اصلاح طلبان، شکست پنهان، پیروزی آشکار!
#سرمقاله
روزنامه جوان
#عبدالله_گنجی
بالاخره اصلاحطلبان بدونِ چون و چرا و با همه وجود وارد صحنه انتخابات شدند و در یک رقابت واقعی وزن اجتماعیشان روشن شد. اصولگرایان در سالهای ۷۶، ۸۰، ۹۲ و ۹۶ طعم شکست را چشیدند و هیچ ادعایی ندارند و هیچ تصویری «فرامن» از خود ارائه نمیکنند. چون خود را بخشی از نظام میدانند و در غم و شادی و تلخ و شیرینی حوادث کشور، خود را سهیم میدانند و ادای اپوزیسیوننمایی در نمیآورند.اما مدیریت حکیمانه نظام این دوره اصلاحطلبان را به درون کشاند و بسیاری از مدعیات آنان باطل شد. درست است که آنان از لحاظ حقوقی با ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار رأی پیروز انتخابات هستند، اما این پیروزی از جهت ثبت تاریخی برای آنان از شکست سنگینتر است. آنان هوشمندانه رصد میکردند تا هیچگاه از مردم شکست نخورند و علت مشارکت پایین در سال ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ را نه فقط به عملکرد دولت منتسب به خود ارجاع نمیدادند بلکه علت مشارکت پایین را عدم حضور کاندیداهای اختصاصی خود در صحنه میدانستند و در سال ۱۴۰۲ برای فرار از شکست به کاندیداهای سراسر کشور زنگ میزدند که به نام اصلاحات کاندیدا نشوید. آنان باوری تولید کرده بودند که ملت با ماست. با ما شرکت میکند و با ما شرکت نمیکند. خاتمی میگوید در ۱۴۰۲ در کنار ۶۰ درصد ایستاده است. حال معلوم شد آن ۶۰ درصد اصلاً کنار خاتمی نایستادهاند. اصلاحطلبان دولت تشکیل میدهند، اما آن هیمنه پنبهای فرو ریخت. خاتمی، ظریف، روحانی، آذری جهرمی، نهضت آزادی، علیرضا رجایی، زیدآبادی، صمیمی، خانواده تاجزاده، محقق داماد و همه و همه آمدند تا پایینترین درصد رأی یک رئیسجمهور در تاریخ ۴۵ ساله جمهوری اسلامی را به آقای پزشکیان بدهند. اگرچه معتقدم آنان هیچ تأثیری نداشتند و این رأی هم مدیون مرام خود پزشکیان است. اکنون اصلاحطلبان صاحب پایینترین رأی یک رئیسجمهور در کشورند. حتی نتوانستند رأی رئیسجمهور عاریتی خود یعنی روحانی را احیا کنند و مسنترین کاندیدای تاریخ انقلاب نیز از آنان است. اکنون ۷۴ درصد ملت به آنان «نه» گفتهاند و این وزن واقعی فقط در چنین شرایطی شفاف میشد. اپوزیسیوننماها دیگر نمیتوانند بگویند آن ۵۰درصد که مشارکت نکردند با ما هستند، زیرا شما التماس کردهاید، وحشت آفرینی کردهاید، با شعار «برای ایران» از جمهوری اسلامی برائت جستهاید، اما وقعی به شما گذاشته نشد.
بعد از شکست سنگین اجتماعی، شکست گفتمانی نیز رقم خورد. آیا کسانی که دنبال رأی برای پزشکیان بودند همانهایی هستند که در جمع ۴۰ نفر در سال ۱۴۰۰ تاجزاده را نفر سوم انتخاب و پزشکیان را ندیدند؟ تئوریسینهای ضد اسلام سیاسی، مفسران یکه سالاری از ولایت فقیه، مبلغان انتخابات آزاد و رفراندوم و مرزسازان با نظام دینی، یک مرتبه همه مدعیات سه دهه خود را به رودخانه ریختند و تصاحب قدرت، دروغین بودن همه آن باورها را اثبات نمود. خاتمی یا ظریف واقعاً فکر میکردند ملت ایران قامت آنان را با همه وجود نظارهگر است حال معلوم شد اینها اگر سهمی هم داشتهاند زیر سقف ۲۶ درصد واجدین شرایط است. اکنون سکولارهای ضد ایدئولوژی باید نهج البلاغه بخوانند. مفسران یکه سالاری از ولایت فقیه باید به دستور پزشکیان سیاستهای کلی نظام را دنبال نمایند. مدعیان «مردم همیشه با ما هستند» باید برای رضایت ۵۰ درصد مردم تلاش کنند و این تلاش اکنون در درون قدرت است و نمیتوانند بر عشوه «اصلاحات جامعهمحور» اپوزیسیون نمایی را بفروشند. تله وزن کشی اصلاحات به بهترین شیوه کار کرد و البته مگر این جماعت غریبهی نظام، از رو میروند؟ در این انتخابات نه آنان از تقلب سخن گفتند و نه ما طراحان انقلاب رنگی را دیدیم، همه چیز بر وفق مرادشان بود تا نظام جمهوری اسلامی آنان را به تله خودشناسی بکشاند و اسطورههای اجتماعیشان جای خود را مجدداً بشناسند. البته، چون ما مانند آنان روشنفکر اپوزیسیوننما نیستیم، نمیتوانیم مشی آنان با رئیسی را دنبال کنیم. ما هرگز پزشکیان را «رئیسجمهور پایینترین اقلیت تاریخ جمهوری اسلامی» خطاب نخواهیم کرد. هشتگ دولت علیل و دولت انتصابی نخواهیم زد. ما حتماً به او کمک خواهیم کرد. عمل مثبت او را در سبد نظام میدانیم. آنچه وظیفه ماست نورتابانی بر دخمه سکولارهای خودشیفته است که ما آنان را مصادیق نااهلان و نامحرمان انقلاب اسلامی میدانیم و آرشیوهای آنان را به میدان روشنایی منتقل خواهیم کرد. تردیدی نیست که آنان از پزشکیان عبور خواهند کرد و آن روز فرا خواهد رسید، زیرا روشنفکر سکولار نمیتواند هم درون قدرت، کلاه جمهوری اسلامی سرش باشد هم بگوید، برای «ایران انتزاعی» هستیم و همچنان فکر کند که میشود سر مردم کلاه گذاشت. از عوامل اصلی مشارکت پایین، فرچههای سیاه نمای این جماعت است. حال میخواستند خود را سفید نشان دهند و در قبال تابلو نظام که سیاه کرده اند سکوت کنند...