eitaa logo
مسجدالمهدی کن
208 دنبال‌کننده
23هزار عکس
3.8هزار ویدیو
341 فایل
مسجد المهدی(عج)کن برنامه های فرهنگی،دانش آموزی،آموزش قرآن اقامه نماز جماعت در سه نوبت صبح/ظهروعصر / مغرب و عشا https://eitaa.com/Dghaeam آدرس کانال ایتا و اینستاگرام مسجد المهدی(عج)کن👇👇👇👇 @masjed_kan
مشاهده در ایتا
دانلود
«در استان اصفهان حسینیه‌ای وجود دارد که ۴۰ شب روضه برگزار می‌کرد، شهید به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود. او از نجف‌آباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی می‌کرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم. بعضی از شب‌ها آنقدر خسته می‌شد که وقتی عذرخواهی می‌کردیم، می‌گفت برای امام حسین باید فقط سر داد.» 🌸 🌷 @qoranvaetratte
🌷هو الشهید🌷 #خاطره: عشق به مهر و تسبیح پنج سالش که بود نماز میخوند خیلی علاقه شدیدی نشون می داد به مهر و تسبیح مخصوصا تسبیح رو خیلی دوست داشت هرجا می رفت یه تسبیح می خرید کلاس اول ابتدائی بود اولین دوستی که پیدا کرد حافظ قران بود. از همان کلاس سوم چهارم ابتدائی روزهائی که صبحی بود ظهر می رفت مسجد روزهایی که بعدازظهری بود شبها می رفت مسجد پنجشنبه جمعه هم که باید حتما مسجد می رفت همه می گفتند اصلا علی مثل یه مرد کوچک می مونه؛ ما توش بچگی ندیدیم. همیشه یه روح بزرگی داشت، حرفای خیلی بزرگی می زد... 🌹🌸 به نقل از مادر محترم شهید #شهید_علی_خلیلی 🍃 #شهید_غیرت 🌴 @masjed_kan
#خاطره🌸🍃 شیوه خاصی برای درس خواندن📖 داشت که تحت هیچ شرایطی آن را #تغییر نمیداد❌ برایش فرقی نمیکرد سه روز یا سه ساعت به #امتحان مانده باشد کتاب📚 را میخواند بعد #خلاصه نویسی میکرد همان خلاصه نویسی ها📝 را مطالعه میکرد. درتبادل اطلاعات درسی خلاصه نویسی هایش را در اختیار دیگران👥 قرار میداد به این شیوه مطالعه علاقه داشت💖 برای درس خواندن حرص نمیخورد و با #آرامش رفتار میکرد. #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #مسجد_المهدی_کن 🌴 @masjed_kan
#خاطره 🌷همیشه‌ی ‌خدا در حال #شوخی و خنده بود. جایی نبود که جواد باشد و خنده نباشد😅 تنها جایی که خنده‌اش را نمی‌دیدی، وقتی بود که باب روضه #حضرت_زهرا(س) و فرزندانش🏴 باز می‌شد. 🌷به حضرت زهرا(س) #ارادت خاص داشت! تا جایی که در اعزام چهارمش به #سوریه، وقتی ترکش به #پهلو و سرش خورده💥 و به شدت مجروح شده بود، می‌گفت: در سوریه نشان از مادرم❤️ #زهرا(س) گرفتم و پس از این جراحت به وضوح شوق رفتن در چهره‌اش هویدا بود و در #روضه مادر بی‌تابی بیشتری می‌کرد. 🌷تو روضه‌های بی‌بی، وقتی اسم #مغیره میومد از خود بی خود می‌شد و به سر و صورتش می‌زد😭 🌷به آقای #نریمان_پناهی علاقه خاصی داشت💖 ایشون رو "حضرت نریمان" صدا می‌کرد. توی ماشین موقع جابجایی #شهدای_گمنام، مداحی‌های ایشون رو‌گوش می‌داد🎶 #شهید_جواد_محمدی🌷 #شهید_مدافع_حرم #مسجد_المهدی_کن 🌴 @masjed_kan
✳️ برای سرش جایزه گذاشته بودند اما نزدیک فرمانده اسرائیلی‌ها می‌رفت، عکس می‌گرفت و مواضع را شناسایی می‌کرد «كوهی را در نظر بگيريد که پایينش تقريباً زمينی صاف بود. ما بالای این کوه بوديم و تانك‌های اسراییلی‌ها هم آن پایين آمده بودند. فرمانده ‌تانك‌ها بیرون تانک بود و با دوربين كه نگاه می‌كرديم، می‌ديديم که در حال دستور دادن به اطرافیانش است. چمران عينكش را زد، سوار موتور شد و دوربين عكاسی‌اش را هم برداشت و به طرف اسراییلی‌ها رفت. چون زبان فرانسه را هم خوب بلد بود شروع به مصاحبه با اسراییلی‌ها کرد؛ از تانك‌ها، از فرمانده‌اش و از مواضعشان عكس گرفت. ما در بالا بودیم و ‌وقتی می‌ديدم كه چمران کنار تانك‌ها با فرمانده صحبت می‌كند، قلب من می‌خواست از سينه‌ام بيرون بياید. اگه می‌شناختندش كه دیگر چمران به دست ما نمی‌آمد.‌ چون اسراییلی ها برای سر چمران جایزه گذاشته بودند. خيلی خطرناك بود. با فرمانده گروهان تانك اسراییلی مصاحبه می‌كرد حتی عكس می‌گرفت از آن‌ها. كاملاً از نزديك شناسايی كرد و برگشت. بعداً هم آمد و دستور حركت‌هايی داد كه منجر شد با چند تا شليك برنامه، تانك‌ها فرار كردند و در منطقه نماندند. درواقع، آنقدر آدم شجاعی بود.» 📌برگرفته از خاطره نصرالله اسدالهی، از همرزمان دکتر مصطفی چمران در لبنان در گفت‌وگو با گروه تاریخ شفاهی موسسه ◽️ ۳۱ خرداد، سالروز شهادت دکتر چمران