خستگی خوابم نمی برد ... بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک ... رفتم توی حیاط ... هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد ... توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد ... و با لبخند بهم سلام کرد ... - امشب هم شیفت هستید؟ - بله ... - واقعا هوای دلپذیری شده ... با لبخند، بله دیگه ای گفتم ... و ته دلم التماس می کردم به جای گفتن این حرف ها، زودتر بره ... بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم ... اون هم سر چنین موضوعاتی ... به نشانه ادب، سرم رو خم کردم ... اومدم برم که دوباره صدام کرد ... - خانم حسینی ... من به شما علاقه مند شدم ... و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه ... می خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم ... ... @masjdvaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رأی ندادن، یعنی من برای تغییر وضع موجود هیچ کاری نمی‌کنم... پس حتی اگه قحطی هم بیوفته حق اعتراض نداری.... یعنی: دوست دارم بقیه برای من تصمیم بگیرند رأی ندادن:اعتراض خاموش است که شنیده نمی‌شود و مشکلی را حل نمی‌کند رأی دادن هم در شرایط نابسامان، یعنی من اعتراض دارم اما برای تغییر شرایط قدم بر می‌دارم... @masjdvaliasr
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_پنجاه_و_نهم: هواے دلپذیـر برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت ه
رمانــ🍃 : خانــواده برای چند لحظه واقعا بریدم ... - خدایا، بهم رحم کن ... حالا جوابش رو چی بدم؟ ... توی این دو سال، دکتر دایسون ... جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد ... از طرفی هم، ارشد من ... و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود ... و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده ... - دکتر حسینی ... مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما... کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت ... پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده ... نه رئیس تیم جراحی... چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه ... - دکتر دایسون ... من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی ... احترام زیادی قائلم ... علی الخصوص که بیان کردید ... این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه... اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم ... و روابطی که اینجا وجود داره ... بین ما تعریفی نداره ... اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زیر یه سقف زندگی کنن ... حتی بچه دار بشن ... و این رفتارها هم طبیعی باشه ... ولی بین مردم من، نه ... ما برای خانواده حرمت قائلیم ... و نسبت بهم احساس مسئولیت می کنیم... با کمال احترامی که برای شما قائلم ... پاسخ من منفیه... این رو گفتم و سریع از اونجا دور شدم ... در حالی که ته دلم... از صمیم قلب به خدا التماس می کردم ... یه بلای جدید سرم نیاد ... ... @masjdvaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید جهان آرا ⇩ بچه ها اگه شہر سقوط کنه باز پسش می گیریم 🚶🏻‍♀ ولی حواستون باشه ایمانتون سقوط نکنه !!⚠️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسامی نهایی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد در اجرای ماده ۶۰ قانون انتخابات ریاست جمهوری ، به آگاهی مردم شریف ایران اسلامی میرساند اسامی نامزدهای انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهروی اسلامی ایران که صلاحیت آنان مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته است به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر می باشد: ۱- سعید جلیلی ۲- سید ابراهیم رئیس الساداتی مشهور به رئیسی ۳- محسن رضایی ۴- علیرضا زاکانی ۵- سید امیر حسین قاضی زاده هاشمی ۶- محسن مهر علیزاده ۷- عبدالناصر همتی بر اساس ماده ۶۶ قانون ، فعالیت انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهروی رسما از تاریخ اعلام اسامی به وسیله وزارت کشور آغاز و تا ۲۴ ساعت قبل از شروع اخذ رای خاتمه می پذیرد/ باشگاه خبرنگاران جوان ➖➖➖➖➖ ✅✏️ با ما در کانال مسیر آذربایجان‌شرقی همراه باشید👇 🆔 @masir_az 🆔 @masir_az 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ✴️ سروش: sapp.ir/masir_az ✴️ ایتا: eitaa.com/masir_az ⁉️ خواهشاً به تمامی مخاطبینت بفرست ✊
مسجدحضرت ولیعصر(عج)،النساء
رمانــ🍃 #بدون_تو_هرگز #قسمت_شصت: خانــواده برای چند لحظه واقعا بریدم ... - خدایا، بهم رحم کن ...
رمانــ🍃 : خیانتـــ روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم ... دلخوریش از من واضح بود ... سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه ... مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه ... توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید ... و من رو خطاب قرار نمی داد ... اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم ... حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود ... سه، چهار ماه به همین منوال گذشت ... توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو ... بدون مقدمه و در حالی که ... اصلا انتظارش رو نداشتم ... یهو نشست کنارم ... - پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ ... اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن ... چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟ ... همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن ... با دیدن رفتار ناگهانی دایسون ... شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد ... هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم ... دکتر دایسون ... واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ ... اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟ ... یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن ... و وقتی یه مرد ... بعد از سال ها زندگی ... از اون زن خواستگاری می کنه ... اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟... یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ ... یا بوده اما حقیقی نبوده؟ ... خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم ... خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود ... منم بی سر و صدا ... و خیلی آروم ... در حال فرار و ترک موقعیت بودم ... در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون ... در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه ... توی اون فشار کاری ... که یهو از پشت سر، صدام کرد ... ... @masjdvaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 ✨من نمی‌گویم معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد. 🇮🇷@masjdvaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا