eitaa logo
مسجدجامع حاج سیدحسن کدکنی ره
520 دنبال‌کننده
16هزار عکس
10.9هزار ویدیو
130 فایل
کانال فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مسجد جامع مرحوم حاج سید حسن کدکنی :لینک کانال @masjedjamehkadkan تاسیس ۱۳۳۷ هجری قمری ١٢٩٧ هجری شمسی شماره ثبت میراث فرهنگی ١٣٨٧٢ سال ۱۳۸۴/۰۸/۲۵ امام جماعت حاج آقای اسدی ٠٩١۵١٢٠۴۴٩٢ ایتا: @Sardaredelha1713
مشاهده در ایتا
دانلود
mosabeghe namaz 03.mp3
5.72M
. ❣مسابقه یاد یاران❣ روایت سوم: بهترین لحظه هام را با او گذرانده ام و بهترین نمازهام را به او اقتدا کرده ام. مجبور می شدم راهی اش کنم برود و دعاش کنم برگردد، بیاید پیش من، تا باز با اطمینان خاطر مقتدای نماز من بشود. نمازمان را اهواز می رفتیم روی تراس پشت بام با هم می خواندیم. یک بار گفت:«می آیی نماز شب بخوانیم؟» گفتم: «اوهوم.» او رفت ایستاد به نماز و من هم پشت سرش نیت کردم. نماز طولانی شد. من خسته شدم خوابم گرفت گفتم تو هم با این نماز شب خواندنت، چقدر طولش می دهی؟ من که خوابم گرفت مومن خدا. گفت: «سعی کن خودت را عادت بدهی. مستحبات انسان را به خدا نزدیک تر می کند». تکیه کلامش بود که «بهشت را به مستحبات میدهند نه به واجبات». قسمت سوم: پاسخ دهید این شخصیت شهید نامش چیست؟؟ الف)شهید حمید باکری ب) شهید برونسی پاسخ صحیح را به همراه ذکر نام و نام خانوادگی و شهرستان به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۸۸۸۸ تا ساعت ۲۴ همان روز ارسال نمایید. ‌https://eitaa.com/namaz_khorasan_razavi 🔸به ده نفر از شرکت کنندگان مسابقه که مشخصات و پاسخ های صحیح خود را به آیدی روابط عمومی مرکز افق امامزاده عبدالله ابن موسی الکاظم(ع) باغشهر کدکن به آدرس 🆔 @Moolkoadmin ارسال نمایند نیز به قید قرعه هدایایی بعد از پایان مسابقه تقدیم می گردد. 🌅 مرکز افق کدکن https://eitaa.com/ofoghkadkan
mosabeghe namaz 04.mp3
5.85M
. ❣مسابقه یاد یاران❣ روایت چهارم: او انس عجیبی با نماز داشت و این روحیه را به نیروهای تحت امرش تسری می داد قرار بود تستی موشکی را در فضای باز تست کنیم. موقع تست باران گرفت. به او گفتم: بگذاریمش برای بعد. او مخالفت کرد و گفت: این تست باید الان انجام بگیرد حتی اگر نتیجه اش منفی باشد. اتفاقا نتیجه تست مثبت شد. بچه ها از خوشحالی همدیگر را در آغوش هم گرفتند. او مثل عادت همیشگی اش شروع کرد به خواندن دو رکعت نماز شکر. بعد از نماز شروع کرد برای بچه ها سخنرانی کردن. توی ذهنم بود که حتما می خواهد از پاداش نیروها برای شان بگوید؛ اما مطلب دیگری گفت: «بچه ها حالا که این تست با موفقیت انجام شده یعنی خدا به ما نگاه کرده و به ما نظر دارد. پس بیاییم از این به بعد به همدیگر قول دهیم نمازمان را اول وقت بخوانیم.». برای ما می گفت و گرنه نماز او همیشه اول وقت بود سوال چهارم: پاسخ دهید این شخصیت شهید نامش چیست؟ الف)شهید طهرانی مقدم ب)شهید شهریاری پاسخ صحیح را به همراه ذکر نام و نام خانوادگی و شهرستان به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۸۸۸۸ تا ساعت ۲۴ همان روز ارسال نمایید. ‌https://eitaa.com/namaz_khorasan_razavi 🔸به ده نفر از شرکت کنندگان مسابقه که مشخصات و پاسخ های صحیح خود را به آیدی روابط عمومی مرکز افق امامزاده عبدالله ابن موسی الکاظم(ع) باغشهر کدکن به آدرس 🆔 @Moolkoadmin ارسال نمایند نیز به قید قرعه هدایایی بعد از پایان مسابقه تقدیم می گردد. 🌅 مرکز افق کدکن https://eitaa.com/ofoghkadkan
📚روایت پنجم: به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پای‌بندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم». سوال پنجم: پاسخ دهید نام این شخصیت شهید چیست؟ الف)شهید بابایی ب)شهید دوران پاسخ صحیح را به همراه ذکر نام و نام خانوادگی و شهرستان به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۸۸۸۸ تا ساعت ۲۴ همان روز ارسال نمایید. ‌https://eitaa.com/namaz_khorasan_razavi 🔸به ده نفر از شرکت کنندگان مسابقه که مشخصات و پاسخ های صحیح خود را به آیدی روابط عمومی مرکز افق امامزاده عبدالله ابن موسی الکاظم(ع) باغشهر کدکن به آدرس 🆔 @Moolkoadmin ارسال نمایند نیز به قید قرعه هدایایی بعد از پایان مسابقه تقدیم می گردد. 🌅 مرکز افق کدکن https://eitaa.com/ofoghkadkan