eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️‍ 👈🏼👈🏼 در کتاب (تالیف در سال ۷۳۷ هجری قمری) که اخیرا در کتابخانه ملی فرانسه کشف شده، می‌نویسد: «به اسناد مشایخ مصنف آمده است که: در آن حالت که اهلبیت (علیهم‌السلام) را بسرای یزید درآوردند، از فرزندان امیرالمومنین [علیه‌السلام] بچگکی چهارساله مانده بود دخترینه و پدر را عظیم دوست داشتی و همیشه بپرسیدی، گفتند که بجایی رفته است. ➖ و ناگاه درین شب او را در خواب دیده بود از غلبه اشتیاق، چون بیدار شد و پدر را ندید شوقش زیادت شد و چون بدین سرای درآمدند او بی‌صبری می‌کرد و می‌گریست چون او را بپرسیدند، گفت من امشب پدر را در خواب دیدم؛ یا اماه! مرا خبر ده که پدر من کجا رفت که مرا بیش طاقت مفارقت او نمانده است. ➖ چون اهل‌بیت این سخن را بشنیدند یکبارگی نوحه و فریاد از نهاد ایشان برآمد و هر که با ایشان بود همه بگریستند. ➖ یزید در خواب غفلت بود بیدار شد از غلبه فریاد و نوحه ایشان بپرسید که حال چیست قصه با او بگفتند، بفرمود که سر امیرالمومنین حسین را بیارند تا ببیند. چون بیاوردند و در پیش او نهادند، دخترک بپرسید که این چیست؟ گفتند: سر پدر تو! چون این سخن بشنید بلرزید و تبش گرفت و فرمان (وفات) یافت و این از مناکیر و قبایح بود لعنه الله». 📚 کنز الغرائب فی قصص العجائب، قاسم بن محمد مذمکینی، نسخه کتابخانه ملی فرانسه به شماره ۹۹، برگ ۱۲۶ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar