eitaa logo
اللهم عجل لولیک الفرج
2.5هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
122 فایل
کانال عمومی اطلاع رسانی برنامه های فرهنگی مسجد حضرت فاطمه سلام الله علیها قم خیابان امامزاده ابراهیم علیه السلام کوچه 12
مشاهده در ایتا
دانلود
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ 💎داستان شکر نعمت روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم میـــخواهد کـه با یکی از کارگرانش حرف بزند، خیلی وی را صدا میزند اما بـه خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمیشود. بـه ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری بـه پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند، کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش میگذارد و بدون این کـه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود. بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون این کـه بالا را نگاه کند پول را در جیبش میگذارد، بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ بـه سر کارگر برخورد می کند. دراین لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را بـه او میگوید. ✅این داستان همان داستان زندگی انسان اسـت. خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار ا نیستیم و لحظه اي با خود فکر نمی کنیم این نعمتها از کجا رسید. اما وقتی کـه سنگ کوچکی بر سرمان می‌افتد کـه در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند بـه خداوند روی می آوریم. بنابر این هر زمان از پروردگارمان نعمتی بـه ما رسید لازم اسـت کـه سپاسگزار باشیم قبل از این کـه سنگی بر سرمان بیفتد. های_آموزنده @masjedehazratefateme
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 💫🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟💫 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد؛ اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد، فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد، بروید از قصاب بگیرید. تا اینکه او مریض شد، احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد، هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود. همسرش به تنهایی او را دفن کرد، اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد، دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد، او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت..!! یادمان باشد، قضاوت کار ما نیست قاضی خداست! 🍃 🌺🍃 ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی در کانال قم زیبا📚✍🏻 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 @masjedehazratefateme
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 💫🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟💫 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 دو دوست در بيابان همسفر بودند، در طول راه با هم دعوا كردند، يكی به ديگری سيلي زد. دوستی كه صورتش به شدت درد گرفته بود بدون هيچ حرفی روی شن نوشت: امروز بهترين دوستم مرا سيلی زد. آنها به راهشان ادامه دادند تا به چشمه ای رسيدند و تصميم گرفتند حمام كنند، ناگهان دوست سيلي خورده به حال غرق شدن افتاد اما دوستش او را نجات داد، او بر روي سنگ نوشت: امروز بهترين دوستم زندگيم را نجات داد. دوستی كه او را سيلي زده و نجات داده بود پرسيد: چرا وقتی سيلی ات زدم، بر روی شن و حالا بر روی سنگ نوشتی؟ دوستش پاسخ داد: وقتی دوستی تو را ناراحت می كند بايد آن را بر روی شن بنويسی تا بادهای بخشش آن را پاك كند، ولی وقتی به تو خوبی می كند بايد آن را روی سنگ حك كنی تا هيچ بادی آن را پاك نكند. بخشش را از خورشید بیاموز، محبت را بی محاسبه پخش کن، دروازه های قلبت رابه روی همه بگشا و باورداشته باش خدایی که در این نزدیکیست، بهترینها را برایت رقم زده است. 🍃 🌺🍃 ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی در کانال قم زیبا📚✍🏻 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 @masjedehazratefateme
🔵این قسمت: صافی شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت: گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت؛ همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده‌ای یا نه؟ آن شخص گفت: “کدام سه صافی؟” ⚠️از میان صافی واقعیت؛ آیا مطمئنی چیزی که تعریف میخواهی تعریف کنی، واقعیت دارد؟ گفت: "نه" من فقط آن را شنیده‌ام، شخصی آن را برایم تعریف کرده است. سری تکان داد و گفت: ⚠️آیا آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی، گذرانده‌ای؟ چیزی را که می‌خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت داشته باشد، باعث خوشحالی‌ من می شود؟ گفت: دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند. بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی‌کند، ⚠️آیا از صافی سوم یعنی فایده، رد شده است؟ چیزی که می‌خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می‌خورد؟ گفت: نه، به هیچ وجه! همسایه گفت: پس اگر این حرفی که میخواهی بگوئی نه واقعیت دارد، نه خوشحال‌ کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی...
عاالی حتما 👇 👌شاگردی از استادش دربارهٔ جلب رضایت خدا و بهترین راه آن پرسید. استاد گفت: به گورستان برو و به مرده‌ها توهین کن! شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و نزد او برگشت. استاد گفت: جواب دادند؟ شاگرد گفت: نه. استاد گفت: پس بار دیگر به آنجا برو و آن‌ها را ستایش کن! شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد برگشت. استاد بار دیگر از او پرسید که آیا مرده‌ها جواب دادن، شاگرد گفت: نه. استاد گفت: برای جلب رضایت خدا، همین طور رفتار کن، نه به ستایش‌های مردم توجه کن و نه به تحقیرها و تمسخرهایشان! بدین صورت است که می‌توانی راه خودت (راه خدا) را در پیش گیری. @masjedehazratefateme
مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند . ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست! !! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است! https://eitaa.com/masjedehazratefateme