1_768647880.pdf
حجم:
12.8M
#شنبه_های_کتاب
کانون فرهنگی هنری فاطمه الزهرا سلام الله علیها
نسخهی پیدیاف سه کتاب کاربردی؛
▫️کتاب ترگل (دلایل عقلی حجاب)
پرتیراژترین کتاب حجاب درسالهای اخیر.
▫️کتاب شاخه نبات
راهکارهای کنترل شهوت و نگاه
▫️کتاب اینترنت پاک
چگونه اینترنت را برای کودکان امن کنیم؟
🔺با ارسال این فایل برای دیگران، در ثواب نشر آن شریک باشید.
مرکز پخش: 09031007019
سفارش نسخهی چاپی: @sabehat
1.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شنبه_های_کتاب
کانون فرهنگی هنری فاطمه الزهرا سلام الله علیها
نسخهی پیدیاف سه کتاب کاربردی؛
▫️کتاب ترگل (دلایل عقلی حجاب)
پرتیراژترین کتاب حجاب درسالهای اخیر.
▫️کتاب شاخه نبات
راهکارهای کنترل شهوت و نگاه
▫️کتاب اینترنت پاک
چگونه اینترنت را برای کودکان امن کنیم؟
🔺با ارسال این فایل برای دیگران، در ثواب نشر آن شریک باشید.
مرکز پخش: 09031007019
سفارش نسخهی چاپی: @sabehat
#شنبه_های_کتاب
#کانون_فرهنگی_هنری_فاطمه_الزهرا_سلام الله علیها
کتاب سه دقیقه در قیامت کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی روایتی است از خاطرات یکی از مدافعین حرم که زیر عمل جراحی برای لحظههایی از دنیای خاکی میرود و تجربهای نزدیک به مرگ دارد. او در این زمان کوتاه چیزهایی میبیند که درک آنها برای مردم عادی سخت است.
در این کتاب که بسیار مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته و نقدها و تفسیرهایی هم بر آن شده است، حقایقی درباره مرگ، برزخ، حال انسان در برزخ و بسیاری مطالب دیگر درباره حیات پس از مرگ خواهید خواند.
خواندن کتاب سه دقیقه در قیامت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید حقایقی حیرتانگیز از دنیای پس از مرگ بدانید، این کتاب را بخوانید. همچنین میتوانید کتاب صوتی سه دقیقه در قیامت را در طاقچه بخوانید.
بخشی از کتاب سه دقیقه در قیامت
بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر جراح، ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت: مریض از دست رفت. دیگه فایده نداره... بعد گفت: خسته نباشید. شما تلاش خودتون رو کردین، اما بیمار نتونست تحمل کنه.
یکی دیگه از پزشکها گفت: دستگاه شوک رو بیارین... نگاهی به دستگاهها و مانیتور اتاق عمل کردم. همه از حرکت ایستاده بودند! عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من میتوانستم صورتش را ببینم! حتی میفهمیدم که در فکرش چه میگذرد! من افکار افرادی که داخل اتاق بدند را هم میفهمیدم.
همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. من پشت درب اتاق را میدیدم. برادرم با یک تسبیح به دست، نشسته بود کنار درب اتاق عمل و ذکر میگفت. خوب به یاد دارم که چه ذکری میگفت. اما از آن عجیبتر اینکه ذهن او را میتوانستم بخوانم.
#شنبه_های_کتاب
#کانون_فرهنگی_هنری_فاطمه_الزهرا_سلام الله علیها
کتاب سه دقیقه در قیامت کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی روایتی است از خاطرات یکی از مدافعین حرم که زیر عمل جراحی برای لحظههایی از دنیای خاکی میرود و تجربهای نزدیک به مرگ دارد. او در این زمان کوتاه چیزهایی میبیند که درک آنها برای مردم عادی سخت است.
در این کتاب که بسیار مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته و نقدها و تفسیرهایی هم بر آن شده است، حقایقی درباره مرگ، برزخ، حال انسان در برزخ و بسیاری مطالب دیگر درباره حیات پس از مرگ خواهید خواند.
خواندن کتاب سه دقیقه در قیامت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید حقایقی حیرتانگیز از دنیای پس از مرگ بدانید، این کتاب را بخوانید. همچنین میتوانید کتاب صوتی سه دقیقه در قیامت را در طاقچه بخوانید.
بخشی از کتاب سه دقیقه در قیامت
بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر جراح، ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت: مریض از دست رفت. دیگه فایده نداره... بعد گفت: خسته نباشید. شما تلاش خودتون رو کردین، اما بیمار نتونست تحمل کنه.
یکی دیگه از پزشکها گفت: دستگاه شوک رو بیارین... نگاهی به دستگاهها و مانیتور اتاق عمل کردم. همه از حرکت ایستاده بودند! عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من میتوانستم صورتش را ببینم! حتی میفهمیدم که در فکرش چه میگذرد! من افکار افرادی که داخل اتاق بدند را هم میفهمیدم.
همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. من پشت درب اتاق را میدیدم. برادرم با یک تسبیح به دست، نشسته بود کنار درب اتاق عمل و ذکر میگفت. خوب به ی
#شنبه_های_کتاب
کانون فرهنگی هنری فاطمه الزهرا سلام الله علیها
معرفی کتاب پایی که جاماند
کتاب پایی که جاماند یادداشتهای روزانه سیدناصر حسینی پور از زندانهای مخفی عراق است.سید ناصر حسینی پور این کتاب را به گروهبان عراقی، ولید فرحان، سرنگهبان اردوگاه 16 تکریت، که در زمان اسارت، او را بسیار شکنجه و آزار داده، تقدیم کرده است.سید ناصر چهارده ساله است که به جبهه میرود و شانزده ساله است که در آخرین روزهای جنگ، در جزیره مجنون به اسارت عراقیها درمی آید؛ درحالی که دیدهبان است و در واحد اطلاعات فعالیت میکند.
وقتی اسیر میشود یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است که در عراق قطع شد.
حسینی در زمان اسارت با زحمت فراوان،به دور از چشم زندان بانها و پنهان سازی، خاطراتش را نوشته و در عصایش نگهداری میکند.
#شنبه_های_کتاب«عارفانه» زندگینامه و خاطرات شهید عارف احمدعلی نیّری است که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: مدارا با بچهها در سنین نوجوانی، همراهی با آنها و عدم تنبیه، از اصول اولیه تربیت است. احمد آقا که از شانزدهسالگی قدم به وادی تربیت نهاد. او بدون استاد تمام این اصول را به خوبی رعایت میکرد. شاید بتوان گفت: هیچ کدام از نوجوانان و جوانان آنجا مثل احمد آقا اهل سکوت و معنویت نبودند. نوع شیطنتهای آنها هم عجیب بود. در مسجد خادمی داشتیم به نام میرزا ابوالقاسم رضایی که بسیار انسان وارسته و سادهای بود. او بینایی چشمش ضعیف بود. برای همین بارها دیده بودم که احمد آقا در نظافت مسجد کمکش میکرد. اما بچهها تا میتوانستند او را اذیت میکردند! یک بار بچهها رفته بودند به سراغ انباری مسجد. دیدند در آنجا یک تابوت وجود دارد. یکی از همان بچههای مسجد گفت: من میخوابم توی تابوت و یک پارچه میاندازم روی بدنم. شما بروید خادم مسجد را بیاورید و بگویید انباری مسجد «جن و روح» داره! بچهها رفتند سراغ خادم مسجد و او را به انباری آوردند. حسابی هم او را ترساندند که مواظب باش اینجا... وقتی میرزا ابوالقاسم با بچهها به جلوی انباری رسید آن پسر که داخل تابوت بود شروع کرد به تکان دادن پارچه! اولین نفری که فرار کرد خادم مسجد بود. خلاصه بچهها حسابی مسجد را ریختند به هم!
اسم کتاب :پیامبر و قصه هایش
نام داستان:گرسنگی بادروغ
#شنبه_های_کتاب
#کانون_فرهنگی_هنری_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
حکایتی در باره گرسنگی و دروغ گویی
پس از هجرت پیامبر (ص) به مدینه ایشان با عایشه ازدواج کرد ومراسم ازدواج خیلی ساده بر گزار شد گروهی از زنان که عایشه را به خانه پیامبر همراهی کردن ظرفی از شیر به پامبر دادن ونوشیدند وپیامبر ان ظرف را به عایشه داد و عایشه نوشید پیامبر ظرف را به گروه زنان داد تا بنوشند اما انها خجالت میکشیدندو میگفتن ما میل نداریم پیامبر میدانست که انها تشنه هستند
پیامبر (ص):دروغ زیاد ایمان ادم را نابود میکند
امام علی (ع):سرانجام دروغ پشیمانی است
#شنبه_های_کتاب
کتاب من دیگر ما / جلد دوم
🌾🌺خارهای گل شده و گلهای خارشده🌺🌾
محبت، یکی از پایه های بی همتای تربیتِ دینی است.
«منِ دیگرِ ما» در جلد دوم، موضوع محبت و تأثیر آن در تربیت فرزند را بررسی می کند.
این کتاب دربارۀ دلایل محبت نکردن والدین به فرزندان سخن گفته و آن را به بوتۀ نقد کشیده است. در بخش دیگری از این کتاب به دلایل اثر نکردن محبت در فرزندان و پس از آن نیز به شیوه های مختلف ابراز محبت پرداخته است.
آنچه در این کتاب میخوانیم:
1⃣ محبت و آثار آن در تربیت فرزند
2⃣ چرا محبت نمی کنیم؟
3⃣ دلایل اثر نکردن محبت
4⃣ شیوه های ابراز محبت
@masjedehazratefateme
#شنبه_های_کتاب📚کتاب: فرشته ای در برهوت
✍️نویسنده: مجید پورولی کلشتری
🌀انتشارات: عهدمانا
💤 معرفی:
✍️👤 کتاب فرشته ای در برهوت نوشته ی مجید پورولی کلشتری نویسنده جوان و دانش آموخته دوره های امام شناسی و تاریخ صدر اسلام و کارشناس ادبیات نمایشی است.
❤️🧠 در این کتاب نویسنده سعی داشته تا در دل یک داستان عاشقانه به پاسخ دادن شبهات دینی شیعه و سنی بپردازد.
✔️🎁 که در این امر بسیار موفق بوده است، به طوریکه در چندین جشنواره برگزیده و انتخاب شده است من جمله برگزیده جایزه ادبی یوسف، برگزیده جشنواره کتاب سال رضوی و….
🎨📖 تصویرسازی هنرمندانهی این کتاب ارتباط نزدیکی با محتوای متنی و موضوع آن دارد.
❣️🗣 داستان این کتاب درباره دو جوانِ همکلاسیِ دانشجوست، که دلبستهی همدیگر میشوند. عشق ممنوعهای که رقم میخورد؛ حول محوریت دختری سنی و پسری شیعه میباشد. اما جلسه خواستگاری رسول، به مباحث عمیقتری منجر میشود.
✂️📚 بریده کتاب:
💎📿 حکیمهخاتون آرام آرام پیش آمد و در یک قدمی رسول ایستاد و پرسید:
🗣 – آن جانماز را که تربتِ کربلا بود همراهت آوردهای؟!
📿 رسول سری تکان داد. دست کرد توی جیبش و جانمازِ کوچکِ سبزی را بیرون آورد و طرفِ حکیمهخاتون بُرد.
👀 حکیمهخاتون جانماز را گرفت و نگاهش کرد و گفت:
🗣 – میشود برای من باشد؟! تا همیشه!
💫 رسول سری تکان داد. از سر و صورتش آبِ باران میچکید و شانههاش از شدّت گریه تکان میخورد.
🙃حکیمهخاتون نگاهش کرد و گفت:
🙂 – حالا برو…
#شنبه_های_کتاب
درگاه این خانه بوسیدنی است
📝. قطعهایازڪتاب
🦋••لب روی لبهایش گذاشتم.
🥀••انگار یک تختهچوب زیر لبم آمد.
سخت و خشک. هیچ گوشتی به تن بچهام نمانده بود.
💔••یاد روضه اباعبدالله کنار پیکر علیاکبر دلم را چنگ زد.
😭••آقا کنار پیکر پسرشان چه کشیدند؟ بچههایم خاک پای علیاکبرش هم نبودند.
💗•• چشمهایم را بستم. صورت به صورت علی. نفس نفس میکشیدم تا بوی جانش در مشامم بماند.
😔••دیگر نه چیزی میدیدم، نه چیزی میشنیدم. از این دنیا جدا شده بودم، شناور در بیوزنی و خلسههای ذهنی، جایی میان زمین و آسمان؛ جایی در انتظار بهشت...
🌱•• دستم را زیر سرش بردم تا بغلش کنم؛ مثل وقتی به دنیا آمد...
@masjedehazratefateme
#شنبه_های_کتاب
کانون فرهنگی هنری فاطمه الزهرا سلام الله علیها
کتاب: آنک آن یتیم نظر کرده
این کتاب حاصل تحقیقات محمدرضا سرشار در متون معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و سیره پیامبر اسلام (ص)، در قالب داستانی و به لحنی شاعرانه است. این اثر، پس از چاپ به صورت کتاب در دو قالب ویژه نوجوانان و بزرگسالان موفق به دریافت جوایز معتبری از سوی جشنوارههای کشوری قرار گرفت. که از آن جمله میتوان به عنوان اثر برگزیده دومین جشنواره قصههای قرآنی، پیامبران و ائمه» (مربوط به بررسی کتابهای ده سال سالهای ۱۳۷۴تا ۱۳۸۴) برای آن اشاره کرد. در کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» گرچه نویسنده در پرداخت به سیره و زندگی حضرت محمد(ص) به منابع تاریخی استناد کرده ،اما بهرهگیری وی از تخیل در پرداخت احوال روانی شخصیتهای فرعی و توصیف مکانها و اشیاء،نیز به وضوح مشهود است.
#شنبه_های_کتاب
#کانون_فرهنگی_هنری_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
خاتون عشق، داستانی عاشقانه با درون مایه مذهبی است؛ عشقی که ملیکه، شاهزاده سیزده ساله روم را از وطنش تا بغداد و سامرا به دنبال خود می کشد. داستانی سر راست، در حجمی کم که هیچ پیچیدگی خاصی در زبان، نثر و روایت ندارد. تصویرسازی های آن ملموس است و مطالعه آن برای نوجوانان و جوانان، خالی از لطف نیست.
@masjedehazratefateme