eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ ➖ قال الامام المجتبی علیه‌السلام: ما أنَا بِمُذِلِّ المُؤمِنينَ ولكِنّي مُعِزُّ المُؤمِنينَ، إنّى لَمّا رَأَيتُكُم لَيسَ بِكُم عَلَيهِم قُوَّةٌ سَلَّمتُ الأمرَ لأِبقى أنا وأنتُم بَينَ أظهُرِهِم، كَما عابَ العالِمُ السَّفينَةَ لِتَبقى لأِصحابِها وكَذلِكَ نَفسِي وأنتُم لِنَبقى بَينَهُم. امام حسن مجتبی عليه‌السلام فرمودند: من نه خواركننده مؤمنان، بلكه عزّت بخش آنانم. وقتى ديدم شما در برابر دشمن قدرتى نداريد، كار را به او واگذاشتم تا من و شما در ميان آنان باشيم. همچنان كه آن فرزانه [خضر] كشتى را سوراخ كرد تا براى صاحبانش باقى بماند، و اين چنين است حكايت من و شما تا در ميان آنها باقى بمانيم. 📚 عوالم العلوم، ج۲۰، ص۶۴۴ ➖ در کتاب الإرشاد چنین نقل می‌کند: پس از آن که با شمشیرش به سر مبارک امام حسین علیه‌السلام زد، امام پارچه‌ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه‌ای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند. عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه‌گاه با زنان به سر می‌برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمه‌گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لا افارق عمّی؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم». 📚 ارشاد، ج۲، ص۱۱۰ ➖ نحوه شهادت عبدالله بن الحسن علیه‌السلام: ناگاه شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت. ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد». امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهره‌مند می‌سازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند». ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست به شهادت رسید. ➖ در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است. ➖ پا برهنه شد و به میدان زد/داد میزد عمو رسیدم من دست من هست پس نبُر دیگر/تیغِ زیر گلو ....رسیدم من تا بیایم غریب لب تشنه/با خدا دردِ دل مُفصَّل کن با مناجات گوشه ی گودال/نیزه ها را کمی معطّل کن چه قدر دیر آمدم تیغی/بوسه بر دست مهربانم زد قاری خوش صدای آل الله/چه کسی نیزه بر دهانت زد 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گریه‌کن‌های حُسینیم و گدای حَسَنیم خاکِ پاهای حُسینیم و برای حَسنیم جمع ما را حَسن آورد سوی کربُبَلا کربلایی شده‌ی خیر دعای حَسنیم صورِ "این الحَسَنیون" که قیامت بزنند با حُسین بین صفوف رفقای حَسنیم کوری چشم همان‌ها که رهایش کردند... تا خداییِ خدا هست، به پای حَسنیم نوکر آن است که قربانی یارش باشد هم فدایی حُسینیم و فدای حَسنیم ما به این کربُبَلا شهر حَسن می‌گوییم که در آن خیره به شش‌گوشِ طلایِ حَسنیم.. کربلا آمده‌ای! خرجی تو با حَسن است اربعین ما همه مهمان عطای حسنیم به حسن بوده اگر حاجت مارا دادند زیر این قُبه همه زیر عبایِ حَسنیم عطر سیب حرمش را ز بقیع آوردند به‌خدا پیشِ حسین، مستِ هوای حَسنیم... هیچکس نیست زیارت کند اورا امروز داغداران غمِ صحن و سرای حَسنیم تشتِ خونینِ حَسن، مقتلِ خونینِ حُسین هم عزادار حسین، هم به عزای حَسنیم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است هزار شکر که زهرا خرید ما را باز که جمعِ ما همه در جنس دَرهَمِ حسن است بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است قسم به گریه‌کنانش که زود می‌بینیم قرارِ ما همه صحنِ معظَّمِ حسن است چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است چقدر فاطمه می‌خواهدش کسی را که کنارِ داغِ حسینش، غمش غمِ حسن است فقط نه مرحم انبوهِ زخم‌های حسین که اشکِ چشمِ عزادار، مرحم حسن است نه اینکه اول ماه صفر نه آخر آن محرم و صفر ما، مُحَرَمِ حسن است فقط نه کوچه و دیوار و آتش و سَم بود تمامِ کرببلا مقتلِ غمِ حسن است 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ 👈🏼👈🏼 عالم جلیل القدر _رحمةالله‌علیه_ ، از علمای بزرگ شیعه در قرن ۱۳قمری، در کتاب ، می‌نویسد: مروی است: چون تمام خلایق را در صحرای محشر از برای حساب حاضر کنند به آن وضعی که شنیده‌ای که زمین چون کوره حدادان در جوش و آفتاب را از طبقه چهارم به طبقه اول آورند. ➖ شخصی را از میان مردم حاضر کنند که نامه اعمالش از حسنات خالی باشد و سیئات او بسیار، سر خود را در پیش افکند و غرق عرق خجالت خویش گردد و از خلاصی و نجات مأیوس شود. ➖ در این اثناء از حضرت کبریایی به آن بنده عاصی ندا رسد که ای بنده من تو را در نزد ما امانتی هست. ای ملائکه عذاب! تأمل کنید و او را نگاه دارید تا امانت او را حاضر نموده، به وی دهیم. امر فرماید تا دُری را حاضر کنند که از شعاع آن تمام عرصه محشر روشن شود. ➖ آن بنده بیچاره، متحیر گردد و عرض کند: خداوندا من چنین دُری نداشتم و مرا از آن خبری نیست. خطاب رسد که: این قطره اشکی است که در مصیبت سید جوانان بهشت فرزند زاده پیغمبر آخر الزمان صلى الله عليه وآله و سرور شهیدان و مظلومان عليه‌السلام از دیده خود باریده‌ای. ما آن قطره‌ی اشک را ضایع نگذاشتیم و در صدف رحمت و لطف خود پرورده‌ایم و از برای تو محافظت کرده‌ایم تا در چنین روزی که روز حسرت و واماندگی توست به کار تو آید. ما او را خریداریم و قیمت آن را کس دیگر به جز ما نتواند داد، اما باید آن را نزد پیغمبران ما تا آن را قیمت کنند. ➖ آن بنده‌ی خدا آن دُر را نزد حضرت آدم صفی ببرد و گوید: ای پدر آدمیان، این در را قیمت کن. آدم گوید: من قیمت آن را نمی‌دانم، ببر آن را نزد نوح فرزند من تا قیمت کند. چون آن را نزد نوح برد، نوح گوید: من از قیمت این دُر سر رشته ندارم، آن را نزد ابراهیم خلیل ببر، چون به ابراهیم دهد، ابراهیم نیز گوید: من قیمت آن را نمی‌دانم و قیمت کردن آن را به اسماعیل حواله کند. همچنین هر یک از پیغمبران قیمت آن را به دیگری حواله کنند تا آخر نزد حضرت خاتم انبیاء محمد مصطفى صلى الله عليه وآله آورد. ➖ آن حضرت نیز بعد از ملاحظه فرماید این را باید علی بن ابی طالب عليه‌السلام قیمت نماید. چون نزد اميرالمؤمنين عليه‌السلام ببرد فرماید این در را باید فرزندم حسين عليه‌السلام قیمت نماید. چون آن بنده در را خدمت حضرت سیدالشهداء عليه‌السلام ببرد، آن حضرت مانند برادر مهربان آن بنده را در برگیرد و او را نوازش بسیار کند. گیسوان معتبر خود را پریشان سازد و بر کف دست نهد و به پای عرش الهی آید و گوید: ➖خداوندا، قیمت این در آن است که صاحبش را با پدر و مادر و خویشان و اقربانی که داشته باشد، همه ی ایشان را به من ببخشی و همه‌ی ایشان را با من همنشین کنی. و در بهشت عنبر سرشت در جوار من جای دهی. ➖ خطاب از رب العزة در رسد که: ای حسین! به‌علت کرامت تو و به جهت عهدی که تو با ما کردی و وفا به عهد خود نمودی، ما نیز اولی به وفا کردن هستیم و نیز وفا نمودیم، و این شخص را با منسوبان او همگی به تو بخشیدیم، اگر چه گناهان او به عدد ریگ بیابانها و کف دریاها باشد، و او را از رفیقان و همسایگان تو قرار دادیم. 📚 ریاض‌الشهادة، ص۳۴۴ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا