eitaa logo
کانال مسجدی ها (مسجدالاقصی)
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3هزار ویدیو
754 فایل
🖤بسم رب الحسین🖤 🕌 ادرس: اراک، خ دانشگاه، منطقه خانه سازی 🇮🇷 مدیر کانال: @mojtaba1570 دارای کانون فرهنگی امام رضا ع با محوطه ورزشي فوتبال و والیبال، اتاق IT، کلاس مهد قران، هیئت مذهبی، کتابخانه، گروه سرود، اتاق پخش فیلم، کلاس هاي کاردستی و خلاقیت ..
مشاهده در ایتا
دانلود
32.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺خدمت اجباری سربازی برای زنان و مردان در فلسطین اشغالی تا پنج سال و بعد از آن به مدت زیاد عضو احتیاط ارتش 🔺هر کس در اسرائیل آمده میداند برای غصب آمده و غیر نظامی بودن معنایی ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخی که بعد از طوفان الاقصی برای یهود زنده شد … خیــبر خیــبر یا صهـیون✊🏻
انتشار محتوا کنید قلم بزنید پروفایل ها رو عوض کنید در راهپیمایی ها شرکت کنید برای دوستاتون محتوا و محصول بفرستید هشتک بزنید خلاصه الان که غزه نیستیم... اینجا نشستیم تو ارامش و اسایش. حداقل فریاد بزنیم . •
یــــا مـــظلـوم تصاویر برخی از کودکان شهید فلسطین🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏ انتقاد حجت‌الاسلام رفیعی از سلبریتی‌هایی که در مقابل جنایات اسرائیل سکوت کرده‌اند! کجایند آنهایی که با کوچکترین حادثه کشور را به آشوب می‌کشند و فریاد یا للمسلمین‌شان گوش فلک را کر می‌کند تا ندای مظلومیت کودکان فلسطینی را بشنوند و منعکس کنند. 🕌 @masjedolaghsa
اللهم عجل لولیک الفرج برگزاری دعای ندبه با حضور بیش از ۳۰ نفر از نمازگزاران محترم مسجدالاقصی برگزار گردید. #کانون_فرهنگی_امام_رضا 🕌https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگرفرعونیان صهیون تمام کودکان غزه را هم بکشند بازهم مادری کودکش را در سبدی خواهد گذاشت و خدا او را بزرگ می‌کندمثل موسی تاطومارفرعون رادرهم بپیچد... آن‌قدر بزرگ که کاخ فرعونیان فروبریزد... 🕌 @masjedolaghsa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠پیامدهای دنیایی غفلت: 1⃣ زندگانی دشوار و سخت: خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «‌وَمَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»؛ (۱) «‌و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی دشواری خواهد داشت.» ‌ 2⃣ همنشینی با شیطان: خداوند می‌فرماید: «‌وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِکرِ الرَّحمَنِ نُقَیضُ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»‌؛ (۲) «‌هر کس از یاد خداوند دوری کند، شیطانی را بر او مسلط می‌کنیم تا همنشین او گردد.» ‌ 3⃣ قدرت شیطان بر وسوسه: عن الصادق علیه السلام أنَّهُ قالَ: «‌لایتَمَکَّنُ الشَّیطانُ بِالوَسوَسَةِ عَنِ العَبدِ إلاّ وَقَد أعْرَضَ عَن ذِکرِ اللهِ وَاسْتَهَانَ بِاَمرِهِ وَسَکَنَ اِلی نَهیهِ وَنَسِی إطِّلاعَهُ عَلَی سِرِّهِ؛ (۳) شیطان در کار وسوسه بنده، توانایی نمی‌یابد مگر آنکه وی از یاد خدا روی بگرداند و دستورش را سبک بشمارد و خاطرش از آنچه نهی فرمود آسوده باشد [و هراسی نداشته باشد] و فراموش کند که خدا رازش را می‌داند.» ‌ 4⃣ قساوت قلب: عن الباقر علیه السلام أنَّهُ قالَ: «‌إیاکَ وَالغَفلَةَ فَفیها تَکُونُ قَساوَةُ القَلبِ؛ (۴) از غفلت بپرهیز که در آن سنگدلی و قساوت قلب است.» ‌ 5⃣ تباهی اعمال: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «‌إیاکَ وَالغَفْلَةَ فَإِنَّ الْغَفْلَةَ تُفسِدُ الاعْمالَ؛ (۵) از غفلت دوری کن چرا که غفلت اعمال را فاسد و تباه می‌گرداند.» ‌ 6⃣ نادانی و جهل: عن أمیر المؤمنین علیه السلام أنَّه قال: «‌مَن غَفَلَ جَهِلَ؛ (۶) هر کس غفلت ورزد نادان می‌ماند.» ‌ 💠 پیامدهای اخروی غفلت: 1⃣ نابینایی در روز محشر: «‌وَنَحشُرُهُ یومَ القِیامَةِأعْمی»؛ (۷) روز قیامت نابینا محشورش می‌کنیم.» ‌ 2⃣ حسرت و اندوه در روز قیامت: قال ابو بصیر قال ابو عبد الله علیه السلام: «‌مَا اجْتَمَعَ قَومٌ فی مَجْلِسٍ لَمْ یذْکُرُوا اللهَ وَلَم یذکُرُونَا إلاّ کانَ ذلکَ المَجلِسُ حَسرَةً عَلَیهِم یومَ القِیامَةِ؛ (۸) هیچ گروهی نیست که در مجلسی گرد هم آیند و خدا را یاد نکنند و ما را یاد نکنند مگر آنکه آن مجلس در روز قیامت سبب حسرت و اندوه آنها خواهد گردید.» ‌ 3⃣ فراموشی در قیامت: «‌نَسُوا اللهَ فَنَسِیهُم»؛ (۹) «‌خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را فراموش نمود.» ‌ 4⃣ عذاب دردناک الهی: «‌وَالَّذینَ هُم عَن آیاتِنا غَافِلُونَ * اُولئِکَ مَأْویهُمُ النَّارُ بِما کَانُوا یکْسِبُونَ»؛ (۱۰) «‌وهمانان که از آیات ما غافلند، اینان به خاطر کار و کردارشان، جایگاهشان دوزخ است.» ‌ عاقبت پیروی از شیطان: 🔅نوشته‌اند روزی چهار نفر تابوتی را بر دوش گرفته بودند و از میان جمعیت عبور می‌دادند و مردم نیز به سوی تابوت او زباله و آب دهان می‌انداختند. کسی پرسید جریان چیست؟ گفتند: این میت سالها تنها مؤذن مسجد شهر بود. در خانه‌های اطراف مسجد، زنی مسیحی، تنها زندگی می-کرد و او روزی هنگام اذان گفتن، چشمش به او می‌افتد و شیطان او را وسوسه می‌کند. او نزد زن مسیحی رفته و از او خواستگاری می‌کند، اما زن نمی‌پذیرد و می‌گوید: فقط در صورتی که او دست از اسلام بردارد حاضر به ازدواج است و می‌گوید وی باید «‌زُنّار» (۱۱) ببندد. مؤذن نیز قبول می‌کند؛ زنار می‌بندد و شراب می‌نوشد و روزی که قصد آن زن را می‌نماید، زن به وعده خود عمل نکرده و از دست او فرار می‌کند. مؤذن از دیوار خانه زن بالا می‌رود اما با گردن به زمین می‌افتد و می‌میرد و اکنون نیز مردم او را این گونه تشییع می‌کنند. (۱۳) 📚 پی نوشت: [۱]. طه / 124. [۲]. زخرف / 36. [۳]. همان، ج1، ص 178. [۴]. بحار الانوار، ج78، ص 164. [۵]. تمیمی الامدی، غرر الحکم و درر الکلم، شرح آقا جمال خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1373 ش، باب غفلت. [۶]. همان. [۷]. طه / 124. [۸]. بحار الانوار، ج75، ص468. [۹]. توبه / 67. [۱۰]. یونس / 7 و 8. [۱۱]. کمربند یا گردنبند مخصوص مسیحیان. [۱۲]. مصابیح القلوب، ص 71. با منتشرڪردن پیامهای 🕌 با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 👇 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تولد حضرت عبدالعظیم علیه السلام: 🌸 محقق بزرگ مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره تاریخ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی می نویسند: «بنابر نقل کتاب الخصائص العظیمیّه ولادت حضرت عبد العظیم علیه السلام در روز پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال 173 ق در مدینه واقع شده است». پدرش عبداللّه و مادرش فاطمه دختر عقبة بن قیس به پرورش و آموزش او اهتمام زیادی داشته اند. عمده دوران کودکی او به تعلیم قرآن و ممارست در معارف اهل بیت علیهم السلام سپری شد. 🔆 منزلت حضرت عبدالعظیم علیه السلام حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در دانش و تقوا به منزلتی رسید که همواره مورد احترام و اعتماد امام معصوم زمان خویش بود. نقل شده است که شخصی به نام اَبا حَمّاد رازی با تحمّل زحمت های فراوان خود را به سامرّا می رساند تا از امام علی النقی علیه السلام مسائلی را بپرسد. امام علیه السلام پس از پاسخ گفتن به پرسش های حمّاد فرمودند: 🔆 «ای اباحمّاد، هرگاه با مشکلی از مشکلات دینی یا پرسشی از مسائل اسلامی روبه رو شدی آن مشکل و سئوال خود را با عبدالعظیم حسنی در میان بگذار و از او بخواه تا پاسخ سؤالات تو را بیان نماید و ضمنا سلام مرا هم به او برسان». امام هادی در جای دیگر به شخصی از اهالی ری می فرمایند: 🍃 «اگر قبر عبدالعظیم علیه السلام را که در نزد شماست زیارت می کردی مانند کسی بودی که امام حسین علیه السلام را در کربلا زیارت کرده است » 🔆 اهتمام حضرت عبدالعظیم علیه السلام به اعتقاداتش از بررسی ها چنین معلوم می گردد که حضرت عبدالعظیم علیه السلام در طول زندگی خود به هیچ امری همانند سلامت عقاید و پیروی از اهل بیت علیه السلام اهتمام نداشتند به گونه ای که در زمان امام هادی علیه السلام می فرمودند: 🔆اطاعت از حضرت هادی علیه السلام واجب است و خود در عمل نیز اطاعت ولایت او را به جان و دل پذیرا بود. برای تحصیل اطمینان از سلامت عقایدش روزی به حضور امام هادی علیه السلام می رسد و عرض می کند: 🍃«ای پسر پیامبر، بسیار علاقمندم که عقاید دینی ام را خدمت شما بیان کنم تا چنانچه عقاید و افکارم مورد تأیید شماست بر آن استوار باشم وگرنه آن چنان که شایسته است آنها را اصلاح نمایم». آن گاه تک تک مسائل اعتقادی خود را در زمینه توحید، نبوّت، امامت، معاد و جز آن توضیح می دهد. وقتی سخنانش به پایان می رسد امام هادی علیه السلام می فرمایند: 🍃«ای ابوالقاسم، به خدا سوگند، اعتقاداتی که عرضه کردی مبانی واقعی دین الهی است. بر این اعتقادات ثابت قدم باش...». 🔆اهمیّت زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام زیارت از شیوه های مهمّ زنده نگه داشتن نام و یاد و خاطره پاکان و صالحان است که همواره در فرهنگ اسلامی بر آن تاکید شده است. تشویق های بسیاری در مجموعه روایات نسبت به زیارت مرقد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و زیارت سیدالشهداء علیه السلام و ائمه اطهار و امام زادگان به چشم می خورد که این کار علاوه بر آثار تربیتی برکات معنوی فراوانی در پی دارد. 🔅از جمله کسانی که در روایات نسبت به زیارت او سفارش شده است، حضرت عبدالعظیم علیه السلام است که از این سفارش تا حدودی عظمت شخصیت و جایگاه والای او در نزد اهل بیت علیهم السلام معلوم می گردد. حتی در ضمن یکی از روایت های حضرت هادی علیه السلام آمده است که فرمودند: «هرکس قبر اباالقاسم [حضرت عبدالعظیم علیه السلام را ] در ری زیارت کند، خداوند پاداش او را بهشت قرار می دهد» با منتشرڪردن پیامهای 🕌 با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 👇 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣ نجات پینه دوز 💠 علامه سید محمد حسین در کتاب روح مجرد، ص: 271نقل کرده است : 🔆پینه‏ دوزى بود سر کوچه حمّام وزیر که منزل ما در آنجا بود، و ما کفشهاى خود را براى پینه و وصله به او میدادیم. یک روز با حالت گریه به منزل آمد و این قضیّه را براى پدرم که عالم محلّه بود تعریف کرد، و من صغیر بودم و خوب به خاطر دارم.مى‏گفت: ما کفش دوزها عادتمان بر اینست که چون بخواهیم میخهائى را به کفش بزنیم، یک مشت از آنرا در دهان خود میریزیم، سپس یکى یکى در مى‏آوریم و به کفش میکوبیم. من یک مشت میخ سیاه بنفش (که معروف است و بلند و نوک تیز است) در دهان خود ریختم تا به کفش بزنم. ناگهان کسى آمد و مشغول گفتار شد و من غفلت کردم و آنها را بلعیدم در آنگاه مرگ را در برابر چشمانم مشاهده کردم که اینک است که معده و روده من پاره پاره شود. 🔆 بدون معطّلى در دکّان را بستم و به حضرت عبد العظیم علیه السّلام رفتم، و خود را به ضریح چسباندم و گفتم: یا سَیِّدَ الْکَریم! تو میدانى که من عائله سنگین دارم، فقط شفاى خود را از تو میخواهم. حالم بسیار منقلب بود. چون از حرم بیرون آمدم، وسط صحن کنار حوض نشستم. ناگهان حال قِى و استفراغى به من دست داد، چون قى کردم دیدم همه آن میخها در آن است‏ 2⃣ پیمان دو خادم 💠 دو نفر از خادمین حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با هم عهد می بندند که هر کدام زودتر ازدنیا رفت از خدا بخواهد دیگری را هم ببرد . از قضا یکی از آنان به رحمت خدا می رود . پس از گذشت چهل روز، یار هم عهد در عالم رویا ، متوّفی را می بیند که در جایگاهی مناسب و خوب قرار دارد . سلام می کند و به او می گوید : رفیق ، از تو گله دارم ، مگر ما با هم قرار و عهد نداشتیم ؟ و او پاسخ می دهد : درست است . من بر سر عهد بودم ، اما مقداری از پیمانه ات خالی است ، وقتی پر شود ، خواهی آمد . 🍃 این بار می پرسد : به من بگو آنجا چه خبر است؟ این مکان خوب و خرّم را چطور به تو داده اند ؟ پاسخ می دهد : آن قدر بگویم که سخت است . یادت می آید در آن سفر کربلا که رفتیم از چند گمرک باید می گذشتیم . اینجا هم همان است . گمرک به گمرک جلوی آدم را می گیرند . یکی از آنها مربوط به حساب نماز است . یکی مربوط به روزه است و الی آخر. امّا رفیق ، من به هر یک از این جایگاهها می رسیدم ، وجود مقدّس حضرت عبدالعظیم علیه السّلام تشریف می آورد ، دست مرا می گرفت و از آنجا رد می کرد . تا مرحله آخر که مرا به اینجا آوردند و می بینی. ده سال پس از این خواب ، آن خادم هم از دنیا رفت تا به یار هم عهد خود بپیوندد. 3⃣ ماجرای تعزیه 💠 در سالهای گذشته ، موضوعی تا مدّتها در شهرری نقل محافل بود و امروز نیز پیرمردها آن را به یاد دارند ، و اگر از آنان بپرسید چه کسی کاشی کاری مناره های حرم سیّدالکریم علیه السّلام را انجام داده ، پاسخ می دهند :«همان که از ایوان امامزاده حمزه علیه السّلام افتاد دنبه گوسفندش ترکید .» حال ببینیم که این ماجرا چه بوده است؟! 🔆در آن زمان ایّام محرّم که فرا می رسید در صحن حضرت حمزه بن موسی علیه السّلام هر روز مراسم تعزیه خوانی برقرار می شد . آن روز موضوع تعزیه مربوط به قربانی کردن حضرت اسماعیل علیه السّلام توسّط حضرت ابراهیم علیه السّلام بود . در این تعزیه اینطور عمل می شد که وقتی تعزیه خوان به تلاش حضرت ابراهیم علیه السّلام برای قربانی کردن حضرت اسماعیل علیه السّلام می رسید و به اراده خداوند موفّق به این کار نمی شد ، در همین لحظه جعبه ای از بالای ایوان به طرف پایین می آمد که درون آن فردی که نقش جبرئیل را ایفا می کرد به همراه یک گوسفند قرار داشت . گوسفند که به زمین می رسید ، کسی که نقش حضرت ابراهیم علیه السّلام را داشت آن را می گرفت و قربانی می کرد . این جعبه به وسیله طنابی از بالای ایوان هدایت می شد. آنرزو در حالی که جمعیّت انبوهی به تماشای تعزیه نشسته بودند کار به لحظه پایین آمدن جعبه رسید . 🍃 طبق معمول درون جعبه «استاد محمود کاشی کار» که نقش جبرئیل را داشت به همراه یک رأس گوسفند قرار گرفته بود . جعبه هنوز فاصله چندانی از ایوان نگرفته بود که صدای جمعیّت و شیپور و طبل موجب رم کردن گوسفند شد که در اثر تکان های شدید بالاخره به واژگون شدن جعبه انجامید . در این لحظات حسّاس معین البکاء (مسؤول تعزیه) که مراقب این اوضاع بود در یک آن متوجّه این واقعه می شود و در همان حال با ذکر «یا پسر موسی بن جعفر علیه السّلام » متوسّل به حضرت حمزه بن موسی علیه السّلام می گردد . 🌹در آنجا بود که جمعیّت در عین ناباوری می بیند گوسفند به صورت چهار دست و پا در میان جمعیّت می افتد و در پی آ‎ن استاد محمود کاشی کار نیز آنچنان دقیق بر روی گوسفند می افتد که دنبه گوسفند می ترکد . در این واقعه با وجود آن جمعیّت فشرده و ارتفاع زیاد ، به هیچ یک از تماشاچیان و همچنین استاد محمود کاشی کار ، کوچکترین آسیبی وارد نمی شود .
یکی از روزهای محرّم که در این مسجد روضه خوانی بر پا بود ، طلبه غریبی که به منظور خواندن روضه در مجالس روضه خوانی ایّام محرّم به شهرری آمده بود ، به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام رفت . عبای این طلبه پاره و مندرس بود ، و او در این فکر بود که چگونه با این عبا به مجلس روضه خوانی برود . در همین افکار رو به حرم کرد و سیّد الکریم علیه السّلام نجوا کرد که : « توجّهی بفرما » . 🔆 از حرم که بیرون آمد از کسی پرسید : اینجا تکیه یا روضه خوانی کجاست ؟ مسجد پشت حرم را نشانش دادند . وقتی به مسجد رسید ، آقا شیخ محمّد تقی بالای منبر بود . 🍃 وارد مسجد که شد نگاهش متوجّه آقا شیخ شد که با سر به او اشاره می کند و پای منبر را نشان می دهد . به عبارتی از او دعوت می کند پای منبر بنشیند . طلبه همان کار را می کند . صحبت و منبر آقا شیخ که تمام می شود ، ایشان به طرف آن طلبه می آیند و ضمن سلام و علیک و احوالپرسی می پرسد : شما عبا می خواستید ؟ طلبه پاسخ میدهد : بله ، ولی نه از شما ! آقا شیخ می گوید : بله ، درست است ، شما از سیّد الکریم علیه السّلام خواسته اید . سپس دست او را گرفته به منزل می برد و عبای حواله شده را تقدیم آن طلبه می کند . رحلت 💠 حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در 15 شوال سال 252 هجری در زمان امام هادی علیه السّلام وفات کرده است بنابراین آن جناب ده ساله بوده اند که امام موسی بن جعفر علیه السّلام از دنیا رفته اند ، یعنی تمامی زمان امام هشتم و نهم و امام دهم را درک کرده و دو سال قبل از شهادت حضرت هادی علیه السّلام رحلت کرده اند. 🔆 بعضی نیز نقل کرده اند که آن حضرت به مرگ طبیعی ازدنیا نرفت بلکه دشمنان او را به طور زنده ، در همین محلی که فعلاً قبر آن بزرگوار قرار دارد در زیر خاک مدفون ساختند. منابع : 1- کتاب روح مجرد؛ علامه سید محمد حسین طهرانی 2- الرواشح السماویة ؛ میر داماد 3-جنّت النّعیم – 4-روح و ریحان نوشته محمّد باقر مازندرانی کجوری، تصحیح و تحقیق: سیّد صادق حسینی اشکوری 5-التذکره العظیمه، نوشته محمّد ابراهیم کلباسی ، تصحیح و تحقیق : علیرضا هزار 6-جنّات النّعیم فی احوال سیّدنا الشّریف عبدالعظیم علیه السّلام، نوشته ملّا محمّد اسماعیل کزازی اراکی ، تصحیح و تحقیق: علی اکبر زمانی نژاد 7-مسند حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، نوشته عزیزالله عطارودی- علیرضا هزار 8-شناخت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام( مجموعه مقالات) به کوشش : علی اکبر زمانی نژاد 9-شناخت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و شهرری( مجموعه کتاب ها و رساله ها ) به کوشش : مهدی مهریزی -علی اکبر زمانی نژاد 10-مجموعه رساله های خطی و سنگی درباره حضرت عبدالعظیم علیه السّلام . به کوشش سیّد مجتبی صحفی – علی اکبر زمانی نژاد. 11-مجموعه رساله های خطی پیرامون امامزادگان و زیارتگاه های ری . به کوشش علی اکبر زمانی نژاد. 12-امامزادگان و زیارتگاه های ری ، نوشته محمّد قنبری. 13-عالمان و مشاهیر مدفون در حرم مطهّر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام . به کوشش علیرضا هزار. 14-دانشمندان و عالمان ری (رازی) ، به کوشش محسن صادقی 15-زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام . نوشته محمّد علی سلطانی با منتشرڪردن پیامهای 🕌با لینک درثواب آنها شریڪ شوید 👇 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6
استاد محمود کاشی کار همان کسی است که کاشی کاری مناره های حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام یادگار اوست. 4⃣ هدیه سیّدالکریم علیه السّلام 💠 یکی از علمای بزرگ پس از آنکه مقطعی از درسش را در نجف به پایان می برد به تهران می آید و مقدّمات ازدواج ایشان فراهم می گردد . 🌸 دختری معرّفی می شود و به خواستگاری می روند ، مسائل مطابق سلیقه طرفین طی می شود . جز اینکه پدر دختر شرطی را برای داماد مطرح می کند ، تا پس از تحقّق آن دختر به خانه بخت برود . شرط پدر دختر تهیّه این اقلام بود : یک جفت گوشواره ، 4 عدد النگو ، 2 عدد پیراهن ، 2 قواره چادری و 2 جفت کفش . اگر چه درخواست خانواده عروس چندان سخت و چشمگیر نبود ، لکن برای آن عالم بزرگوار تهیّه همین قدر هم مقدور نبود .ایشان ناامید از انجام شرط ، عازم قم می شود . امّا قبل از حرکت به سمت قم به قصد زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در شهرری توقّف می کند . آن عالم بزرگوار قبل از آنکه به حرم مشرّف شود ، دقایقی را در حیاط صحن و مقابل ایوان می ایستد . تمام حواسش به شرطی است که از عهده انجام آن برنیامده است . 🔆در این لحظه کاملاً متوجّه آن حضرت می شود و مشکل را با آن وجود مقدّس در میان می گذارد . در حالتی دل شکسته زار زار می گرید و برای آنکه کسی متوّجه نشود عبایش را روی صورتش می گیرد . چند لحظه بعد ، کسی دست روی شانه اش می گذارد و آرام به گوشش می خواند : که آقا ، بسته تان را بردارید تا خدای نکرده کسی آن را نبرد ! و ایشان ناراحت از اینکه او را از چنین حالی بیرون آورده اند ، مکثی می کند و بعد چشم می اندازد ، بسته ای جلوی پایش افتاده است ! ابتدا اعتنا نمی کند ، امّا ، بلافاصله طنین صدایی را که لحظاتی قبل او را متوجّه این بسته کرده بود در ذهنش می نشیند . نگاه جستجو گرش کسی را نمی یابد . بسته را می گشاید . درون بسته این اشیاء به طور مرتّب چیده شده بود : 🍃 2 جفت کفش زنانه ، 2 قواره چادری ، 2 عدد پیراهن ، 4 عدد النگوی طلا و یک جفت گوشواره . 5⃣ یک ریال بده ، دو ریال بگیر 💠 یکی از خادمین سادات نقل می کرد : یک روز صبح عیالم رو به من کرد که : «امشب مهمان داریم ، برو چیزی تهیّه کن .» از منزل بیرون آمدم در حالی که حتیّ یک شاهی هم نداشتم . 🔅آن روز نوبت کشیک من نبود . در آن وضعیّت کسی را نیافتم تا از او درخواست کمکی کنم . اگر هم می یافتم ، از چنین درخواستی شرم می کردم . بنابراین بی اختیار به سمت حرم رفتم . حرم خلوت بود و معدود زوّار مشغول زیارت بودند . رو به ضریح به حضرت عبدالعظیم علیه السّلام عرض کردم : 🌸 «یابن رسول الله تفضّلی فرما ، شرمنده عیال و مهمان نشوم .» بعد ازاینکه این خواسته از قلبم گذشت ، گوشه ای از حرم ایستاده بودم که زائری جلو آمد و به من گفت : «سیّد، یک ریال به من بده ، وقتی از زیارت امامزاده حمزه علیه السّلام برگشتم ، دو ریال به تو می دهم .» این موضوع زیاد متعجّبم نکرد . بسیاری بودند که برای بیشتر شدن برکت مالشان اینکار را می کردند ، و به همین رسم پولی به دست سیّدی می دادند و آن را پس می گرفتند . خوشحال از اینکه بالاخره با این یک ریال ها به التفاوت می توانستم مهمانی آن شب را آبرومندانه برگزار کنم . امّا من همان یک ریال را هم نداشتم . به زائر گفتم : 🔆 «آقا ، یک دقیقه صبر کنید ، الان برمی گردم .» بیرون آمدم ، همینطور که دور و برم را نگاه می کردم ، یکی از آشنایان را دیدم . به او گفتم یک ریال به من قرض بده نیمساعت دیگر پس می دهم ، یک ریالی را گرفته به نزد آن زائر رفتم . ایشان یک ریالی را گرفت و به زیارت امامزاده حمزه علیه السّلام رفت . و همان طور که گفته بود ، وقتی از زیارت بازگشت یک سکّه کف دستم گذاشت . 🍃 خادمین دیگر که این صحنه را زیرنظر داشتند ، پرسیدند قضیّه چیست ؟ ماجرا را گفتم . امّا آنان به حرف من اکتفا نکردند و از آن زائر هم پرسیدند . ایشان هم به آنان همان را گفته بود و از حرم بیرون رفته بود . من به خیال خودم رفتم ، تا یک ریالی که قرض گرفته بودم ، پس بدهم . امّا وقتی چشمم به سکّه افتاد ، دیدم این دو ریالی زرد است و می درخشد ! با تعجّب به بازار رفتم . سکّه را به یکی از طلا فروشان نشان دادم . عیار گرفت و گفت : «طلاست » و آن را 3 تومان می خرد . از آن سه تومان یک ریال قرض را پس دادم و 29 ریال بقیّه را به خانه بردم . آن زائر غریب را هیچگاه قبل از آن ندیده بودم و بعدها نیز ندیدم . 6⃣ عبای نو 💠 مرحوم علّامه آقا شیخ محمّد تقی بافقی از مراجع عالی قدر و مبارزی بود که در زمان سلطنت زور رضاخان به شهر ری تبعید شده بود . این شخصیّت نورانی منشاء برکات و صاحب کراماتی در این شهر بود و مردم شهر ری در مدّت اقامت ایشان از این چشمه فیض بهره ها بردند . در آن سالها ، مرحوم علّامه بافقی در مسجد پشت حرم که امروز به نام مسجد آقا شیخ محمّد تقی خوانده می شود ، اقامه نماز می کرد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): اولین و واجبترین جهاد؛ که متاسفانه‌ شما به آن اهمیت نمیدهید جهاد با است. غُررالحِکم،حدیث۲۰۱۹
▪️رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن أخَذَ لِلمَظلومِ مِنَ الظَّالِمِ كانَ مَعِيَ في الجَنَّةِ مُصاحِبا. ▪️هركه داد ستمديده را از ستمگر بگيرد ، در بهشت با من يار و همنشين باشد. 📗بحار الأنوار : ج۷۵، ص۳۵۹. 🏴 🕌 @masjedolaghsa