امشب
قسمت آخرش بود
برای بار نمیدانم چندم
شاید دهم
و یا شایدم بیشتر
مختار به مصاف تزویر رفت
و شاهد کشته شدنش بودیم
همچنان سوزناک و اثرگذار
اما
از همه صحنه ها دردناک تر؛
دیر جنبیدن پسر اشتر
چشم انتظار ماندن مختار
اینکه وقتی متهم به ریا هستی، فقط با خونت میتوانی اعاده حیثیت کنی
سیاست تدافعی محض و عدم اقدام به حمله
اسیر شدن هفت هزار نفر خوش خیال
مفت مفت فروختن شهادت
و ...
اما حال به هم زن ترین شخصیت مختار برای من #ابومفلس بود که قلمش را فروخته بود و تاریخ را جوری میچرخاند که باب میل کسی باشد که به دولت و ریاست رسیده. او که شاهد رفت و آمد اتوبوسی حکّام بود، تنها سوالش از آنان این بود: «بفرمایید چطور بنویسم؟!»
#تحریف_را_بشکنیم
#تحریم_خودش_شکسته_میشود
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه