eitaa logo
محبین صاحب الزمان🌷
102 دنبال‌کننده
1هزار عکس
2هزار ویدیو
15 فایل
گروهی (فرهنگی ، اجتماعی ، عقیدتی ، سیاسی)
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجی حق جو: ✏✏✏✏✏✏✏✏✏ نامه سرگشاده یک دانشجوی ساکن هلند. برسد به دست آقای خامنه‌ای... ✏✏✏✏✏✏✏✏✏✏✏ ایرانی‌تر از همه ایرانی‌ها در طول تاریخ پیدایش حکومت و مرز جغرافیایی در سرزمین پارس... به بهانه‌ی سالگشت انتخاب شما به رهبری ایران می‌نویسم... قسمت اول من، تاریخ خوانده هستم. و به اندازه‌ی کوچک خودم، دنیا دیده. من، تاریخ ایران را خوانده‌ام. از زمان سرزمین مادها، پارس‌ها و پارت‌ها... من، جز تاریخ جهان،‌ تاریخ پادشاهان ایران را خوانده‌ام؛ از کوروش و داریوش و انوشیروان و خسروپرویز تا نادرشاه و شاه عباس و کریم خان زند با لقب وکیل الرعایا!... من، تاریخ دویست ساله اخیر ایران را خوانده‌ام... و آن سال‌های پایانی نظام پادشاهی ایران... من، آنچه در ایران در دوره رضاخان و پسرش گذشته خوانده‌ام. در کتب مختلف به زبان‌های مختلف... و پس از آن... من، زندگی امام خمینی را خوانده‌ام و شیوه رهبری و حکومت‌داری‌اش و شأن و شخصیت و هویتش. و بعد شما... من تاریخ زندگی شما را خوانده‌ام. با تنوعی بالا... من، بیست و چند سال سخنرانی‌های شما پس از رهبری را گوش داده‌ام. با دقت و فکر خوانده‌ام... با جرأت و اعتماد به نفس و اتکا به اعتقاداتم می‌گویم: بعد از امام خمینی، ایرانی‌تر از همه‌ی ایرانی ها شما هستید. پادشاه تر از همه پادشاهان ایران، شما هستید. خدماتی که شما به ایران کرده‌اید مثل و مثال دیگری جز امام خمینی ندارد. آقای خامنه‌ای، رهبر فرزانه ایران؛ فقط شما هستید که از قدرت خود سوء استفاده نکرده‌اید. فقط شما هستید که چون تمام پادشاهان ایران، برای قدرت و ثروت نجنگیدید. برای شهرت و محبوبیت دست به رفتارهای رایج، جهت عوام فریبی نزدید. فقط شما هستید که سفرهای تفریحی ندارید. فقط شما هستید که از همسر و دخترانتان استفاده ابزاری نکردید. فقط شما هستید که نگذاشتید فرزندانتان دیده شوند و صاحبان مقام و منصب و شهرت و قدرت. فقط شما هستید که دغدغه دین و دنیای مردم را با هم در عالی ترین درجات دارید. فقط شما هستید که به نحو احسن وظیفه‌ای که به گردن دارید را هزاران بار بیش از حد انتظار به انجام رسانده‌اید. فقط شما هستید که مردم را تحقیر و تضعیف نکردید و هرگز از ایشان بدگویی ننمودید. در این تمدن ۲۵۰۰ ساله تشکیل حکومت در ایران،‌ بین تمام پادشاهان این سرزمین، فقط شما هستید که نظام طبقاتی را بی اعتقادید، حرم سرا ندارید و بدون کاخ و برج و مراکز تفریحی اختصاصی هستید. فقط شما هستید که بجای سر زدن و چشم درآوردن و زبان از حلقوم بیرون کشیدن که عرف تنبیهات و جنایات پادشاهان سرزمینم بوده، سالانه و بارها، آسیب زنندگان به حیثیت و آبروی فرهنگ و اقتصاد و سیاست یک کشور را شامل عفو عمومی کردید. فقط شما هستید که جنگ‌های متجاوزانه به سرزمین‌های مجاور نداشته‌اید که هیچ، برای استقلال آن‌ها و افتادن حکومت دست مردم آن سرزمین‌ها تلاش کرده‌اید. فقط شما هستید که در سرزمین‌های مختلف همسایه و غیر آن، علاقه‌مند و معتقد و فدایی دارید... در میان تمامی پادشاهان ایران، فقط شما هستید که در حوزه‌های مختلف علمی و معرفتی سرآمد علما و دانشمندان زیادی هستید. فقط شما هستید که آنقدر کتاب خوانده‌اید که از شماره خارج است. فقط شما هستید که تحمل شکنجه و تبعید داشتید و خم به ابرو نیاوردید و هرجا رفتید منشا خیر برای ایران و ایرانی شدید. فقط شما هستید که اهل انتقام نبوده و نیستید. فقط شما هستید که خودتان را خرج ایران کردید نه ایران را خرج خودتان... فقط شما هستید که هرگز از ما مردم ناامید نشده‌اید. فقط شما هستید که معنای مقاومت را در کلام و عمل به ما ثابت کردید. فقط شما هستید که جانانه از زبان فارسی حمایت کردید. فقط شما هستید که دغدغه دارید و آرزو دارید که با همت همین جوانان ایرانی، روزی زبان علم دنیا، زبان فارسی باشد!... ✍دانشجوی ایرانی ساکن هلند و فرانسه @ninfrance ✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید
زمان: حجم: 1.6M
🔹در این پیام صوتی می‌شنوید 🔹با چه رفتاری نظر مبارک امام حسین علیه السلام را به خود جلب کنیم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر چند زهر، قلب تو را پاره‌پاره کرد اما به یاد کرب و بلا گریه می‌کنى اصلاً خود تو کرب و بلای مجسمى وقتی برای خون خدا گریه می‌کنى 🏴 سالروز شهادت پنجمین ستاره آسمان ولایت و امامت امام محمد باقر علیه السلام را خدمت امام زمان عجل الله فرجه الشریف و شما و همه محبان اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض می کنیم.
ای ولیّ الله داور، السـلام ای سلامت از پیمبر، السلام حجّت خلاق اکبـر، السلام زادۀ زهـرای اطهر، السلام السلام ای باقـر آل رسـول چارمین فرزند زهرای بتول ای نبی بـر تو فرستاده سلام وی به زین العابدین، ماه تمام هفتمین معصومی و پنجم امام مکتبت تا صبح محشر، مستدام تیغ نطقت می شکافـد، علم را روح می بخشد مرامت، حلم را ای سـلام ذات حـیّ داورت بر تو و نطـق فضیلت پرورت علم آرد سجده بر خاک درت حلم گردیده است بر دور سرت نسل نوری هم ز باب و هم ز مام خـود امام و مـادرت بنـت الامام کیستـی ای آیت سـرّ و علن؟ تو هم از نسل حسینی، هم حسن تو امـامت را روانـی در بـدن ای ولایـت را چـراغ انجمـن علم تو، علـم خداونـد جلیل وحی باشد بر لبت بی جبرییل از درخـت علم، بَـر داریم ما وز تو صد دریا گهر داریم ما بس حـدیث معتبـر داریم ما از شما کی دست برداریم ما؟ یابن زهرا سر برآور باز هم «جابر جُعفی» بپرور باز هم یابن زهرا گر چه با بغض تمام، حرمتت گردید پامال «هشام»، بر تنت آزار آمد صبح و شام، تو امامـی، تو امامی، تو امام نور از هر سو که خیزد، دیدنی است چهرۀ خورشیـد کی پوشیدنی است؟ تو خـزانِ بـاغ زهـرا دیده ای تو تن بی سر به صحرا دیده ای گـردن مجـروح بابا دیده ای بر فراز نیـزه سرهـا دیده ای کاش می دیدم چه آمد بر سرت یا چه کرده کعب نی با پیکرت؟ تو چهل منـزل اسارت دیده ای از ستمکاران جسـارت دیده ای خود عزیزی و حقارت دیده ای تشنگی و قتل و غارت دیده ای چارساله، کـوه ماتم برده ای مثل عمه، تازیانه خورده ای شـام بـود و مجـلس شوم یزید چشم تو چوب و لب خشکیده دید گـه سکینه ناله از دل می کشید گاه زینب جامـه بـر پیکـر درید چشم بر رگهای خونین دوختی سـوختی و سـوختی و سوختی ای دل شیعـه چـراغ تربتت دیده هـا دریـای اشک غـربتت سالهـا بـر دوش کـوه محنتت روز و شب پامال می شد حرمتت ظلم دیـدی در عیـان و در خفا تـا شـدی مسمـوم از زهر جفا ای به جانت از عدو رنج و عذاب هم به طفلی، هم به پیری، هم شباب قلبت از زهـر ستـم گردید آب قبر بـی زوّار تو، در آفتاب وسعت صحن تو مُلک عالم است لالۀ قبـر تو اشک «میثم»است استاد غلامرضا سازگار
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب تر نامت غریب و قبر، ز نامت غریب تر وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت گلدسته ای نداشت حرم، مرقدی نبود صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟ غم های عهد کودکی از یاد کی رود آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه تو دیده ای چه ها به اسارت به عمه شد در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد تو طفل روی ناقه ی عریان نشسته ای بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته ای تو طعم تازیانه و سیلی چشیده ای بر روی خار، همره طفلان دویده ای دیدی تو خیمه های به آتش کشیده را داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را استاد علی انسانی
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دریافت رحمت خدا هنگام نماز 💠 آیت الله ناصری ره 🌹🍃
مرگ شامى و حیاتى دوباره یکى از اهالى شام که به امام محمّد باقر علیه السلام بسیار علاقه مند بود و هر چند وقت یک بار به ملاقات و زیارت آن حضرت مى آمد، در یکى از زیارت هایش پس از گذشت چند روزى در شهر مدینه منوّره مریض شد و در بستر بیمارى و در شُرف مرگ قرار گرفت، به یکى از دوستان خود گفت: همین که من از دنیا رفتم، به حضرت ابو جعفر محمّد بن علىّ، باقرالعلوم صلوات اللّه علیه بگو تا بر جنازه ام نماز بخواند و در مراسم تدفین من نیز شرکت نماید. وقتى که آن مرد شامى وفات یافت و دوستش نزد امام محمّد باقر علیه السلام آمد و به حضرت گفت که فلانى مرده و توصیه کرده است تا شما بر جنازه اش نماز بخوانى و در مراسم دفن او شرکت فرمائى . حضرت فرمود: شام سردسیر است و حجاز گرم سیر، در دفن او عجله و شتاب نکنید تا من بیایم . و سپس به سمت منزل مرد شامى حرکت کرد و چون وارد منزل او گردید در کنار بسترش نشست ؛ و بعد از گذشت لحظه اى، دعائى را زمزمه نمود؛ و سپس او را با نام صدا کرد. در این هنگام، مرد شامى در حالى که پارچه اى سفید، رویش انداخته بودند، حرکتى کرد و پاسخ حضرت را داد. بعد از آن، حضرت او را نشانید و دستور داد تا شربتى مخصوص، برایش تهیّه کردند و به او خورانید. و چون به طور کامل بهبود یافت، خطاب به حضرت کرد و اظهار داشت: ((أ شهد أ نّک حجّة اللّه على خلقه ...)) یعنى ؛ شهادت مى دهم که تو حجّت خداوند بر خلق جهانى و مردم آن چه بخواهند باید در همه امور، به شماها رجوع نمایند و هر که به غیر شما مراجعه کند، همانا او گمراه گشته است . پس از آن، امام باقر علیه السلام فرمود: اکنون پیش آمد و جریان بازگشت خود را براى این افراد بازگو کن ؟ گفت: هنگامى که روح از بدن من پرواز کرد، مابین زمین و آسمان ندائى رسید، که روح او را به کالبدش بازگردانید، چون که محمّد بن علىّ علیهماالسلام درخواست حیات دوباره او را کرده است .(30) حاجیان انسان نما ابوبصیر که یکى از اصحاب باوفاى امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهماالسلام و نیز یکى از راویان حدیث مى باشد، ضمن حکایتى گوید: به همراه حضرت باقرالعلوم علیه السلام در مراسم حجّ بیت اللّه الحرام شرکت کردم، چون در جمع حُجّاج قرار گرفتیم، به آن حضرت عرضه داشتم: یاابن رسول اللّه ! امسال حاجى ها بسیار هستند و ضجّه و شیون عظیمى بر پا است ؟! حضرت فرمود: آرى ؛ ضجّه و شیون بسیار مى باشد، ولى حاجى بسیار اندک است ؛ و سپس افزود: اى ابو بصیر! آیا دوست دارى آنچه را گفتم ببینى تا بر ایمانت افزوده گردد؟ عرض کردم: بلى . پس از آن، خضرت دست مبارکش را بر صورت و چشم هایم کشید و دعائى را زمزمه نمود و سپس فرمود: اى ابوبصیر! اکنون خوب نگاه کن ببین چه مى بینى . همین که چشم هایم را گشودم و دقّت کردم بیشتر افراد را شبیه حیواناتى، چون خوک، میمون و... دیدم، ولى قیافه انسان در آن جمع بسیار کم و ناچیز بود، همانند ستارگانى درخشان در فضائى تاریک، گفتم: درست فرمودى، اى مولاى من ! حاجیان اندک و سر و صدا بسیار است . سپس امام باقر علیه السلام دعائى دیگر زمزمه و قرائت نمود و دیدگان من به حالت اوّل بازگشت، و پس از آن فرمود: ما بخیل نیستیم، لیکن مى ترسیم فتنه اى در بین مردم واقع شود و آنان لطف و فضل خداوند را نسبت به ما نادیده بگیرند و ما را در مقابل خداى سبحان قرار دهند، با این که ما بندگان خدا هستیم و از عبادت و اطاعت او سرپیچى نمى کنیم و در تمام امور تسلیم محض او بوده و خواهیم بود.(31) نصیحت به عمر بن عبدالعزیز و بازگشت فدک یکى از راویان حدیث، به نام هشام بن معاذ حکایت کند: روزى عمر بن عبدالعزیز وارد شهر مقدّس مدینه گردید و من در خدمت او بودم که یکى از غلامانش، به نام مزاحم و گفت: حضرت ابو جعفر، محمّد بن علىّ علیه السلام مى خواهد وارد شود. عمر بن عبدالعزیز گفت: اجازه دهید وارد گردد. همین که امام باقر علیه السلام وارد شد، عمر مشغول گریه بود، حضرت فرمود: تو را چه شده است که گریه مى کنى ؟ وسپس افزود: اى عمر بن عبدالعزیز! دنیا نوعى از بازار کسب و تجارت است، عدّه اى در آن سود مى برند و عدّه اى از آن خارج مى گردند در حالى که زیانکار و خسارت دیده اند. و عدّه اى دیگر وقتى از این دنیا بروند پشیمان و نادم خواهند بود که چرا براى آخرت خود توشه اى برنگرفته اند. سوگند به خداوند متعال، ما اهل بیت رسول اللّه صلى الله علیه و آله، صاحبان حقّ هستیم و کلّیّه اعمال و کردار بندگان بایستى از برابر دیدگان ما بگذرد. اى عمر بن عبدالعزیز! تقواى الهى پیشه کن و در درون خود پیرامون دو چیز بیندیش: اوّل آن که دقّت کن چه چیزهائى را دوست دارى که همراه تو باشد تا در پیشگاه خداوند سعادتمند باشى .
دوّم آن که متوجّه باش، از چه چیزهائى ناراحت هستى و تو را ناپسند آید، که همانا در پیشگاه خداوند تو را سرافکنده مى گرداند و مانع عبور تو از صراط خواهد شد. اى عمر بن عبدالعزیز! درب ها را به روى مردم و مراجعین خود بگشاى و مانع ها را برطرف نما و سعى کن که همیشه یار و یاور مظلومان و طردکننده ظالمان و متجاوزان باشى ؛ و سپس افزود: هر که داراى سه خصلت باشد، ایمانش کامل است . عُمَر با شنیدن این سخن، دو زانو نشست و گفت: یاابن رسول اللّه ! آن سه چیز را بیان فرما؟ همانا شما اهل بیت نبوّت هستید. حضرت فرمود: اوّل آن که هنگام شادمانى و خوشحالى گناه و معصیتى مرتکب نشود، دوّم آن که هنگام غضب و ناراحتى حقّ را فراموش نکند؛ و سوّم آن که هنگام دست یافتن به امور و اموال دنیا آنچه حلال و مباح او نیست تصرّف نکند. راوى گوید: چون سخن به این جا رسید، عمر بن عبدالعزیز دستور داد تا قلم و کاغذ آوردند و سپس حواله انتقال فدک را - که خلفاء قبل از او غصب کرده بودند - تحویل امام محمّد باقر علیه السلام داد.(32) آسایش دنیا و یا سعادت آخرت ابوبصیر آن راوى حدیث و از اصحاب صادقَیْن علیهماالسلام، نابینا شده بود؛ روزى محضر مبارک مولایش امام محمّد باقر علیه السلام وارد شد و اظهار داشت: یاابن رسول اللّه ! آیا شما وارثان و جانشنان پیامبر خدا هستید؟ حضرت در پاسخ فرمود: بلى . سؤ ال کرد: آیا پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وارث علوم همه انبیاء عظام علیهم السلام بوده است ؟ حضرت فرمود: بلى، او در تمام علوم و فنون وارث تمامى پیامبران الهى علیهم السلام مى باشد. گفت: آیا شما اهل بیت عصمت و طهارت، نیز در تمام علوم و فنون وارث پیامبر هستید؟ فرمود: بلى، ما وارث تمامى علوم و فنون او مى باشیم . سپس افزود: آیا شما توان آن را دارید که مرده را زنده و مریض را شفا دهید؟ و آیا از آنچه انسان ها انجام مى دهند و یا در درون خود پنهان دارند، آگاه هستید؟ امام علیه السلام فرمود: بلى، ولیکن تمامى آنچه را که ما انجام مى دهیم، با إ ذن و اراده خداوند متعال است . پس از آن فرمود: اى ابوبصیر! نزدیک بیا، چون کنار حضرت قرار گرفت، دست مبارک خود را بر صورت و چشم او کشید که تمام فضاء برایش نورانى شد و همه چیز را به خوبى مشاهده کرد. سپس فرمود: آیا این حالت را دوست دارى که بینا باشى و در قیامت همانند دیگر افراد گرفتار حساب و بررسى اعمال گردى ؟ و یا آن که همان حالت نابینائى را دوست دارى و این که در قیامت بدون دردسر وارد بهشت گردى ؟ ابو بصیر عرض کرد: مى خواهم همانند قبل نابینا باشم . پس امام محمّد باقر علیه السلام دستى بر چشم هاى ابوبصیر کشید و به حالت اوّل بازگشت .(33) همچنین آورده اند: سعد بن عبدالملک بن مروان - که از بنى امیّه بود و امام محمّد باقر علیه السلام او را سعد الخیر مى نامید - روزى در حالى که بدنش سخت مى لرزید و گریان بود، بر امام علیه السلام وارد شد. حضرت به او فرمود: اى سعد! این چه حالتى است که در تو مشاهده مى کنم ؟! چرا گریان هستى ؟ سعد اظهار داشت: چرا ترسناک و گریان نباشم و حال آن که من از خانواده و از شجره اى هستم که در قرآن مورد لعن و غضب پروردگار قرار گرفته اند. امام باقر علیه السلام فرمود: اى سعد! غمگین مباش، چون که تو از آن ها نیستى، تو بر حسب ظاهر منسوب به بنى امیّه هستى ؛ ولى در حقیقت از ما مى باشى . و سپس حضرت افزود: مگر این آیه شریفه قرآن را نشنیده اى که خداوند متعال از قول حضرت ابراهیم علیه السلام مى فرماید: ((فَمَنْ تَبِعَنى فَإ نَّهُ مِنّى )) یعنى ؛ هرکس - از هر طائفه و خانواده اى که باشد - اگر از من تبعیّت و پیروى کند از من و با من خواهد بود.(34) خدا را چگونه مى توان دید؟! مرحوم سیّد محسن امین در کتاب شریف خود آورده است: روزى شخص عرب بیابان نشینى به حضور مبارک امام محمّد باقر علیه السلام شرف حضور یافت و عرضه داشت: آیا شما خدائى را که عبادت و ستایش مى نمائى، تاکنون دیده اى ؟! حضرت باقرالعلوم علیه السلام در پاسخ او اظهار داشت: من هرگز چیزى را که نبینم، اطاعت و عبادت نمى کنم . عرب بیابان نشین گفت: چگونه او را دیده اى ؟! حضرت فرمود: خدا را با چشم و دید ظاهرى نمى توان دید؛ ولیکن مى توان او را با چشم دل و نیروى درون مشاهده نمود، چون حقایق امور و اشیاء به وسیله فهم و شعور درونى درک و تحصیل مى گردند. و سپس در ادامه فرمایشاتش افزود: خداوند سبحان با حواسّ ظاهرى قابل حسّ و لمس نیست، او را نمى توان با مردم و دیگر موجودات مقایسه نمود؛ بلکه او به وسیله آیات و نشانه ها شناخته مى گردد، همچنین او به وسیله علامات و حرکات جهان طبیعت، قابل وصف و درک مى باشد.
قال الامام ابو جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام: ۱. دقت در حساب به اندازه عقول در دنیا انما یداق الله العباد فی الحساب یوم القیامة علی قدر ما اتاهم من العقول فی الدنیا. (۱) خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند. ۲. در زمان غیبت باید چنین باشیم اِصبِروا عَلی اداء الفَرائضِ، وَ صابِرو عَدُوُّکم، وَ رابِطوا امامَکمُ المُنتَظَرِِ (۲) صبر کنید برگزاردن احکام شرع و شکیبایی ورزید در برابر دشمنتان و آماده و حاضر باشید برای امامتان که در انتظار او هستید. ۳. سخن نیک را از هرکس بگیرید خُذُوا الکلِمَةَ الطَّیبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم یعمَل بِها (۳) سخن طیب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید،‌ اگر چه او خود،‌ بدان عمل نکند. ۴. نافرمان خداشناس نیست ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ. (۴) خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند. ۵. حسد و تحقیر با دانش نمی سازد لا یکونُ اَلعَبدُ عالِماً حَتّی لا یکونَ حاسِداً لِمَن فَوقَهُ و لا مُحَقِّراً لِمَن دُونَهُ. (۵) هیچ بنده ای عالم نباشد تا اینکه به بالادست خود حسد نبرد و زیردست خود را خوار نشمارد. ۶. جهادی مانند مبارزه با نفس نیست لا فَضیلَةَ کالجِهادِ ، ولا جِهادَ کمُجاهَدَةِ اَلهَوی . (۶) فضیلتی چون جهاد نیست ، و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست. ۷. ترک جماعت مبطل نماز من ترک الجماعة رغبة عنها و عن جماعة المسلمین من غیر علة فلا صلاة له. (۷) کسی که از روی بی میلی، بدون عذر و علت نمازجماعت را که اجتماع مسلمانان است ترک کند، نمازی برای او نیست. ۸. گفتار به گونه ای که دوست داریم بشنویم قولوا للناس احسن ما تحبون ان یقال لکم. (۸) بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید. ۹. حفظ زبان سبب مصونیت از گناه لا یسلم احد من الذنوب حتی یخزن لسانه. (۹) هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد. ۱۰. صله رحم سریعترین طاعت ان اعجل الطاعة ثوابا لصلة الرحم. (۱۰) نزدیکترین و سریعترین طاعت در ثواب، پیوند با خویشان است. ۱۱. مدارا قفل ایمان است ان لکل شیءٍ قفلاً و قفل الایمان الرفق. (۱۱) هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است ۱۲. غضب فرونشان تا عذاب فرونشیند ومن کف غضبه عن الناس کف الله تبارک وتعالی عنه عذاب یوم القیامة. (۱۲) کسی که خشمش را از مردمان باز دارد خداوند نیز در روز قیامت عذابش را از او باز می دارد. ۱۳. حق بندگی ادا کن تو، خدا ترا کفایت کند من عَبَد الله حق عبادته آتاه الله فوق امانیه و کفایته. (۱۳) هر که خدا را، آنگونه که سزاوار اوست، بندگی کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا می کند. ۱۴. شوخی کننده بدون ناسزاگویی محبوب خداست ان الله عزوجل یحب المداعب فی الجماعه بلا رفث. (۱۴) خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند ، دوست دارد . ۱۵. مبارزه با نفس مانند مبارزه با دشمن جَاهِد هَوَاک کمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّک. (۱۵) با هوای نفسانی خود مبارزه کن همانگونه که با دشمنت مبارزه می کنی. ۱۶. خوش نیتی باعث افزایش رزق من حسنت نیته ، زید فی رزقه (۱۶) هر که خوش نیت باشد، روزی اش افزایش می یابد . ۱۷. دوست داشتن میزان محبوبیت اعرف المودة فی قلب اخیک بما له فی قلبک (۱۷) دوستی قلبی برادرت را از اندازه دوستی قلبی خودت نسبت به او بفهم. ۱۸. بهترین آمیزه ما شیب شی ء بشی ء احسن من حلم بعلم. (۱۸) چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد. ۱۹. دعا درپشت سر برادر دینی اَوشَک دَعوَهُ و اَسرَعُ اِجابَه دُعاءَ المَرءِ لِاَخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ. (۱۹) دعای انسان پشت سر برادر دینی اش ، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است . ۲۰. بهترین نیکی در دنیا مَا حَسَنَةُ الدُّنیا إلّا صِلَةُ الإخوانِ وَالمَعارِفِ. (۲۰) خوبی دنیا جز در پیوند با برادران و آشنایان نیست.