eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️ کلیپی قدیمی از: 👈🏼 وقتی که ارباب‌مان، صدای استغاثه پسرش علی اکبر علیه‌السلام را شنید می‌گوید‌: وقتی که حضرت سلام الله علیه از بساری جراحت بر زمین افتاد، در آن وقت آن نوجوان مجروح روی زمین نشست و روی خود را به جانب خیمه های اهل حرم گرداند و فرمود: ای پدر! اینک جدم صلی‌الله‌علیه‌وآله جد دیگرم علیه‌السلام جده ام و عمویم مجتبی سلام الله علیهم آمده‌اند و مشتاق تو می‌باشند. ◾️ و بعد از آن، آن نوجوان صیحه‌ای از دل دردناک برآورد که صدای آن به گوش آن امام مظلوم رسید. پس آن مظلوم قرین رنج و تعب، به روایت منقول از منتخب بی‌تابانه به جانب علی اکبر سلام الله علیه روانه گردید.. ادامه..⬇️⬇️ https://t.me/matalebe_nab_dar_menbar/34146 👈🏼 حاج (متولد ۱۳۰۱ش، متوفی۱۳۶۳ش) 👈🏼 کلیپ قدیمی مربوط به‌حدود ۴۰سال قبل 🔘 مرحوم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ 👈🏼👈🏼 علامه متتبع آیت‌الله العظمی مرعشی (صاحب شرح و تعلیقات احقاق الحق) می‌فرمودند مرحوم میرحامد حسین کتابی از کتب اهل‌سنت را نداشت و پس از تفحص گفتند که این کتاب نزد عالم قریه (رابوق) که بین مکه و مدینه است می‌باشد. ➖ پس میرحامدحسین از آن عالم سنی تقاضا کرد که آن کتاب را به عنوان فروش یا امانت به وی بدهد و آن عالم سنی قبول نکرد. پس میرحامد حسین به قصد مکه حرکت کرد و بعد از مناسک حج به قریه رابوق آمد و به‌طور ناشناس بر آن عالم وارد گردید و آن‌چنان وانمود کرد که مسافری است و می‌خواهد چند روزی در آن قریه بماند. ➖ پس آن عالم خوشحال گردید و نسبت به میرحامد حسین اظهار محبت نمود و او را نزد خود نگاه داشت. وقتی شب فرارسید میرحامد حسین گفت من خیلی دوست دارم در موقع خواب مطالعه کنم تا به خواب روم و قرآنی بالا سرم باشد که از خیال و افکار متفرقه آسوده باشم. آن عالم گفت مانعی ندارد بیا در این کتابخانه بخواب و هر کتابی را که می‌خواهی مطالعه کن و قرآن را هم بالای سر خود بگذار. ➖ پس میرحامد حسین وارد کتابخانه شده و پس از جستجوی فراوان کتاب مورد نظر را به‌دست آورد و مشغول مطالعه گردید و پس از اینکه قسمتی از آن‌را خواند لازم دید که همه آن‌را استنساخ نماید. ➖ از حسن اتفاق، یکی از شیعیان در بازار رابوق دکانی داشت. میرحامدحسین وسائل نوشتن را از او گرفت و شب‌ها کلیه آن کتاب را استنساخ نمود. همین که میرحامد حسین همه آن کتاب را استنساخ نمود از آن عالم اجازه مرخصی خواست. او بسیار افسرده شد و به مفارقت میرحامد حسین راضی نبود ولی در عین حال چون شرعاً مزاحم شدن او را هم جایز نمی‌دانست، لذا مقدمات سفر او را تهیه نموده وی را مرخص کرد. ➖ موقعی‌ که میرحامد حسین به وطن خود رسید جریان استنساخ کتاب را برای آن عالم نوشت و از او بسیار اظهار تشکر کرد. وقتی نامه وی بدست آن عالم رسید و از جریان آگاه شد، از بلند همتی میرحامد حسین و صبر و تحمل وی در شهر غربت و آن همه خدمت و ذلت تعجب نمود و از غصه کتاب مزبور ســکته کرد و مرد و به ائمه (یدعون الی النار) خود ملحق گردید. 📚 گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج۷، ص۲۷ -۲۳ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️  عنه صلی‌الله‌علیه‌وآله: مَرَّ عيسَى بنُ مَريمَ عليه السلام بِقَبرٍ يُعَذَّبُ صاحِبُهُ، ثُمّ مَرَّ بهِ مِن قابِلٍ فإذا هُو لَيسَ يُعَذَّبُ، فقالَ: يا رَبِّ، مَرَرتُ بهذا القَبرِ عامَ أوَّلَ وهُو يُعَذَّبُ، ومَرَرتُ بهِ العامَ وهُو لَيسَ يُعَذَّبُ! فأوحَى الله ُ جلَّ جلالُهُ إلَيهِ: يا رُوحَ الله، قَد أدرَكَ لَهُ وَلَدٌ صالِحٌ فأصلَحَ طَريقا وآوى يَتيما، فغَفَرتُ لَهُ بِما عَمِلَ ابنُهُ. ◾️ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: وَلَدٌ وَاحِدٌ يُقَدِّمُهُ اَلرَّجُلُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ وَلَداً يَبْقُونَ بَعْدَهُ يُدْرِكُونَ اَلْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar