#طنز_جبهه
😐شوخی هم سرت نمیشه!؟😐
⚜همراه دایی سعید برای گرفتن شام به فاو رفتیم. 🥘
⚜موقع برگشتن، دشمن دیوانه وار منطقه رو زیر آتش گرفت.😨
⚜ به پایگاه موشکی که رسیدیم بچه ها رو برای گرفتن غذا صدا زدم.🗣
⚜بین سنگر محمود و گروهان بهشتی ایستادم و گفتم: «بیایید بیرون عمو صدام داره بلیت بهشت پخش میکنه».🙈😅
⚜محمود و مهدی کنار سنگر خودشون نشسته بودند و به کارهای من میخندیدند. 😄
⚜همه با قابلمه دور ماشین ایستاده بودند.🥄🥘
⚜بالای باربند رفتم و با صدای بلند فریاد زدم:
«اگر با کشته شدن من، پایگاه موشکی پا بر جا میماند، پس ای خمپاره ها مرا دریابید!»😎😂
⚜در همین لحظه یه خمپاره ۱۲۰ زوزه کشان در کنار ما منفجر شد!😱
⚜ همگی خوابیدند.😵💫
⚜ من هم از روی باربند خودم رو به کف جاده پرت کردم.😓
⚜بلند شدم خودم رو تکاندم و گفتم:
«آهای صدامِ الاغِ زبون نفهم! شوخی هم سرت نمیشه؟؟!!! شوخی کردم بی پدر مادر!»😐😢
😅😂👌
@masjedkhatam25