eitaa logo
مسجدجامع حاج سیدحسن کدکنی ره
518 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
10.8هزار ویدیو
130 فایل
کانال فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مسجد جامع مرحوم حاج سید حسن کدکنی :لینک کانال @masjedjamehkadkan تاسیس ۱۳۳۷ هجری قمری ١٢٩٧ هجری شمسی شماره ثبت میراث فرهنگی ١٣٨٧٢ سال ۱۳۸۴/۰۸/۲۵ امام جماعت حاج آقای اسدی ٠٩١۵١٢٠۴۴٩٢ ایتا: @Sardaredelha1713
مشاهده در ایتا
دانلود
بر سیدالشهداء{علیه‌السَّلام} 📜 روایتی در کتاب کامل الزیارات هست که می‌فرماید: امام حسین{علیه‌السَّلام} در مقامِ فوقِ عرشی خود به گریه کنان می‌نگرد، إِن‌َّ الحُسَین‌َ بْن‌َ عَلی‌ٍّ عِند‌َ رَبِّهِ، یک نفر را از قلم نمی‌اندازد، إِنَّهُ‌ لَیَنظُرُ إلی‌ مَنْ‌ یَبْکِیهِ، تک‌تک گریه کنان را مدّنظر دارد، که چه اتفاقی بیفتد. فَیَسْتَغفِرُلَه، امام حسین{علیه‌السَّلام} برای او می‌کند و از خدا می‌خواهد که او بخشیده شود، یَسْٵَلُ‌أَبَاهُ‌اِلاسْتغْفارَلَه، از پدر بزرگوارش هم می‌خواهد که برای او طلب استغفار کنند، اینجاست که نه‌تنها گناهانش در مجلس امام حسین{علیه‌السَّلام} پاک می‌شود، بلکه به گفته برخی بزرگان آثارِ گناهان او هم پاک می‌شود. چقدر خوب است که بتوانیم هر روز به گونه‌ای، در رابطه با امام حسین{علیه‌السَّلام} کاری بکنیم، اشک بریزیم و یا زیارتی بخوانیم. ✍ حجت‌الاسلام،استادمسعودعالی @masjedjamehkadkan
آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی نقل می کنند: نعلبندی در زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از راه شد. رفیق بین راه شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. کرد من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر ، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را دادند، کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در کربلا کن. جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. شبی با اهل و عیالش در نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: تو را می‌خواهد. همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، ، چه نظری داریم. @masjedjamehkadkan
🌹🌹🌹 سلام و درود بر همراهان فرهیخته و گرامی. 👈 ((**روایت نوزدهم!**))؛ !!!؛ ✅ جانباز عزیزمان جناب اقدم، توانمندی‌های اشک روخاکی که گردان کرده را حرکت داده، چه زیبا می‌کند!!!؛ ✅ یاد اوس (استاد!) و کتاب خاک های نرم کوشک و توسل و به محضر حضرت بخیر!!!؛ ✅ حضرت عامل (مرحوم) آیت الله حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه: تا چشمتان، نشود!، بارتان، بار نشود!!!؛ ✅ اینکه بایستی بارانی از اشک را نثار خدای حسین و باکری! کنم و بگیرم را در زمین گیرشدن گردانم، آموختم و با چه مکافاتی بارم، بار شد!!!؛ ⏪ توانمندی های ، نیاز به بازپرداخت جدی دارد!!!؛ 📜 میگه زیارت عاشورا میخوندیم و رو با پاک میکردیم! ولی محمدرضا شفیعی به صورت و بدنش می‌مالید!!!، بعد از ۱۶ سال پیکر مطهرش، در گلزار شهدای علی بن جعفر آرمیده!!!؛ 🎓🎓🎓 نخبه دانشگاه آمریکا باشی و اوج رو رها کنی و بروی در کنار یتیمان لبنان (مشق و تمرین جدیدی از زیست عارفانه و اخلاق و ندبه در امام موسی صدر) و محصول عمرت فقط باشه، آخه چرا؟! این دیگه واقعا نوبره!!!؛ 📣📣📣 @masjedjamehkadkan